RezaKiani

نبرد ولجهThe batlle of Walaja

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

این هم هدیه من به سایت میلیتاری

تاریخ: می633 میلادی، صفر 12 هجری قمری
محل: بین النهرین، عراق امروزی
نتیجه:پیروزی قاطع مسلمانان

متخاصمین
اعراب مسلمان شاهنشاهی ساسانی؛حکومت اعراب حیره
فرماندهان
خالد بن ولید؛عدی بن حاتم؛عاصم بن عمرو؛بشر بن ابی رهم؛سعیدبن مره اندرزگر
استعداد رزمی
مسلمین15000نفر ساسانی:50000نفر
تلفات
مسلمین:1000 تا 5000نفر ساسانی: 40000 تا 50000

نبرد ولجه در می 633 میلادی در عراق امروزی بین نیروهای عرب مسلمان تحت فرمان خالدبن ولید و ارتش امپراطوری ساسانی و متحدانش انجام شد. استعداد ارتش ایران حداقل 3 برابر استعداد ارتش مسلمان بود.
خالد به صورتی قاطع نیروهای پرتعداد دشمن را با استفاده از تاکتیک حمله گاز انبری -که خود به صورت مستقل طراحی کرده بود- شکست داد. این مانور به مانور سواره نظام هانیبال در نبرد کانائه بسیار شبیه است.

پس زمینه تاریخی

پس از فیصله یافتن کار مسیلمه کذّابه در جنگ یمامه و به پایان رسیدن فتنه های پیامبران دروغین -که پس از رحلت رسول اکرم(ص) مردم را به گمراهی کشانده بودند- توسط سپاه خالدبن ولید، خلیفه اول ابوبکر (رضی الله عنه) خالد و عیاض را مامور فتح عراق کرد.

خالد مستقیما از یمامه به راه افتاد و وارد اُبله -دروازه سند و هند در آن روزگار- شد و آبادی های حیره را یکی پس از دیگری فتح کرد. حیره ایالتی در سرحد جنوب غربی ایران -جنوب عراق امروزی- بود. مردمان بومی این ناحیه عرب نژاد بودند و حکومت حیره خراج گذار ساسانیان بود. سالها بود که حیره چونان سپری خاک اصلی ایران را از تهاجم اعراب بدوی حفظ کرده و یا به عنوان متحد در کنار ساسانیان با رومیها جنگیده بود. اما اکنون، جغرافیای سیاسی منطقه کاملا دگرگون شده بود. تقریبا تمامی اعراب شبه جزیره عربستان به دین اسلام گرویده بودند و حال، اعراب برای خود دارای مرکزیت سیاسی -مدینه النبی- بودند و می توانستند سپاهی کارآمد تشکیل داده و برای جهاد به جنگ کفار بفرستند. اندیشه اسلام تبدیل به سلاح روحی قدرتمندی شده بود که پیشروی مجاهدین مسلمان را تسهیل می نمود.

خالد در جنگ با اعراب حیره جانب انصاف را نگه داشت و از این رو هر روز بر سپاهیان تحت فرمان او افزوده می شد و بسیاری از قبایل عرب ساکن عراق به او پیوستند. خالد ضمن فتوحات خویش کشاورزان را جابجا نکرد و آنان که به جنگ مسلمان نیامده بودند به حال خویش گذاشت. اکنون اعراب ساکن این نواحی صاحب زمینهای خود شده بودند. با آنانکه اسلام اختیار می کردند چون دیگر مسلمانان رفتار می شد و آنانکه اسلام را قبول نمی کردند جزیه می دادند و در پناه سپاه اسلام قرارمی گرفتند.

اولین جنگ خالد با سپاه ساسانی در محلی به نام کاظمه بود که سپاه ساسانی و متحدان عربش متحمل شکست سنگینی شدند و غنایم بسیار به دست مسلمانان افتاد. چون تعدادی از سربازان ایرانی در این نبرد با زنجیر خود را به یکدیگر بسته بودند این جنگ را ذات السلاسل نامیده اند.

نبرد دوم بین سپاه اسلام و سپاه ساسانی در کنار رود فرات و محلی به نام مذار انجام شد و بازهم با شکست ایرانیان به پایان رسید. این نبرد به نام نبرد رودخانه شناخته می شود.

هنگامی که دومین سپاه ایران توسط نیروهای خالدبن ولید تارومار شدند و اخبار شکست ارتش ایران در نبرد رودخانه به تیسفون رسید، پایتخت ساسانی در آشوب فرورفت.

فرماندهان سپاه ایران در نبرد رودخانه نه تنها باتجربه تر از فرماندهان نبرد سلاسل بودند بلکه نزدیکی بیشتری نیز به دربار داشتند.

تمرکز سپاه ایران

در همان روز شکست ایران در نبرد رودخانه، شاهنشاه ایران -اردشیر سوم- دستور داد تا 2 سپاه دیگر جمع آوری شوند. خبر شکست توسط سیستم ارتباطی بی نظیر ایرانی ها به پایتخت رسید. در این روش ارتباطی، هزاران فرد با صدایی بلند پیام را به فرد دیگری که در فاصله دوری ایستاده بود می رساندند. اینچنین بود که خبر شکست سپاه ساسانی مسافت 540 کیلومتر را در یک روز طی کرد و به تیسفون رسید.

پس از صدور دستور شاه، سپاهیان در پایتخت گردآمدند. آنان به تمام پادگانها و شهرهای ایران -جز شهرهای مجاور با مرز روم- تعلق داشتند. در چند روز، اولین سپاه ایران آماده حرکت شد. فرماندهان ایرانی انتظار داشتند که مسلمانان در طول فرات به سمت شمال غرب عراق حرکت کنند و می دانستند که هیچ نیروی عربی از صحرایی که آنان قرار است از آن رد شوند حرکت نمی کند و با انتظار حرکت سپاه اسلام به سمت غرب، اردشیر ولجه را مکانی مناسب برای جلوگیری از پیشروی خالد بن ولید و شکست مسلمانان تشخیص داد. اولین سپاه ایرانیان تحت فرمان اندرزگر -فرماندار نظامی خراسان- بود. اندرزگر به سپاهیانش دستور حرکت به سمت ولجه را داد تا کمی بعد، سپاه دوم ایران در آنجا به آنان ملحق شود. او از تیسفون خارج شد و از ساحل سمت شرق دجله به سمت جنوب به راه افتاد. اندرزگر در کسکر از دجله گذشت و پس از آن به سمت جنوب غربی روی آورد تا به فرات رسید و در نزدیکی ولجه از فرات عبورکرده و اردوگاه خود را در ولجه برقرارساخت.

