daria

در جست وجوي پناهگاه هاي مخفي

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نويسنده: حمید مولانا




منطق تسليحات اتمي امروزي و جلوگيري از آسيب هاي احتمالي موشك هاي هسته اي بسيار مضحك تر از گذشته و ادوار به اصطلاح جنگ سرد بين شوروي سابق و آمريكا شده است. روسيه و آمريكا به اين توافق رسيده اند كه سلاح هاي اتمي خود را در عرض 12 سال آينده از 6000 به 2200 تقليل دهند. چه تفاوتي بين 6 هزار موشك اتمي و 2 هزار موشك اتمي وجود دارد وقتي كه يك موشك اتمي مي تواند تمام ناحيه واشنگتن يا نيويورك و يا مسكو را به شعاع يكصد كيلومتري نابود و با خاك يكسان كند؟ مگر دو هواپيماي مسافربري بيشتر نبود كه بلندترين و عظيم ترين برج هاي نيويورك را در شهريورماه سال گذشته نابود كرد و حدود سه هزار كشته برجاي گذاشت و هنوز اقتصاد آمريكا نتوانسته است خود را از خسارات وارده نجات دهد. اين موشك ها و تانك هاي معمولي بود كه در جنگ هاي اخير فلسطين و افغانستان هزاران نفر بي گناه را بي خانمان كرد. در جنگ جهاني دوم فقط دو بمب اتمي بود كه صدها هزار نفر زن و مرد و كودك ژاپني را در دو شهر ژاپن به هلاكت رساند.
جنگ سرد بين شوروي سابق و آمريكا از موقعي شروع شد كه روس ها اسرار بمب اتمي را ربودند و طولي نكشيد كه مسابقه تسليحات اتمي به اوج خود رسيد. وقتي كه تعداد اين بمب ها و موشك هاي اتمي از چند عدد تجاوز كرد، هيچ يك از ابرقدرت هاي آن روز از آسيب احتمالي آن مصون نبودند و اين در هر دو كشور و نظام هائي كه مورد هدف اين تسليحات كشتار جمعي بودند، باعث احداث و توسعه شبكه هاي پناهگاه هاي مخفي گرديد. دانش آموزان و كودكان آن سال هاي آمريكا كه اكنون كشور خود را اداره مي كنند به خاطر دارند كه چگونه هر روز قبل از اينكه وارد كلاس درس خود شوند بايد تمرين فرار به پناهگاه ها و حفاظت از اشعه هاي بمب اتمي را تكرار مي كردند. سال ها به خانواده هاي آمريكا توصيه شده بود كه پتو، شير خشك، غذاي كنسروي و آب آشاميدني را به حد كافي در زيرزمين هاي خود براي روز مبادا ذخيره كنند. در طول نيم قرن گذشته، از موقعي كه تعداد بمب ها و موشك هاي اتمي توليدي در هر دو قطب غرب و شرق از يكصد تجاوز كرد، آنچه در صحنه بين المللي اهميت پيدا كرد افزايش تعداد آنها نبود بلكه «اهداف» و «جهت» موشك هاي موجود بود. رعب طرف و اضطراب در كشورهاي كم قدرت يكي ديگر از اهداف اصلي اين تسليحات اتمي به شمار مي رفت. نظام و سيستم «جنگ سرد» سابق از بين رفته است ولي نيت شيطاني هنوز پابرجاست.
يك نگاه مختصر به موافقت نامه اي كه در مورد تقليل سلاح هاي اتمي در هفته آينده بين رئيس جمهور آمريكا جرج دبليو بوش و رئيس جمهور روسيه ولاديمير پوتين ردوبدل خواهد شد حكايت از عدم صداقت و مصنوع بودن اين قرارو مدار مي كند و جوانب تبليغاتي و پروپاگانداي آن را آشكار مي سازد. اين توافق و ملاقات سران دو كشور در مسكو «قرارو مدار» است زيرا بر طبق اظهارات رسمي مقامات مربوطه «احتياجي به امضاي قرارداد كتبي» نيست و آمريكائي ها به ويژه ترجيح مي دهند كه پيمان نامه اي در اين مورد، مورد تصويب كنگره آمريكا قرار نگيرد. به عبارت ديگر در آخر جلسه ملاقات در مسكو، بوش و پوتين پس از موافقت شفاهي دست يكديگر را فشار داده و خداحافظي خواهند كرد به اميد اينكه در آينده به قول خود وفادار باشند. اين توافقنامه سه صفحه اي كه براي اطلاع دو دولت تهيه شده، داراي پنج اصل است، اين «تقليل تسليحات اتمي» را به گونه اي تعارفات و تعهداتي تبديل مي كند كه هر آن بتوان از آن سرپيچي كرد.
