RezaKiani

چگونگی درک ارتش عراق از سپاه و بیسج

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

لطفا توسط مديران محترم به انجمن مربوطه منتقل شود
فصلنامه نگین ایران(فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس) سال ششم شماره 25 تابستان 87 صفحه 133
موضوع: سند به دست آمده عراقی
طبقه بندی: شماره سری:11300
تاریخ:29/3/6
فرستنده:قرارگاه تیپ 423 پیاده(اطلاعات)
گیرنده: گروهان 2 تیپ 423
نامه فرماندهی سپاه چهارم سری به شماره 2829 مو رخه 13 خرداد 1361 عطف به نامه اداره دوم سری به شماره س 13 ق 4825 که به وسیله نامه فرماندهی لشکر 10 زری سری به شماره 3600 مورخه 25 خرداد به این یگان ابلاغ شده به شرح ذیل می باشد:
نیروهای غیرنظامی ایران به عنوان یک نیروی فعال و موثر در جریان جنگ بروز کرد و این امکان را به فرماندهی نظامی ایران داده تا به مراحل رشد و تکامل پیشرفته تری در جنگ برسد و بدین جهت ضروری یافتیم که شما را در جریان اطلاعاتی که از این نیروها داریم، قراردهیم.
1-سازماندهی:نیروهای غیرنظامی ایران به صورت های مختلف تشکیل شده و شامل
الف- پاسداران خمینی(سپاه پاسداران): این ارگان بعد از سرنگونی شاه تشکیل شد و قبل از جنگ تعداد آنها به 40000 نفر مسلح می رید ولی در زمان جنگ به 150000 نفر مسلح افزایش یافت.
ب- بسیج: در میان اینها تعداد زیادی از ملیتها و طبقات مختلف وجود دارد که ابتدای صف را افراد بی سواد و سطح پایین جامعه تشکیل داده اند.
ج- نیروهای مردمی: این داوطلبین با انگیزه های گوناگونی به جنگ می آیند و اکثر آنها شهری بود ه و 48 تا 72 ساعت قبل از شروع عملیات اصلی به منطقه آورده می شوند که پس از پایان دوباره آنها را بازمی گردانند.
2- تشکیلات: پاسداران خمینی و داوطلبان دارای تشکیلات ثابت و مشخصی در جنگ نیستند و ما حالتهای زیاد ومختلفی از آنها مشاهده کردیم که خلاطه آن چنین است.
الف- تیپ به عنوان اساس اسکلت تشکیلاتی به حساب می آید.
ب- هر تیپ از 3 تا 10 گردان تشکیل می شود.
ج-تعداد افراد هر گردان بین 250 تا 500 نفر است.
اولا قرارگاه گردان؛ ثانیا 3 گروهان که هر گروهان از 3 دسته رزمی و یک دسته تشکیل می شود. تمام فرماندهان در رده های مختلف از پاسداران خمینی می باشند.
3- ترکیب: ترکیب نیروها چندین حالت دارد و قسمتی به صورت زیر است:
الف- ادغام یک گردان ارتش با یک تیپ از داوطلبین بدین ترتیب است که از افراد گردان ارتش به گردانهای داوطلبین تقسیم می شوند. در این حالت فرماندهان از پاسداران خمینی می باشند و افسران گردان ارتش، معاونین آنها می شوند.(فرمانده گردان ارتش، معاون فرمانده تیپ داوطلبین است. فرمانده گروهان ارتش، معاون فرمانده گردان داوطلبین است. فرمانده دسته ارتش، معاون فرمانده گروهان داوطلبین است. ) همچنان که در عملیات یورش به خرمشهر اتفاق افتاد.