در راه رسیدن به ولجه، فرمانده ایرانی هزاران عرب آن نواحی که خواستار پیوستن به سپاه ایران بودند را به همراه برد. او همچنین با بازماندگان شکست رودخانه برخورد کرد و آنان را در سپاه خود سازماندهی کرد.

پس از اینکه اندرزگر به ولجه رسید به انتظار بهمن نشست. بهمن -فرمانده سپاه دوم ایران- یکی از عالی ترین افراد سلسله مراتب نظامی ایران به حساب می آمد. او از اردشیر دستور گرفته بود تا سپاه دوم ایران را به ولجه هدایت کند و فرماندهی هر دو سپاه را برعهده گیرد. تعداد زیاد سپاهیان تحت فرمانش به او اجازه می داد تا سپاه مسلمانان را در یک نبرد بزرگ مضمحل کند. بهمن برای رسیدن به ولجه مسیر متفاوتی را انتخاب کرد. او از تیسفون و بین دجله و فرات حرکت کرد تا مستقیم به ولجه برسد. حرکت او چند روز پس از سپاه اول آغاز شد و با سرعت کمتری دنبال شد.

آماده سازی ارتش خالد

نبرد رودخانه یک پیروزی مهم برای مسلمانان بود. مسلمانان توانستند با تحمل اندک تلفاتی یک سپاه بزرگ ساسانی را در هم بکوبند و غنایم بیشماری به دست آورند. اما نبرد رودخانه برای خالد مشکلاتی به همراه داشت. اکنون، او تنها می توانست بر منابع بیکران امپراطوری ساسانی تکیه کند. او دو نبرد خونبار را با دو سپاه ایران پشت سرگذاشته بود و آنها را بیرحمانه از میدان نبرد فراری داده بود اما هنوز در حاشیه امپراطوری ساسانی بود. هنوز هم ساسانی ها می توانستند سپاه های زیادی -چون سپاه هایی که او قبلا شکست داده بود- جمع آوری کنند.

خالد، سازماندهی یک سازمان اطلاعاتی موثر راشروع کرد. جاسوسان خالد، اعراب محلی بودند که از سخاوت خالد بهره برده بودند و رفتار خالد را در خلاف جهت رفتار زننده و پر تکبر ماموران دولت ساسانی می یافتند. متعاقبا، آنها توسط مسلمانان به زمینهایشان رسیدند و خالد را از کار و بار ایرانی ها و حرکات نیروهای ایرانی آگاه کردند. این جاسوسان به خالد اطلاعاتی درباره تجمع دو سپاه ایران در ولجه دادند. خالد می دانست که دو سپاه ایران به زودی به یکدیگر می پیوندند و یا راهشان به سمت جنوب را ادامه می دهند تا راه بازگشت او را مسدود کنند و یا برای شکار او به نواحی ابله می آیند. ایرانی ها چنان برتری عددی خردکننده ای داشتند که امکان نداشت در یک نبرد موفقیت آمیز با آنها روبرو شد. خالد مجبور بود که شهر حیره را بگیرد و ولجه بر سر راه او قرارداشت.

مانور خالد

آنچه خالد را نگران ساخته بود تعداد سربازان ساسانی بود که از نبردهای پیشین نجات یافته بودند و حال می خواستند به سپاه جدید ایران بپیوندند. اگر او می خواست که بخت این را داشته باشد که تا تمام سپاهیانی را که با آنان روبرو می شد نابود سازد، باید مطمئن می شد که هیچ کس از نبرد بعدی جان سالم به درنمی برد تا بعدتر بتواند به سپاه هایی که تشکیل می شدند بپیوندد. اینها مشکلاتی بودند که خالد با آنها روبرو بود:
اولین مشکل استراتژیک بود. 2 سپاه ایران نزدیک بود که به هم بپیوندند. برای حل این مشکل خالد راه حل استراتژیک استادانه ای یافت. او می خواست که به سرعت پیشروی کند و سپاه اندرزگر را قبل از سررسیدن سپاه بهمن نابود کند.

مشکل دوم تاکتیکی بود. چگونه جلوی فرار سپاهیان دشمن را بگیرد تا نتوانند پس از شکست، به سپاه بهمن بپیوندند؟ برای این پرسش پاسخی دیگر یافته شد. او سویدبن مقرن را آموزش داد تا به همراه افرادش مناطق فتح شده -حُفَیر- را اداره کند و چند گروه از سپاهیانش را در پایین دجله مستقر کرد تا عبور احتمالی سپاه دشمن را از شمال و شرق دفاع کنند و ورود سپاهیان تازه نفس دشمن را از این نواحی به او اطلاع دهند.

خالد به همراه 15000 سرباز باقیمانده اش به سرعت به سمت حیره حرکت کرد. اگر اندرزگر قدرت انتخاب داشت بدون شک صبر می کرد تا سپاه بهمن به سپاه او برسد اما فرصت انتخاب به اندرزگر داده نشد. چند روز قبل از رسیدن بهمن، سپاه مسلمین در افق شرقی دیده شد و در فاصله کمی از ولجه اردو زد. به هرحال، اندرزگر چندان نگران نبود. او سپاه بزرگی از ایرانیان و اعراب را در اختیار داشت و در رویا طعم شیرین پیروزی را می چشید. او حتی به ساحل رودخانه -2 کیلومتر عقبتر- عقب نشینی نکرد تا رودخانه بتواند عقبه سپاه او را محافظت کند. رویارویی آغاز شده بود....

normal_01%7E15.jpg
تصویر1: مسیر سپاه ساسانی و خالد تا ولجه. رنگ قرمز مسیر سپاه خالد، رنگ آبی مسیر سپاه اندرزگر و رنگ زرد مسیر سپاه بهمن را نشان می دهند. توجه کنید که مسیر آن روز رودهای دجله و فرات با مسیر فعلی آنها فرق دارد.