مثلا تقليل تسليحات اتمي در اين موافقت نامه از بين بردن و انهدام موشك ها و هزاران بمب اتمي نيست بلكه مقصود از كارانداختن عملياتي آنها است و هر موقع كه دو طرف بخواهند مي توانند اين هزاران موشك و بمب اتمي را از حالت «خواب» به حالت «بيداري» تبديل كنند. درحقيقت اين موافقت نامه به طرفين اجازه مي دهد كه مي توانند در مدت ده يا دوازده سالي كه اين قول و قرار اعتبار دارد هر موقع كه تصميم گرفتند به فاصله 90 روز اطلاع به طرف ديگر تعهدات خود را ملغي كنند. طبق آمار منتشره واشنگتن، آمريكا و روسيه هريك بين 5 تا 6 هزار موشك و بمب اتمي دارند كه اميدوارند طبق اين موافقت نامه در مدت 12 سال آينده تعداد سلاح هاي اتمي حاضر و آماده به عمل خود را به دو سوم تقليل دهند و بقيه در «انبارها به طور ذخيره نگه داري خواهد شد.»!
تناقضات و تعارضات نامحدود يكي از مشخصات اصلي روابط بين المللي و يكي از صفات بارز نظام حاكم بر جهان امروز است. از آغاز عصر «مدرن» تمدن مسلط بر دنياي امروزي در دو جهت متوازي ولي متناقض با يكديگر در حركت بوده است. پيدايش هسته هاي اتمي و توليد و گردش تسليحاتي آن يكي از مسابقات پرحرارت سياسي و علمي عصر جديد بوده است ولي همين تمدن سعي كرده است، خود را از آسيب زدائي اين تكنولوژي ها و به اصطلاح پيشرفت ها محافظت كرده و نجات دهد. مذاكرات تقليل تسليحات اتمي بين آمريكا و روسيه موقعي صورت مي گيرد كه آمريكا تصميم گرفته است به طور يك جانبه يك سيستم دفاعي جديد موشكي كه بتواند اين كشور را در آينده از حملات ناگهاني و غيرمترقبه حفاظت كند، ايجاد نمايد. علاوه بر اين، در هشت ماهي كه از انفجار نيويورك و واشنگتن گذشته است آمريكا بودجه دفاعي و امنيتي خود را 50 ميليارد دلار افزايش داده است. بازار تسليحاتي و امنيتي و صنايع نظامي آمريكا در اين چند ماهه رونق فوق العاده اي پيدا كرده است و سهام شركت هاي وابسته به شبكه نظامي- صنعتي آمريكا در بازار متلاطم بورس اين كشور ترقي زيادي پيدا كرده است. در حالي كه آمريكا از پايان «جنگ سرد» و دوستي و همكاري با روسيه حرف مي زند، واشنگتن هنوز از ورود مسكو به سازمان تجارت جهاني و پيمان همكاري و امنيتي و نظامي «ناتو» (سازمان پيمان آتلانتيك شمالي) جلوگيري مي كند.
پناهگاه هاي مخفي و قلعه هاي آهنين و سنگرهاي عظيم بتوني و زيرزميني كه اين روزها براي محافظت سران سياسي و حاكمان عصر ما بنا شده است گرچه در ظاهر به صورت يك فيلم سينمايي «چشمگير» و حتي امن به نظر مي رسند ولي در حقيقت از اين رعب و وحشت پنهاني بازيگران سياست صحبت مي كنند. اين هفته از پناهگاه مخفي سابق دولت آمريكا كه در زمان جنگ سرد براي حفظ اعضاي كنگره آمريكا (دو مجلس نمايندگان و سنا) از حملات اتمي ساخته شده و به مدت بيش از سي سال به طور سري اداره شده و از نظر عام پنهان نگاه داشته شده بود بازديد مي كردم. اين پناهگاه مخفي كه در زمان رياست جمهوري ژنرال دوايت آيزنهاور و بين سال هاي 1958 تا 1961 ميلادي در عمق كوه هاي ايالت «وست ويرجينيا» و در زير يك هتل و گردشگاه بزرگ به نام «گرين براير» به فاصله 288 كيلومتري از شهر واشنگتن بنا شده و تكميل يافت يكي از نقاط بسيار محرمانه وزارت دفاع ملي آمريكا و موسوم به «پروژه جزيره يونان» بود كه در صورت حملات اتمي شوروي بايد به محل اسكان اعضاي قوه مقننه و محل كار پارلمان آن كشور تبديل شد.
دقيقا ده سال قبل در اين هفته (ارديبهشت1370 مطابق با مه1992)، يعني تقريبا دو سال پس از فروپاشي شوروي بود كه روزنامه «واشنگتن پست» در گزارشي اسرار مربوط به اين پناهگاه و تشكيلات مخفي را فاش ساخت. سه سال بعد، دولت آمريكا طي قراردادي مالكيت و تسهيلات اين پناهگاه مخفي را به مالك هتل «گرين براير» يعني شركت خطوط راه آهن چسبيك- اوهايو واگذار كرد و بدين ترتيب بازديد مردم از اين تسهيلات جنگ سرد آزاد گرديد و اين پروژه از رديف «محرمانه» خارج شد. عده اي از ناظران امنيتي آمريكا عقيده دارند كه اسرار اين پناهگاه مخفي و خبر آن از طرف خود دولت آمريكا به مطبوعات تراوش كرد زيرا كه چنين تسهيلاتي پس از سه دهه آن طور كه انتظار مي