ب-تقسیم داوطلبین و پاسداران بر گروهان های پیاده به تعداد 60 تا 80 نفر برای هر گروهان می باشد و این افراد تحت فرماندهی گروهان عمل می کنند. چناچه در عملیات اصلی شوشو اتفاق افتاد.
ج- این نیروها به عنوان یک تیپ مستقل تحت فرماندهی لشکرها وارد عمل می شوند و این حالت غالبا شامل تیپ های پاسداران خمینی می شود که اصرار دارند هویت خود را حفظ کنند.
4- انگیزه و چگونگی داوطلب شدن:
الف- روش داوطلب شدن: در صورتی که به داوطلبین احتیاج پیداشود، مراکز ثبت نام در شهرها و روستاها با وسایل گوناگون(اعلامیه، رادیو، تلویزیون...) از خبر را اعلام می کنند و مراکز ثبت نام به شرح ذیل می باشد:اولا روابط عمومی پاسداران خمینی(سپاه پاسداران)؛ ثانیا بسیج؛ ثالثا جهاد(سازندگی)؛ رابعا بنیاد شهید؛ خامسا بنیاد امور مهاجرین جنگی و جنگ زدگان.
ب- انگیزه ها: اولا مادی است به علت افزایش و گسترش بیکاری؛ ثانیا برای معاف شدن از سربازی است ثالثا با زور مثلا از بعضی کارگران در کارخانه ها خواسته می شود که داوطلب شونتد و گرنه حقوق آنها قطع می شود.
5- آموزش و تجهیزات: داوطلبین از مراکز ثبت نام به مراکز آموزش که در تمام شهرها وجود دارد(مراکز نظامی؛ مدارس، کارخانه ها، مساجد) برده می شوند و در آنجا به آنها لباس نظامی داده می شود و به گروه های کوچکی تقسیم می شوند و به مدت 2 تا 4 هفته آموزش سلاح سبک می بینند، برنامه تیراندازی آنان به شرح ذیل است:اولا 10 تیر فشنگ برای تفنگداران، ثانیا 5 فشنگ برای افراد مسلسلچیها؛ثالثا یک گلوله آرپیجی7 برای آرپی جی زنها.
همچنین تعدادی از داوطلبین به چگونگی استفاده از خمپاره سبک و سنگین، دستگاه بیسیم(پی آرسی77) ، موتورسواری و کمکهای اولیه آموزش داده می شود.
6-امور اداری: الف-حقوق ماهیانه: اولا داوطلبین شبه دائمی حقوق ماهیانه شان 3000 تومان است و قیمت رسمی آن معادل 150 دینار عراقی است. ثانیا داوطلبان موقتی حقوق شان 2000 تومان معادل 100 دینار است.
ب-جیره غذایی: داوطلبها به عنوان مهمان، بر یگانهای نظامی که نزدیک آنها مستقر هستند، تقسیم می شوند و جیره غذایی خود را از آنها می گیرند و علاوه بر آن به وسیله اهالی و مردم کمک می شوند و اغلب این کمکها کنسرو می باشد.
مراتب جهت اطلاع
سرهنگ ستاد: خالد ابراهیم عباس
از طرف فرماندهی تیپ 423 پیاده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام رضا جان