نبرد

صبح فردا، هر دو سپاه برای نبرد مهیا شدند و مرکز و جناحین خود را آرایش دادند. فرماندهان جناحین مسلمین عدی بن حاتم طایی و عاصم بن عمرو بودند. میدان نبرد شامل یک دشت مسطح بود که بین دو رشته تپه قرارگرفته بود، تپه هایی در حدود 3.5 کیلومتر و ارتفاع 15 تا 20 متر. قسمت شمال شرقی دشت به یک صحرا منتهی می شد. در فاصله کمی از تپه ها، شاخه ای از فرات -که امروزه رود خسیف نام دارد- قرارداشت. ایرانی ها در مرکز دشت قرار گرفتند و رو به جنوب شرقی داشتند. تپه های غربی پشت سر آنها بود و جناح چپشان به تپه های شمال-شرق می رسید. خالد سپاهش را در جلوی تپه های شمال-شرق و روبروی ایرانی ها قرارداد. امروزه شهر عین المهاری در 2مایلی شمال غربی میانه میدان نبرد قراردارد.

از آنچه که شنیده شده بود، اندرزگر انتظار داشت تا سپاه خالد بزرگتر از این باشد. پس سواره نظام مسلمانان کجا بود؟ بیشتر نیروی آنها را پیاده نظام تشکیل داده بود. شاید نجات یافتگان نبردهای کاظمه و رودخانه استعداد دشمن را -همانگونه که اغلب سربازان شکست خورده چنین می کنند- زیاد برآورد کرده بودند و شاید که سواره نظام مسلمانان تصمیم داشتند که بر روی زمین بجنگند. اندرزگر نمی دانست که سپاهیانی که در روبروی خود دارد نیز غافلگیر شده اند. مسلمانان تا آن روز چنان سپاه بزرگی را به چشم ندیده بودند.

روز قبل از جنگ، خالد دو تن از افسرانش به نام بشربن ابی رهم و سعیدبن مره را احضارکرد. او برای هر کدام از آنها یک نیروی سواره نظام ضربتی به استعداد 2000نفر درنظرگرفت و دستورات زیر را به آنها داد:

1. آنها باید شبانه با سوارانشان حرکت می کردند و با طی فاصله ای زیاد از سمت جنوب، اردوگاه ایران را دور می زدند.
2. هنگامی که به فاصله دوری از خاکریز پشت سر ایرانی ها رسیدند باید پشت آن پناه می گرفتند و نیروهایشان را به حالت آماده باش نگه می داشتند.
3. آنها باید با آغاز نبرد در صبح فردا، دیده بان هایشان را به انتظار علامت خالد به بالای خاکریز می فرستادند.
4. هرکدام از دو نیروی ضربت -پس از دیدن علامت خالد - باید از پشت به یکی از جناح های سپاه ایران حمله می کردند.
هنگامی که فرمانهای خالد صادر شد، آن دو -در نهایت نهانکاری- برای آماده سازی و سازمان دادن به افرادشان به راه افتادند. اما سپاهیان خالد درباره نقشه فرمانده خود چیزی نمی دانستند.

normal_02%7E1.JPG
تصویر 2: حرکت تاکتیکی خالد در شب قبل از نبرد

مرحله اول نبرد

خالد 10000 سرباز باقی مانده اش را دربرابر سپاه ساسانی آرایش داد و سپس دستور یک حمله عمومی را صادر کرد. برای لحظاتی نبرد خونبار شد و ساسانی ها از نیروهای ذخیره خود برای پر کردن صفوف مقدم استفاده کردند.

03%7E1.JPG
تصویر 3: حمله خالد از روبرو

مرحله دوم نبرد

مرحله دوم با ضدحمله ایرانی ها آغازشد. شاید آنها نشانه هایی از شکست را در سیمای مسلمانان می دیدند و اندرزگر تشخیص داده بود که اکنون زمان مناسبی برای ضدحمله فرارسیده است. ساسانی ها پیشروی کرده و به مسلمانان حمله بردند. مسلمانان قادر بودند تا آنها را لحظه ای متوقف کنند اما ساسانی ها به فشار خود ادامه دادند. مسلمانان منتظر بودند تا نشانه ای از خالد مبنی بر تغییر نقشه عملیات یا حرکتی برای کاستن فشار دشمن ببینند اما از جانب خالد چنین علامتی داده نشد. سپاه مسلمین به عقب رانده شد.

normal_04%7E0.JPG
تصویر4:ضدحمله سپاه ساسانی

مرحله سوم نبرد

پس از علامت خالد، نیروهای ذخیره محدود خالد به صفوف جلو پیوستند. پس از لحظه ای، نیروهای سواره نظام مسلمانان از پشت سپاه ایران ظاهر شدند و هر یک به عقبه یکی از جناح های سپاه ایران حمله کردند. بدنه اصلی سپاه مسلمین -به فرماندهی خالد- حمله خود به سمت جلو را ادامه داد و همزمان با این حرکت، خالد جناح هایش را به دو طرف گسترش داد تا با سواره نظام ضربت دست به دست هم دهند و کاملا ایرانی ها را در میان بگیرند. سپاه اندرزگر در تله افتاد و در تله بسته شد.

normal_05.JPG
تصویر5: حمله گازانبری سواره نظام خالد

مرحله چهارم نبرد

در پاسخ به حمله همه جانبه اعراب، ساسانی ها به سختی به هم فشرده شدند و قادر نبودند تا به راحتی از سلاح های خود استفاده کنند و یا از تیرهای مهاجمین اجتناب کنند. آنکه می خواست بجنگد نمی دانست که دشمن کدام است و آن که می خواست فرارکند نمی دانست که راه فرار کدام سو است. سربازان ساسانی در آشفتگی به خاطر یافتن راه فرار و به علت ترس، یکدیگر را زخمی می کردند و از پای در می آوردند. مسلمین به پیروزی رسیده بودند. چندهزار نفر از جنگجویان سلطنتی فرارکردند. فرمانده سپاه ساسانی در زمان فرار از تشنگی جان سپرد.

normal_06%7E1.JPG
تصویر6:محاصره کامل سپاه ایران

پس از نبرد

پس از نبرد، خالد مردان خسته اش را گرد آورد. او می دانست که با وجود شنیدن نغمه پیروزی ،هنوز، مشکلاتی در پیش است. این نبرد تا به آن روز بزرگترین و خونبارترین نبرد مسلمین در عراق بوده و خالد می خواست که از بالا بودن روحیه سربازانش مطمئن شود.