رفت نمي توانست مورد استفاده كنگره آمريكا قرار گيرد. پناهگاه مخفي كنگره آمريكا كه در داخل كوه و در زير قسمت غربي هتل در مساحتي به وسعت بيش از يكصد و دوازه هزار فوت مربع در دو طبقه بنا شده بود قرار بود از نفوذ اشعه انفجار بمب اتمي جلوگيري كرده و تا فاصله چند كيلومتري محل انفجار در مقابل آن مقاومت كند. چهار در آهنين بلند و عريض ورودي به اين پناهگاه هركدام 25 تن وزن و دهه ها از نظر مردم به طرق مختلف پنهان نگاهداشته شده بود. اين پناهگاه مخفي داراي 44 مورد تسهيلات مختلف از ژنراتور برق گرفته تا درمانگاه و بيمارستان و كتابخانه و استوديو راديو تلويزيون و چاپخانه خود كار بوده و با 152 اتاق، خوابگاه ها و غذاخوري ها و وسائل استراحت ورزش و سالن هاي مختلف گنجايش سكونت 1400 نفر را به مدت حداقل دو ماه داشته است. براي هريك از دو مجلس نمايندگان و سناي آمريكا سالن تشكيل اجلاس مجزا ساخته شده و هر عضو كنگره آمريكا علاوه بر مشاوران خود مي توانست دو نفر از خانواده خود را همراه داشته باشد. در طول بيش از سي سالي كه اين پناهگاه مخفي آماده و مجهز براي بهره برداري بود مأموران دولت و مقامات امنيتي در لباس كاركنان، كارگران و خدمتگزاران هتل تحت عنوان «شركت شركاء فورسايت» مواظبت و اداره آن را به عهده داشتند. در طول جنگ سرد مشابه همين پناهگاه مخفي براي اعضاي قوه قضائيه (ديوان عالي كشور) و مجريه (رئيس جمهور و كابينه و اعضاي عاليرتبه دولت) در نقاط مختلف كشور داير و تا امروز ادامه دارد و البته تسهيلات جديدتري براي قوه مقننه (اعضاي كنگره) آمريكا در مواقع اضطراري و خطر درنظر گرفته شده است.
طبق اظهارات يكي از اعضاي سابق امنيتي آمريكا كه در پروژه «جزيره يونان» به مدت طولاني كار كرده و اكنون يكي از كارمندان بخش بازديد و توريستي هتل گرين براير است، دولت آمريكا هم اكنون 75 پناهگاه مخفي در نقاط مختلف كشور و ايالات اين كشور آماده بهره برداري دارد. در حادثه انفجارهاي شهريورماه سال گذشته در واشنگتن و نيويورك اين پناهگاه هاي مخفي مورد استفاده سران دولت آمريكا قرار گرفت و شخص رئيس جمهور آمريكا مدتي در پناهگاه هاي واقع در ايالات لوئيزيانا و نبراسكا تحت محافظت بود.
امروز بي شك چنين پناهگاه هاي مخفي و سنگرهاي محافظ در بسياري از كشورهاي دنيا براي محافظت سردمداران و رؤساي دولت و برخي از نخبگان درنظر گرفته شده است اختراع و توسعه بمب اتمي در جنگ جهاني دوم ابعاد و معناي امنيت و جنگ و صلح را به كلي عوض كرد. ولي پيش فرضيه صلح و جنگ قرن ها قبل از اختراع بمب اتمي در غرب تبيين شده بود. اين فرضيه مورخ انگليسي ادوارد گيبون، نيت و گفتار اوليه جورج واشنگتن را در اولين مراسم تحليف رياست جمهوري آمريكا (در 5 ژانويه 1790 ميلادي) خلاصه كرد كه «آماده شدن براي جنگ يكي از بهترين و مؤثرترين راه ها براي حفظ صلح است.»! اين تناقض گفتاري فرهنگ سياسي و منشور امنيتي غرب را تشكيل مي دهد و اختراع و توسعه تسليحات هسته اي سال ها است آن را تشديد كرده است.
مدت ها است كه اين ديدگاه و جهان بيني از سطح ملي و بين المللي و دولتي به سطوح فردي و گروهي نيز سرايت كرده است. تعجب نيست كه حمل اسلحه دستي و استفاده از آن در كوچه و خيابان، در فروشگاه ها و مدارس، حتي توسط خردسالان در تمدن امروزي غرب عادي شده است. حمل اسلحه در آمريكا و در بعضي از نقاط دنيا مانند مالكيت اتومبيل نشانه و نماد «آزادي» شده است و اين نوع آزادي نماينده «دموكراسي» و «انتخاب» شمرده مي شود. ولي اصل آزادي كه امنيت فكري، جاني و رهائي از بت پرستي زمان و حركت به سوي يك جامعه وحدت گراي انساني و الهي باشد، از بين رفته است.
منبع: سایت باشگاه اندیشه
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-32403.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=brown]لينك اصلي :