هر چقدر به خوندم خندم بيشتر شد. معلومه اداره اطلاعات فقط از گزارشات ستون پنجم استفاده كرده و گرنه اينطور قضاوت نميكرد. از تشكيلات كه بگذريم نكته هاي جالبش اين بود :

[quote]ب- بسیج: [/quote]

[quote]ج- نیروهای مردمی[/quote]

اين نيروي مزدمي كجا بودن كه مانديديم. عجبا !!!

[quote]اولا 10 تیر فشنگ برای تفنگداران، ثانیا 5 فشنگ برای افراد مسلسلچیها؛ثالثا یک گلوله آرپیجی7 برای آرپی جی زنها.
همچنین تعدادی از داوطلبین به چگونگی استفاده از خمپاره سبک و سنگین، دستگاه بیسیم(پی آرسی77) ، موتورسواری و کمکهای اولیه آموزش داده می شود. [/quote]

بد جوري جو گير شده بودند. مخصوصا تيربار چي ها. 5 گلوله ؟؟؟
خوبه اموزشكاملتري نبود نديديم وگرنه ميگفت : خامسا يك نارنجك براي 5 نفر .سادسا ، نصف گلوله تانك يا تمام پوكه اون براي 6 نفر.....

خدمت عزيزانم عرض كنم كه در اموزش بسيج همه تقريبا اين سلاحها رو امتحان ميكردن و فرماندهان نمراتي بهشون ميدادند. دست اخر بر اساس توانمنديها به رسته هاي مختلف تقسيم ميشدند.
در كل نكته قابل توجه اين بود كه ضعف اطلاعاتي دشمن نقطه قوت ما و بر عكس موضع ضعيف ما رو خواهد رسوند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]این مطلب رو خوندم منتها دقت نکردم بهش... icon_question
[quote]اولا 10 تیر فشنگ برای تفنگداران، ثانیا 5 فشنگ برای افراد مسلسلچیها...[/quote]

[quote]خدمت عزيزانم عرض كنم كه در اموزش بسيج همه تقريبا اين سلاحها رو امتحان ميكردن و فرماندهان نمراتي بهشون ميدادند. دست اخر بر اساس توانمنديها به رسته هاي مختلف تقسيم ميشدند.[/quote]
در حال حاضر هم همینطوره،اگه خدا بخواد توی جنگهای چریکی با MP5 آموزش میبینیم... icon_cheesygrin
[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از جهتي حق باشماس و اين اطلاعات خنده داره ولي بعضي نكات جالت توجه هم توش وجود داره. مثلا نحوه پخش كردن نيروهاي ارتش در بين واحدهايي كه از داوطلبان بسيجي تشكيل مي شده. البته اين گزارش مال اول جنگ هست وبايد به تاريخ اون توجه كرد. اگر درباره ديگر نكات اين گزارش چيزي ميدونيد لطف كنيد وبنويسيد. چون من خودم چيزي درباره اين موارد نمي دونم و فكر كنم در بين بچه هاي سايت شما اطلاعات دست اولي در باره اين موارد داشته باشيد.
قربان شما رضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب اطلاعاتی که یک تیپ جمع اوری کنه نباید هم بهتر از این باشه درک درست از توانمندیهایطرف مقابل می تواند در رشد و توسعه طرف درگیر نقش بسزایی داشته باشد بنظر بنده لفاظی های این چنینی در ارتش عراق که یک ارتش سوسیال تقلیدی از شرق بود و دیکتاتور مداری از اصول اون به شمار می ره یک امر طبیعی بوده.
رضا جان دستت درد نکنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از رضا کیانی عزیز.
بنظر من که جالب بود! برداشت جالبی داشته این جناب سرهنگ icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خنده دار هست برای ما که می دانیم این گونه نبود اما اگر خود را در شرایط ضعف اطلاعاتی دشمن قرار دهیم که علاوه بر آن با پدیده عجیبی به نام انقلاب روبرو شده و از اعتقاد مردم و چرایی انقلاب نمی داند باید تا حدی قبول کرد که بیش از این نمی توانستند برداشت کنند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضای عزیز بابت تاپیک ممنونم. در حق مطالب و تاپیکهای شما جفا کرده ام. به علت مشغله فرصت کامل خواندن انها را پیدا نمی کردم.
با حرف سعید عزیز موافقم. ولی به نظر بنده باید گفت :خدا رو شکر که دشمنان ما از نادانان بودند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ل

- انگیزه ها: اولا مادی است به علت افزایش و گسترش بیکاری؛ ثانیا برای معاف شدن از سربازی است ثالثا با زور مثلا از بعضی کارگران در کارخانه ها خواسته می شود که داوطلب شونتد و گرنه حقوق آنها قطع می شود.