او برای مردانش سخنرانی کرد و پس از مدح و ثنای الله و فرستادن درود بر رسول او ادامه داد:

"آیا ثروت سرزمین پارسها را نمی بینید؟ آیا تنگدستی سرزمین اعراب را به یاد می آورید؟ آیا نمی بینید که چگونه زمین اینجا پوشیده از گیاهان است؟ اگر خداوند رخصت جهاد را نداده بود، بازهم ما باید می آمدیم و این سرزمین ثروتمند را تسخیرمی کردیم و گرسنگی صحرای خود را با سیری که اکنون داریم مبادله می کردیم."

او پس از این جنگ نیز با کشاورزان مانند قبل رفتارکرد. پس از ولجه، جنگهای خالد با سپاهیان ایران ادامه داشت تا اینکه خالد شهرهای حیره و انبار را گشود.

در سال سیزدهم هجری، خلیفه ابوبکر (رضی الله عنه) تصمیم به گشودن شام گرفت و سپاهیان اسلام را به سوی آن سرزمین فرستاد و خالد را نیز برای کمک به آنها از عراق به شام مامور کرد. خالد در شام نیز با قدرت در برابر امپراطوری بیزانس(روم شرقی) و دولت غسانیان -که متحد بیزانس بودند- جنگید، دمشق را فتح کرد(سال 635میلادی) و توانست در جنگ یرموک (سال 636میلادی) ضربتی سخت بر پیکره سپاهیان بیزانس واردکند تا جاییکه بلافاصله اورشلیم و دیگر شهرهای شام به دست مسلمین گشوده شدند.

خالد (592-642میلادی) سردار شجاعی بود که از کودکی جنگیدن با سلاح های مختلف را فراگرفت ولی در استفاده از شمشیر مهارتی ویژه داشت. خالد استاد تاکتیکهای متحرک و مخصوصا استفاده از سواره نظام بود. در جنگ احد -هنگامی که فرمانده سواره نظام مشرکین بود- مانور زیبای خالد بود که توانست مشرکین را از هلاکت نجات دهد.

او پس از صلح حدیبیه (سال 628میلادی) به اردوگاه اسلام پیوست و شمشیر خود را در خدمت حضرت رسول(ص) قرارداد. در جنگ موته (629میلادی) -پس از اینکه 3 فرمانده سپاه مسلمین در نبردی نابرابر با سپاه مشترک بیزانس و غسانیان از پای درآمدند- با زیرکی توانست باقیمانده سپاه مسلمین را از مهلکه نجات دهد. در آن جنگ 9 قبضه شمشیر در دستان خالد شکست و از آن پس بود که خالد را سیف الله نامیدند. خالد در سال بعد و در طی فتح مکه، فرمانده یکی از 4 ستون سپاه اسلام بود که وارد مکه شدند.
خالدبن ولید در بیش از یکصد نبرد به عنوان فرمانده شرکت کرد و در بیشتر آنها با سپاهیانی با استعداد 2 تا 3 برابر نیروهای خود مصاف داد و در هیچ جنگی نیز شکست نخورد. خالد چونان گردباد از نبردی به نبردی دیگر می شتافت و همیشه با سرعت غیرقابل باورش دشمن را غافلگیر می نمود تا در سال 642 در شام وفات یافت.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا ممنون رضا جان مطلب جالبی بود
خالد بن ولید یکی از اونائی بود که هیچگاه شکست نخورده گویا ! و البته تو مجله جنگ افزارم خودت اشاره کرده بودی!

البته حالا بماند رو روایات این جنگها به خصوص ولجه و قادسیه و... حرف و حدیث زیاده و در یه منبع میگه ایرانیان دو برابر بودن تو اون یکی میگه پیاده نظام عربا بیشتر بود و.....
اما مساله اینه ایران از نظر فرماندهی در میدان جنگ به مشکل برخوردن مضاف برمشکلات داخلی و اقتصادی که سالها بود برا ساسانیان پیش اومده بود و ناقوس مرگی که برا همه امپراطوری ها به این شکل به صدا درمیاد مدتها بود در امپراطوری ساسانی به صدا دراومده بود ....
دلائل شکستهای ساسانیان زیاد بوده اما مهمترین شون اقتصادی بوده که رو به فلج بودن نهاده بود و تبعیض طبقاتی و .... که بحثش جداست اما جالبه در خیلی روایات میگن سربازان ایران با دل و جان نجنگیدن چون امپراطوری رو نیمخواستند در بعضی روایات هم میگه نه اصلا سربازی نفرستادن .. تو بعضیاشونم که کمی تا قسمتی ضداعراب هستند مدام دم از جوش و خروش ایران میزنند(که رو همه اینا بحثه!) اما خوب کلا مساله اینه گذشته ها گذشته و باید ازش درس عبرت گرفت

در پایان:
[quote]
"آیا ثروت سرزمین پارسها را نمی بینید؟ آیا تنگدستی سرزمین اعراب را به یاد می آورید؟ آیا نمی بینید که چگونه زمین اینجا پوشیده از گیاهان است؟ اگر خداوند رخصت جهاد را نداده بود، بازهم ما باید می آمدیم و این سرزمین ثروتمند را تسخیرمی کردیم و گرسنگی صحرای خود را با سیری که اکنون داریم مبادله می کردیم." [/quote]