http://www.bashgah.net/pages-96.html[/color]

[color=brown]البته سايت باشگاه انديشيه بسيار كند عمل ميكنه و براي ديدن صفحه شايد يه مدت سر كار باشيد .[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی وقت بود این همه مزخرفات رو یه جا نخونده بودم. آخر سر هم نفهمیدیم این تحلیل چی چی بود؟ سیاسی بود؟ اقتصادی بود؟ اجتماعی بود؟ تاریخی بود؟

طرف برداشته کلی آسمون ریسمون به هم بافته که بگه ادعای صلح طلبی بعضی ها دورغین هست یا اینکه آماده کردن نظامی یه کشور برای رسیدن به یه صلح پایدار یه استراتژی اشتباه. خوب عزیز گر تو بهتر می زنی بستان بزن.

همون قرانی که این آقا خیلی بهشون ارادت دارند گفته : و اعدولهم مستطعتم من قوه. که این آیه تقریبا در راستای همون صحبت جرج واشنگتن هست که در متن مقاله ذکر شده. یکی نیس به این عزیز دانشمند بگه : قربونت برم! اگه محمد خوارزم شاه بمب اتم داشت چنگیز ...خم می کرد به ایران حمله کنه؟

هرکسی رو بهر کاری ساخته اند. یادم باشه حالا که فلاسفه و جامعه شناسان درباره جنگ و نظامهای تسلیحاتی می نویسند با بچه های سایت یه گروه درست کنیم ما هم درباره فلسفه و.... افاضه فیض کنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.