[/quote]

بيچاره ها فکر کرده بودند ايران هم مثل عراق هست !!!!!!!!!
icon_eek


بعدش آدم مگه ديوانست براي فرار از سربازي خودش با پاي خودش بره جلوي توپ و گلوله ?????!!!!!!!! خوب ميره سربازي شايد يه جاي خوب بيفته !!!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]انگیزه ها: اولا مادی است به علت افزایش و گسترش بیکاری؛ ثانیا برای معاف شدن از سربازی است[/quote]

مثل اينكه آدم از ترس بارون بره زير ناودون! icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا من می گم یه بورسیه برای بچه های میلیتاری قراربدیم برن عراق آموزش اطلاعات عملیات! icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=18]با سلام
این بنده خدا در مورد مهمات آموزشی خیلی بی راه نگفته
در ابتدای جنگ بعضی از موارد مورد نیاز نظامی ارتش تنها برای 25 روز در کشور ذخیره شده بود که این تنها برای وابستگی هر چه بیشتر کشور به بیگانه طراحی شده بود. و در ابتدا برای آموزش در مهمات به شدت صرفه جویی می شد که تعداد ذکر شده در مطلب مورد نظر دور از واقع نیست.
من می دانم در یک پادگان آموزشی برای هر یگان تنها از یک خمپاره به منظور آموزش استفاده می شد که بعضا این مهمات کم نیز به دلیل فرسودگی عمل نمی کرد. این مسئله سبب بی توجهی نیروها به خطرات می شد که موجب تلفات برای این نیروهای بی تجربه شده و آنها در ابتدای ورود به خطوط نظامی نسبت به شنیدن صدای خمپاره بدون واکنش بوده تا زمانی که آگاه می شدند بعضا تلفاتی به این واحد ها وارد شده بود. این را تنها برای مثال می گویم که متاسفانه یکی از همین افراد گلوله خمپاره را بر عکس وارد قبضه می کند و سبب شهادت 6 نفر از نیروهای خودی می شود که تمام اینها به سبب نبود آموزش و آگاهی کافی بوده است.
به تصاویر پخش شده در صدا و سیما نگاه نکنید در ابتدای جنگ بسیجیها با کفش کتانی و شلوار جین در برابر دشمن ایستادند. در فتح خرمشهر (خونین شهر) این مسئله صادق بوده و بعضی از گروهان های ما از سلاح هایی مانند RPG 7 هم محروم بودند تا آنجا که سنگین ترین سلاح ما در بعضی از واحد ها مسلسل بود، که این ها با تجهیزات عراقی معادل قابل مقایسه نبود زیرا در فتح خرمشهر ای بعثی ها توپ 23 mm ضد هوایی را روی زمین گذاشته بودند و نیرو های ما را با آن به گلوله می بستند، و اگر نبود اراده و ایمان بسیجیان امروز خرمشهر نام دیگری داشت. در فتح خرمشهر در بعضی از خطوط سلاح تمام کشته ها حمایل بود زیرا تنها راه پیروزی دویدن به سمت دشمن با تمام سرعت بود و بس، هر چند عده ای از افراد با نیت !!! به این می گویند (سرخ پوست بازی) اما آیا اینها در اردو های راهیان نور شرکت کرده اند تا بدانند چه ایمان و شجاعتی در این مردان بوده!!! و در چه شرایطی جنگیده اند.
نباید به همه چیز خندید وقتی حتی تصور آن شرایط برای بسیاری از ما مشکل است تا در آن شرایط بتوان کاری از پیش برد بدون سلاح، آب و غذا. هر چند بسیاری خواهند گفت چه مطلب جانب دارانه ای.[/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]از جهتي حق باشماس و اين اطلاعات خنده داره ولي بعضي نكات جالت توجه هم توش وجود داره. مثلا نحوه پخش كردن نيروهاي ارتش در بين واحدهايي كه از داوطلبان بسيجي تشكيل مي شده. البته اين گزارش مال اول جنگ هست وبايد به تاريخ اون توجه كرد. اگر درباره ديگر نكات اين گزارش چيزي ميدونيد لطف كنيد وبنويسيد. چون من خودم چيزي درباره اين موارد نمي دونم و فكر كنم در بين بچه هاي سايت شما اطلاعات دست اولي در باره اين موارد داشته باشيد.
قربان شما رضا[/quote]

رضاي عزيز سلام

شرمنده كه در اين چند وقت نتونستم بيام به تاپيكت و ماشاالله سرعت تاپيكها اينقدر بالا بود كه نديده از دست ميرفت.
اين نظر لطف شما هست .
همونطور كه فرمودين اين اطلاعات مربوط به اوائل جنگ بود. در سالهاي دوم به بعد عملا ارتش حضور زيادي در اموزشها نداشت. در بعضي از عملياتها بخاطر شرايط خاص از ارتش هم كمك گرفته ميشد. در مناطقي هم از امكانات مهندسي ارتش استفاده ميشد.