این بود یکی از دلائل اصلی حمله اعراب بدوی ... و به ارزوی خودشونم رسیدن

یا حق

*** راستی رضا جان به ذکر منبع و اسم خودت این مطلب رو تو سایت دانشجو هم استفاده میکنم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پیامبر اکرم(ص): (معاشر قریش! تضربون العجم علی الاسلام هذا واللّه لیضربنّکم علیه عوداً.) ای گروه قریش! شما, ایرانیان را به خاطر اسلام با شمشیر می‌زنید. به خدا سوگند, آنان در آینده شما را برای بازگرداندن به اسلام با شمشیر می‌زنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا جان خیلی ممنون استفاده کردیم ولی یه مطلب فکر کنم امپراطور ساسانی سپاهش خیلی بیشتر از اینها باید باشه چون ما می گیم امپراطوری .نظرت چیه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]دستتون درد نکنه رضا جان،مقاله خوبی بود...
فقط میتونم خواننده باشم،همین...[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خالدبن ولید ,اسمي که ميشناسيد و به آن اطمينان داريد !!!!
يکي از جنايات کار ترين کساني که به اين سرزمين تاختند و کشتند و بردند و سوختند يک خونخوار به تمام معنا ......
افسوس که سرنوشت امپراطوريهاي بزرگ هميشه اين بوده که توسط عده اي بي تمدن از بين رفتن .
امپراطوري ايران ساساني که تا چند سال قبل از حمله اعراب قويترين قدرت دنيا بود و در زمان خسرو پرويز تا مصر هم رفته بود چند بار امپراطوران روم رو در جنگ کشته بود و يکي رو هم اسير کرده بود متاسفانه به علت اختلافات داخلي و همون چيزي که در اوخر هر امپراتوري پيش مياد عاجز از شکست دادن يک عده دزد و راهزن ! شد .شکستي سر آغاز دوران تاريک و تلخ و پر جنايت دويصت ساله اي بود که سياه ترين دوره تاريخ ايران هست.
هر چند تاريخ جاي اي کاش گفتن نيست ولي اي کاش اينها زمان انوشيروان يا خسرو پرويز حمله ميکردند تا دماري از روزگارشون در ميومد که ديگه هوس جهانگيري به سرشون نزنه .
نوادگانشون امروزه هم تو فکراشون آرزوي باز کردن دروازههاي ايران رو دارند که باز هم بيان بدزدن و ببرن وچپاول کنن آخريشون که ناکام از دنيا رفت.
سردار قلابي قادسيه دوم رو ميگم .....


از این مار خوار اهرمن چهـــرگان ز دانایی و شـــرم ، بـی بهرگـان

نه گنج و نه نام و نه تخت و نـــژاد همی داد خواهند گیتـــی به بـاد ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شفق جان اتفاقا بنا به برخی روایات میگن ارتش ساسانی خیلی دست کم گرفته بوده اعراب رو و فکر میکردند در یه نبرد میبرندشون و بعد تمام و در چند نبرد به نتایج خوبی میرسن اما کم کم اوضاع خراب میشه که این هیچ ربطی به اعراب نداره بلکه اوضاع داخلی ما بد میشه به نحویکه حتی در تامین نیرو هم به مشکل برمیخوریم و وقتی هم نیرو خوبی گرد هم میاد متاسفانه به دلائل فرماندهی بعد یا شرائط محیطی نبرد و جسارت اعراب نتیجه به ضررمون رقم میخوره ...
از طرف دیگه هم شاید یه دلیل مهم تجزیه ساسانی سقوط تسیسفون که نزدیک اعراب بود باشه و همین عامل سریعی برا تضعی روحیه بود ... میگن ایرانیان به سمت شرق عقب نشستن تا نیرو جمع کنند اما باز هم اختلافات مثل زمان هخامنشیان و اواخرش گسترده میشه و شاه کشته میشه ... ولی حکومت پارسی در اون مناطق پابرجا میمونه مضاف براینکه اعراب سالها طول میکشه تا کل ایران رو بگیرند مثلا همین شهر قم کنونی جز اخرین شهرهایی بود که تسخیر شد .... و سالها مقاومت کرد حتی بعد سقوط تیسفون ...

از نظر دینی هم بعضی ادیان انشعابی اسلامی شباهت زیادی به زردشت داره مثل اهل حق و.. که کلا میگن ایرانیان رسوم خودشون رو باز هم وارد دین جدید کردن و از نظر فرهنگی برنده ماجرا شدن که این یه واقعیته ....

به هرحال حرف و حدیث راجبه این جنگها زیاده اما یقین بدونین اعراب به این تعداد که میگن نبودن و بیشتر بودن ... و ینز رویحه جنگیدنشون بیشتر از ما بوده در اون مقطع تاریخی .. ما سرخورده بودیم اما اونا شهوت پول و اسلام گرفته بودشون ...

و البته منابع اسلامی هم اغراق زیاد میکنند ....

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دریغ از یه اظهار نظر نظامی :?
حیف از اینهمه زحمتی که برای این مطلب کشیدم.
icon_eek :evil: icon_cheesygrin not_worghy :dancing: :mrgreen: big_grin :cr

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دریغ از یه اظهار نظر نظامی icon_eek
حیف از اینهمه زحمتی که برای این مطلب کشیدم.
:evil: icon_cheesygrin not_worghy :dancing: :mrgreen: big_grin icon_eek :cr[/quote]

حق با آقا رضا است دوستان مشکل ما اینکه به همسایه های عرب خودمون آلرژی داریم :? خوب اینها دلیل نمی شود تا یک مقاله به این زیبایی و پر باری رو با بحث های انحرافی کم ارزش کنیم خوب بجای ایرادات آلرژیانه خودمون به همسایه های خودمون اون حمله انبری رو حال کنید ولی انصافا" عجل مغزی بوده یارو :party:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توی تاریخ مکتوب دنیا فقط دوبار همیچی اتفاقی افتاده که یه سپاه کوچکتر اینجوری سپاه بزرگتر از خودش رو له کنه . این یکی اش بود.

عوض اینکه سوال کنیم خوب سلاح های طرفین چی بود؟ تاکتیکهاشون چی بود؟پیاده نظام ایران در زمان جنگ چه جوری عمل می کرده؟ چه جور زرهی استفاده می شده؟ تدارکات هر دو سپاه از کجا تامین می شده؟ همه اش داریم درباره اینکه یارو مسواک نزده بود و دهنش بوی بد می داد و دستش کج بود ...... صحبت می کنیم.
در ضمن از دوستان خواهش می کنم نصایح اخلاقی و اندرزهاشون رو باسه خودشون نگه دارند. توی این دوسالی که توی میلیتاری مطلب می دم تا حالا اینجوری توی پوزم نخورده بود. چون واسه جمع کردن این مطلب کلی زحمت کشیدم. اون نقشه اولیه رو خودم با کلی زور ترسیم کردم. شما اگه راست می گید برید اطلاعات لازم برای ترسیم اون رو پیدا کنید. نزدیک 2 ماه کار شده تا از توش این 4 تا صفحه درآمده....
بازهم حیف این همه زحمت :?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام خدمت دوست فهيمم اقا رضا

[quote]ساسانی ها از نیروهای ذخیره خود برای پر کردن صفوف مقدم استفاده کردند. [/quote]

در مورد نيروهاي ذخيره توضيحي ميدي. ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ساسانی ها بعد از اینکه نیروهاشون رو به صورت سنتی آرایش می دادند(مرکز، جناح چپ، جناح راست) یه تعداد محدودی از زبده ترین سواره نظامشون رو به عنوان ذخیره در پشت آرایش قرار می دادند که در صورت نیاز به داد اون سه تا آرایش اصلی برسه. ظاهرا حمله اولیه خالد به قدری کوبنده بوده که مجبور شدند بلافاصله از ذخیره شون استفاده کنند و احتمالا به همین دلیل بوده که نیروهای خالد رو پس زدند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
راستی یک سوال خوب وقتی سپاه ساسانیان از پشت مورد حمله قرار گرفت فرمانده اونها هیچ تدبیری برای دفع حملات مسلمین نداشت و فقط نظاره گر پرس شدن نیروهاش و قلع و قمع اونها بود البته با در نظر گرفتن تعداد نفرات ارتش ساسانی و مسلمین؟
در ضمن شب جابجایی نیروها از چه تاکتیکی برای جابجایی سواره نظام استفاده کرده بود که اینطور سپاه ساسانی رو ضایع کرد :? ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایول رضا ! عصبانی شد

والا من از نظر نظامی صحبت نکردم چون میدونم به مجادله کشیده میشه چون من نصف بیشتر مطالب مندرج چه تو این مقاله چه در دیگر مقالات تاریخ دانان دیگه رو قبول ندارم یا کلا شک روشون دارم...

اما خوب باشه از نظر نظامی صحبت میکینم

رک بگم من تو کتابای تاریخی مربوط به این دوران به جز یه سری نوشتارهای کیلشه ایی نظامی چیزی ندیدم اما خوب شایدم بیشتر از این چیزی نباشه ولی:

اعراب در این نبردها از شمشیرها معروف خودشون استفاده کردند که هم سبک بود هم منحنی شکل (نیم دایره ایی) و با توجه به اینکه تعداد پیاده نظام بیش از سواره نظام بوده (که اونام صدالبته خیلی سبک بارتر از نظر نظامی از ساسانی ها بودن ) معمولا در نبردهاشون از تیر و کمان و شمشیر به مراتب بیشتر یاری میجستند و از پیاده نظام سود میبردن تا سواره نظام تا اینکه به نبرد با ایرانیان رسیدن که اون موقع بود اهتمام کردن به ساخت سواره نظام قوی...

خوب حالا اقا رضا اگر بدش نیاد یه مبحث مهم که همون اولم گفتم بحث راجبه تعداد نفرات اعراب و ایرانیان بوده که والا اقا رضا یکی از دالائل اصلی که من راجبه این جنگ هیچ نظری ندادم اینه که هیچ امار درستی راجبه تعداد نفرات دو نیرو نبوده و گاها حتی مشاهده شده که میگن اعراب از نظر پیاده نظام بیشتر از ما ایرانی ها بودن .. حالا من اگر بخوام بر اساس اینا نظر بدم اخرش چی میشه نمیدونم ... ما فقط میدونیم ایران باخته همین ...
اگر بگیم پیاده نظام اعراب کم بوده خوب با این حساب باید گفت با استفاده از همون نیروی اعجاب اور شهوت قدرت و پول و زن و بعدشم اسلام! اومدن تو نبرد و تا جون داشتند جنگیدن... از اونها به عنوان طعمه استفاده شده تا نیروهای ایرانی غافل بشن از پشت سرشون هرچند سوال اینجاست نیروهای نفوذی ایرانی چرا خبر از سوراه نظام اعراب نداشتند و....(در متن توضیحاتی داده شده اما رک بگم همون اولم که متن رو خوندم برام قابل قبول نبود اما به یه اشاره کوتاه اکتفا کردم در اولین پستم)

خوب ایرانیان رو فرض بگیریم پیاده نظام و سواره نظام شون سنگین اسلحه تر بودن (و ایضا زیادتر) پس در مانوور و جابجائی به مشکل برمیخورند اما چون دشت مسطح بوده (برعکس مکانی چون سالامیس) جا برا عرض اندام داشتند اما به هرحال فکر حمله از پشت سر رو نکردن(که بازم من با دیده شک به این مینگرم چون وقتی دشت مسطح هست .. من واقعا نمیدونم اسبها با چه سرعتی و چگونه خودشون رو رسوندن به پشت خطوط ما بدون دیده شدن بعدم صبح همون روز اماده نبرد شدن و چطور این اسبا پدرشون درنیومده منهای کور و کر مادرزاد که نه صدای اسب شنیدن نه دیده بان چیزی فهمیده شایدم مثل تروی فهمیده کشتنش! .... )
با توجه به اینکه از جلو درگیر نبرد با پیاده نظام سبک اسلحه و زبر و زرنگ عرب (که همیشه معروف به شمشیر زنان خوب و قهار) بودن به ناگاه از پشت مورده حمله قرار میگیرند

اما اینجا واسه من یکی سوالاتی پیش میاد:

[quote]
خالد 10000 سرباز باقی مانده اش را دربرابر سپاه ساسانی آرایش داد و سپس دستور یک حمله عمومی را صادر کرد. برای لحظاتی نبرد خونبار شد و ساسانی ها از نیروهای ذخیره خود برای پر کردن صفوف مقدم استفاده کردند.[/quote]

اگر رقم اعجاب اور تعداد نفرات ایرانی رو درست فرض بگیریم واقعا یه کم عجیب و شاید احمقانه به نظر نمیاد ایرانی ها نیرو ذخیره وارد میدا کردن؟! .... ببین درست فرمانده خر گاو ... ولی دیگه بعید میدونم این همه نیرو که در صف اول هستند از پس 10 هزار تا شمشیر زن صرف برنیان (فرض بگیریم تیرانداز هم باشند که بعیده رودست ایرانی جماعت تیرانداز بلند شده باشه در طول تاریخ!)