[quote]نیروهای مردمی: این داوطلبین با انگیزه های گوناگونی به جنگ می آیند و اکثر آنها شهری بود ه و 48 تا 72 ساعت قبل از شروع عملیات اصلی به منطقه آورده می شوند که پس از پایان دوباره آنها را بازمی گردانند. [/quote]

اين يكي ديگه از نكات اشتباه بود. تنها كساني كه زمان عمليات فراخونده ميشدند فرماندهان بودند كه نياز جدي بود. اين فرماندهان هم در مراكز تصميم گيري بودند نه در ارتباط با بچه ها. همه ميدونيد كه نيروي رزمي نياز به همراهي فرماندهان و خو گرفتن با خلقياتش دارن. كه از اول اعزام تا پايان ماموريت (بين 2 تا 3 ماه ) همراه بچه ها بود.

اگر اينطوري كه در گزارش هست حقيقت داشت ملت همه ميفهميدن كي عملياته. در سالهاي مياني جنگ هم به اين نتيجه رسيدند كه در يك مقطع كوتاه از اعزام نيروها در حجم وسيع خودداري كنند. ستون پنجم در مراكزي چون راه اهن و ترمينالها حضور داشتند.

مشكلي كه درگيرش بوديم توجيح نيروها در حفظ اطلاعات هر چند سطحي بود. يادمه در مناطق شهري سوالات عجيبي پرسيده ميشد و گاهي حرفهايي گفته ميشد كه نبايد گفته بشه. اگر لازم بود نمونه سوالات رو خواهم گفت.
اينكه الان گاهي داد ميزنيم بابا ساده نگيرين بخاطر تجربه سنگيني هست كه بهاش رو پرداختيم.
[quote] در فتح خرمشهر (خونین شهر) این مسئله صادق بوده و بعضی از گروهان های ما از سلاح هایی مانند RPG 7 هم محروم بودند تا آنجا که سنگین ترین سلاح ما در بعضی از واحد ها مسلسل بود، که این ها با تجهیزات عراقی معادل قابل مقایسه نبود [/quote]

فكر كنم اشتباه به عرضتون رسوندن. (اول از همه برام سوال شد چرا از فونت درشت كه خلاف قوانين هست استفاده كردين )
در عمليات بيت المقدس امكانات خوبي رسيده بود و با هماهنگي ارتش عليرغم پاتك هاي دشمن عمليات بزرگي انجام شد.

[quote] در فتح خرمشهر در بعضی از خطوط سلاح تمام کشته ها حمایل بود زیرا تنها راه پیروزی دویدن به سمت دشمن با تمام سرعت بود و بس[/quote]

فكر كنم شما اين عمليات رو با عمليات ديگه اي اشتباه گرفتين. سرچ كوتاهي بكنين و روزهاي عمليات رو بشمرين. تنها تو اموزشي بشمار سه بايد دست به فنسها ميزدي و برميگشتي. icon_eek (مزاح بود ). به قول خودتون حجم اتيش دشمن بقدري زياد بود كه در بعضي نقاط زمين گير ميشدي.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]يادمه در مناطق شهري سوالات عجيبي پرسيده ميشد و گاهي حرفهايي گفته ميشد كه نبايد گفته بشه. اگر لازم بود نمونه سوالات رو خواهم گفت. [/quote]


خب اگه ميشه بگيد تا ما هم بدونيم يه دفعه ازمون پرسيدن جواب نديم !!!!!!!!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.