ببین داش رضا خدائیش من سر همین قضایا هیچ اظلهار نظری نکردم ... چون والا از اول تا اخر مطلب گیج گننده است
ببین ما در همین جنگهای طولانی با اعراب نبردهائی داشتیم که تا پای پیروزی رفتیم اما چی؟! اما همیشه تو تاریخ گفتند بعله چون شمشیرزنان قهار! عرب مداومت و استقامت زیاد به خرج دادن و با کمک خدا ! تونستن ایرانی ها رو شکست بدن ( لازم به ذکر نیست که بازم با رقم های میلیونی نفرات ایران رو ذکر کردند و اعراب کلا رو هم 5 نفر نبودن! چشمک)

ببین یا تو ارقام اشتباه صورت گرفته یا .... من اولی رو درست تر میدونم ... مضاف براینکه ایرانیان به دلائل همون مشکلاتی که گفتم خوب نجنگیدن(که بازم این در نبردهای دیگه مثل قادسیه و.. یه جورائی رد میشه)

از طرف دیگه در نبردهای ایران و اعراب بعضی نبردها بود مثلا در نزدیکی حیره و... که از نظر ایران متمدن جنگیدن با عرب بدوی چندان سخت نیست برا همین در جنگ به نوعی حس کرختی و بی حالی داشتند و زیاد جدی براشون نبوده نبرد اما سوال اینجاست وقتی دشمن بدوی داره تا تیسفون میاد چطور ممکنه ایرانیان عرق جنگیدن نداشته باشد(چیزی که در روایتهای اعراب به وفور میاد که بعله ایرانیان تو میدان جنگ سریع فرار میکردن و اونجاست که باید به خودمون هم شک کنیم چون میگن ایرانی هربلایی سرش بیاد از میدان جنگ فرار نمیکنه ... از طرف دیگه هم تاریخ شاهده که ملت پیروز برا تحقیر ملت بازنده لاف میزنه .... به خصوص اگر پدرشون رو دراورده باشند تا ببرنشون .... اما این حرف فرار ایرانیان هم میتونه از طرفی درست باشه تا وقتیکه اوضاع طبقاتی و اقتصادی ایران خرابه و البته اعراب هنوز زیاد بزرگ نشدن اما وقتی به تیسفون میرسند واقعا چقدر ممکنه ایرانیان دفاع نکرده باشند؟! ..... عده ای از مردم کلا ندای اسلام رو شنیدن و گفت این بهتر از زردشت هست درست! عده ای هم شاکی بودن از حکومت بازم درست اما جالب اینه همیشه خدا ایرانیان درح ال فرار خفت اور برابر اعراب هستند....! اینجاست که ادم به عقل خودش شک میکنه به خصوص وقتی رقمهای حیرت انگیز میگن از استعداد نفرات ایرانی و عرب....)

من به جز تو افسانه و اساطیر در تاریخ واقعی خیلی کم دیدم ارتشی بتونه بر ارتشی با ساز وبرگ ایران غلبه بکنه اونم چی؟! نه یه بار دو با سه بار بلکه ده ها بار .... این دیگه جوک میشه ...
اگر سرجمع نیروهای ایرانی رو جمع کنیم! از کل جمعیت ایران اون موقع فکر کنم بیشتر بشه!(حالا یکی بیاد بگه جمعیت ایران چقدر بود اون موقع!چشمک)


حالا شاید اینا از نظر شما اظهار نظر نظامی نباشه اما برا من نقش مستقیم داره در جنگ!

من باید بدونم سربازان ایران با چه روحیه ایی جنگیدن یا نه؟!
من نباید بدونم چطور میشه 15 هزار عرب میان 50 هزار سرباز ایرانی رو که به همراه رومیان زبانزدان معروف جنگی بودن شکست بدن؟! ....
شما در اخر مقاله اشاره کردین همین خالد با مکر از رومیان میبره اما تا قبلش هی شکست میخوردن(چیزی که کلا اعراب قبول ندارند و مطابق معمول روم و ایرانی در حال فرار هستند به خاطر رضای خدا و پیغمبر فوت کرده ش ...!)
به هرحال به نظر من خالد فرمانده عالی رتبه ایی بوده اما هرچقدرم عالی رتبه بازم بدون یه سری اتفاقات ابدا امکان نداره تونسته باشه چندین بار ایرانیان رو که طبق روایات خودشون چندبرابرشون بودن ببره ....

بعله قبول دارم حمله گازانبری و... اما امار و مقیاس جبهه نبرد برا من واقعی نیست به خصوص با توجه به سابقه تاریخی که کشورهای پیروز علیه کشورها بازنده داشتند .و هی لاف بیخود میزنند که اونا اینقدر بودن ما اینقدر ....

اما به فرض همه اینا درست باشه برسیم به بقیه نبرد:

اقایون عرب که اینقدر قدرتمند هستند که نیرو ذخیره وارد میدان نکردن(طبق نوشتار به دستور خالد) جلو ایرانیا رو همچین میگیرند که ایران همه نیرو ذخیره رو وارد میدان میکنه(با فرض درستی کل ماجرا پس اشتباه تاکتیکی کرده فرمانده ایرانی و باید پرسید چرا؟! ) و از پشت سر غافل میشه
به ناگا سواره نظام غیور عرب میاد سروقتشون و از پشت هم محاصره میشن ... بعد هم باران تیر هست که بر سواران و پیاده نظام تیزتک ایرانی میباره و اونام از ترس ماماتشون رو صدا میکنند! (چشمک)

[quote]
در پاسخ به حمله همه جانبه اعراب، ساسانی ها به سختی به هم فشرده شدند و قادر نبودند تا به راحتی از سلاح های خود استفاده کنند و یا از تیرهای مهاجمین اجتناب کنند. آنکه می خواست بجنگد نمی دانست که دشمن کدام است و آن که می خواست فرارکند نمی دانست که راه فرار کدام سو است. سربازان ساسانی در آشفتگی به خاطر یافتن راه فرار و به علت ترس، یکدیگر را زخمی می کردند و از پای در می آوردند. مسلمین به پیروزی رسیده بودند. چندهزار نفر از جنگجویان سلطنتی فرارکردند. فرمانده سپاه ساسانی در زمان فرار از تشنگی جان سپرد.
[/quote]

این هم همون اولی که مطلب رو خوندم برا من سوال بود اما خدائیش از کنارش گذشتم
ببین میگه ایرانی ها نمیتونستند به راحتی از سلاح هاشون استفاده کنند چون به هم فشرده شدن .. درسته؟! خوب ایرانی ها یعنی پیاده نظام وسواره نظام یا هر دو ؟!
سلاح پیاده نظام ایرانی چی بوده که نمیتوسنته به راحتی ازش استفاده کنه؟!
و تازه مگر معروف نیست سواره نظام ساسانی سنگین اسلحه و زره بوده ... تیرهای اعراب ایا فولادی قوی تر داشتند؟! که زده کشته اونا رو و در ضمن این فولاد از کجا تهیه شده و..؟(اینا رو میگم تا این منظور رو برسونم که اطلاعات ما از میدان نبرد حقیقتا کم هست)



از طرف دیگه هم لباس اعراب مگر به چه شکلی بوده که دوست و دشمن دیده نمیشده اما اعراب دشمن رو میدیدن ...
فرض میگیرم گرد و خاک فضای جنگ رو به هم ریخته اما ایا این گرد و خاک یک طرفه بوده و فقط چشم سربازای ما رو کور کرده(؟که البته اعراب مدعی این قبیل چیزا هم بارها شدن که اگر اینطور باشه پس ما از اعراب شکست نخوردیم از خدا و گرد و غبارش خوردیم! چشمک)


من قبول دارم ایران شکست خورده چون فرماندهیش بد بوده اعراب فلان بودن و... اما روایتهای جنگی اون زمان رو حقیقت بگم اصلا برام قابل هضم نیست ....

اینائی هم که میگم فقط راجبه جنگ هست نه نوشته زیبای شما که خدائیش جز کاملترین مطالبی هست که خوندم ... بلکه منظورم که اطلاعات این نبرد هست ... که اعرابم قبولش دارند و بارها به رخ ما میکشن در صورتیکه بعید نیست عین قضیه سالامیس و... نصف بیشتری خالی بندی باشه تا واقعیت ...

به هرجهت داش رضا من برام همچین ساده نیست هضم اینکه ایرانی ها فلان و بهمان اعراب اونجور ...
چرا؟>!چون از یه طرف صدها مدرک هست که همون زمان ایران اعراب رو سرکوب کرده اما به خاطر مسائل داخلی کشور خودمون اتفاقاتی اتفاده که نباید می افتاده از طرف دیگه هم تعداد سپاهیان ایران 50 هزار بوده و چی شده این 50 هزار کاری از پیش نبردن؟! ایا روحیه شون بد بوده؟! اگر اره چرا روحیه شون بد بوده!؟ اگر نبوده اعراب ایا تنها با استفاده از همچین تاکتیکی
میتونست 2 برابر و نصف خودشون رو شکست بدن ؟! اونم تو یه دشت مسطح ....
تازه از این بگذریم مدتی قبل تر حملات اصلی اعراب ایران تو چندین جنگ شرکت داشته و فاتح بیرون اومده


ببین من تاریخ رو خوندم میدونم 5 به یک هم بوده ببره ملتی اما واقعا دلیل خاصی داشته اونا بردن اما با این شرح و تفاسیر برا من قابل هضم نیست 50 هزار سرباز ایرانی حریف خالد نشن .... رومل هم بهترین فرمانده بود که با تعداد کم غوغا به پا کرد اما اخرش تو العلمین شکست خورد ... این خالد چطور تونسته در جائیکه اوضاع کاملا مساعده ایرانیان هست اینجور ببره بعیده(تقصیر از من نیست باور کن.. اخه هرجنگی از اعراب رو من خوندم والا همه برگهای بنده دست ما بوده! اما یهو معلوم نیست چرا شکست میخوریم ... ولی پایه ثابت همه شون هوش برتر عرب ... توکل به خدا و شمشیرزنی زبده اعراب بوده ... این برا من واقعا عجیبه ... به خصوص با سابقه ایی که هرودت هم برامون از هخامنشیان به جا گذاشته بعدم اعراب که همه کتباها و.. روسوزوندن تا سکین دونه چی بود و. چی شد)


شاید بگین ایران چون شکست خورده اینا رو میگه اما من زیاد از نظر نظامی موافق خیلی از حرفای مطرح شده در جنگهای طویل المدت ایران و اعراب نبوده و نیستم ... فقط اینو قبول دارم ما از اعراب شکست خوردیم از نظر نظامی اونم با فتح تیسفون ...(اونم نه اونجور که اعراب تعریف میکنند راجبه سقوط تیسفون )

ولی راجبه ماجراهای جنگی اونا شک و تردید زیاده

[quote]
خالد در جنگ با اعراب حیره جانب انصاف را نگه داشت و از این رو هر روز بر سپاهیان تحت فرمان او افزوده می شد و بسیاری از قبایل عرب ساکن عراق به او پیوستند.

[/quote]

اینا هم کلا هیچی دیگه ....
ولی یه نکته رو به یقین میگم: ایران هیچگاه برا سرکوب عرب بدوی در دوردست نیروهای عظیم نفرستاده ... یعنی کلا اعراب رو قد این حرفا تشخیص نمیداده و اینم یکی از اشتباهاتی بود که ما راجبه اعراب تازه مسلمان شده کردیم ... ایران فکرش رو نمیکرد عربی که همیشه تحت خدمتش هست یهو اینقدر پر رو بشه که بیاد ایران رو فتح کنه اونم به نام دین و به خاطر حرص شهوت .. شاید اگر همون موقع یه نیرو به قول این عربا اونقدر زیاد که در عمرشون ندیدن! میفرستاد تا سرکوبشون بکنه اینجور نمیشد ... اما اون وقت به گرهی به نام دین اسلام برمیخوریم .... بگذریم!

یا حق

*** اقا رضا بازم ممنون از مقاله ت و این حرفائی هم که زدم راجبه جنگ بود نه مقاله شما .. مشخصا منظور من از این حرفا راجبه ادعای اعراب تو این جنگها هست که تو منابع مختلف هم ذکر شده ... و اینا حرفائی بود که من همیشه نسبت به این قبیل جنگهای اعجاب اور داشتم ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.