هنگامی که سرگروهبان شوئیچی یوکویی خود را در جنگلهای گوآم تسلیم کرد تمامی ژاپن در بهت وحیرت فرورفت. در حقیقت، "آخرین سرباز" جنگ جهانی دوم در سال 1972 ،28 سال پس از تسلیم ژاپن در جنگ جهانی دوم، اسلحه خود را بر زمین گذاشت. شوئیچی بلافاصله به قهرمان ملی ژاپنی ها مبدل شد. هنگامی که ستوان هیرو اونودا در اوایل بهار همان سال در فیلیپین پیداشد توکیو برای او یک هواپیمای جت دربست گرفت تا اونودا بتواند به خانه بازگردد. اما این پایان داستان نبود چرا که اندکی بعد سومین "آخرین سرباز" ژاپنی در یکی از جزایر دورافتاده اندونزی دستگیرشد. حال دیگر ژاپنی ها به جای سربلندی به سرافکندگی دچارشده بودند چرا که معلوم نبود چند تن دیگر از سربازان امپراطوری هنوز در جنگلها و کوه های جنوب شرق آسیا سرگردانند و برای چه می جنگند؟
آغاز داستان
شوئیچی یوکویی در سال 1915 به دنیا آمد و در سال 1941 به نیروی زمینی ژاپن پیوست و به جزیره گوآم ،در میان اقیانوس آرام، فرستاده شد. 3 سال بعد آمریکایی ها به این جزیره حمله بردند و آن را از چنگ ژاپنی ها خارج کردند. زندگی مخفی شوئیچی در این زمان آغاز شد و تا 28 سال بعد به طول انجامید. در این مدت طولانی او تمام احتیاجات خود را از جنگل تهیه می کرد. ترس سوئچی بیشتر این بود که مبادا به دست افراد جنبش مقاومت گوآم بیافتد و آنها بخواهند بلاهایی که در طی 3 سال اشغال ارتش ژاپن بر سرشان آورده بود تلافی کنند.
در شامگاه 24 ژانویه 1972 دو شکارچی محلی ،که در حال بررسی تله های خود بودند، شوئیچی را یافتند. آنها در اولین نگاه او را با یکی از کشاورزان محلی اشتباه گرفتند اما کمی بعد با تعجب دریافتند که شوئیچی از بازماندگان ارتش ژاپن می باشد. آنها کمک کردند تا سوئچی از جنگل خارج شده و با ژاپن بازگردد. او پس از دیدار وطن ،و درحالیکه تنفگ خود را در دست داشت، گفت:"من از زنده بازگشتنم شرمنده ام." او بلافاصله به قهرمان ملی ژاپنی ها تبدیل شد. شوئیچی در ژاپن ازدواج کرد و به زندگی عادی بازگشت. ارتش ژاپن برای او مقرری اندکی تعیین کرد و مبلغ 300 دلار به عنوان حقوق این 28 سال خدمت به وی پرداخت شد. در سال 1991 به شوئیچی این افتخار داده شد که به ملاقات امپراطور وقت ژاپن ، آکیهیتو، برود. این لحظه بزرگترین افتخار تمامی طول زندگی او بود. 7 سال بعد سرجوخه شوئیچی یوکویی در اثر حمله قلبی درگذشت.
دومین آخرین سرباز از جنگل خارج می شود
اونودا در سال 1922 به دنیا آمد. پس از اینکه به نیروی زمینی سلطنتی ژاپن پیوست به یکی ازجزایر فیلیپین به نام لوبانگ اعزام شد و تا فوریه 1945 که آمریکایی ها به فیلیپین حمله کردند در آنجا بود. زمانی که نوبت حمله آمرکایی ها به لوبانگ رسید بیشتر مدافعین ژاپنی مستقر در جزیره توسط آمریکایی ها کشته شدند یا اسیرگشتند اما چند تن از جمله ستوان دوم جوان به جنگل زدند و نجات یافتند.
اونودا به همراه 3 سرباز دیگر با نامهای یوئیچی آکاتسو، شوئیچی شیمادا و کینشیچی کوزوکا به کوهستان فرارکردند و به جنگ خود ادامه دادند. آکاتسو در
سال 1950 خود را به فیلیپینی ها تسلیم کرد و تایید کرد که اونودا و 2 سرباز همراهش هنوز هم زنده هستند. 4 سال بعد شیمادا در یک درگیری مسلحانه با نیروهای محلی کشته شد. دولت ژاپن در سال 1959 به صورت رسمی اسم اونودا را وارد فهرست کشته شدگان جنگ کرد. کوزوکا تا سال 1972 به همراه اونودا درجنگل باقی ماند اما او هم در این سال کشته شد و اونودا را در اعماق جنگل تنها گذاشت. اونودا به مدت 29 سال گمان می کرد که تمام حرفهایی که درباره تسلیم ژاپن و پایان جنگ به گوشش می رسد نیرنگهایی آمریکایی ها هستند تا او را از مخفی گاهش بیرون کشیده و اسیرکنند.
عاقبت یک دانش آموز ژاپنی به نام نوریو سوزوکی که به فیلیپین رفته بود توانست در جنگل او را بیابد. اونودا بازهم از تسلیم شدن اجتناب کرد و گفت که فرمانده اش به او گفته که باید به جنگ ادامه دهد واو تنها زمانی از جنگ دست می کشد که فرمانده اش مستقیما به وی دستور دهد. سوزوکی با عکسی از خودش واونودا به ژاپن بازگشت و با کمک دولت وقت ژاپن توانست فرمانده سابق اونودا را بیابد. سرگرد سابق تانیگوچی سالها بود که به خرید و فروش کتاب روی آورده بود. سوزوکی او را راضی کرد که به همراه هم به فیلیپین بروند. تانیگوچی و سوزوکی در سال 1974 وارد جزیره لوبانگ شدند و تانیگوچی به اونودا اطلاع داد که سالها است که جنگ به پایان رسیده و دستور داد که سلاحش را بر زمین گذارد. او پس از 29 سال زندگی در جنگل هنوز لباس نظامی بر تن داشت و مانند دیگر افسران ژاپنی به کمر شمشیر بسته بود. اونودا تفنگ قدیمی خود را به همراه 500 فشنگ و چند نارنجک دستی با خود داشت. او دومین سرباز ژاپنی بود که سالها پس از جنگ خود را تسلیم کرد. به او گفته بودند که حق ندارد موضع خود را ترک کند مگر اینکه دستور جدیدی دریافت کند واز بخت بد اونودا این دستور 29 سال بعد به او ابلاغ شد. در این 29 سال او در حدود 30 فیلیپینی را کشت و چندین بار با پلیس محلی درگیرشد اما رئیس جمهور وقت فیلیپین ،فردیناند مارکوس، او را بخشید و او توانست به کشورش بازگردد.
او پس از بازگشت به ژاپن به برزیل مهاجرت کرد و تجربیات جنگلی خود را در کتابی با نام "تسلیم؛ هرگز" به رشته نگارش درآورد. در سال 1996 اونودا دوباره به جزیره لوبانگ بازگشت و برای ساخت مدرسه 10000 دلار به اهالی جزیره کمک کرد. او در سال 1974 با یک ژاپنی ازدواج کرد و به ژاپن بازگشت. در ژاپن اونودا یک کمپ دانش آموزی را اداره می کرد وبه دانش آموزان روشهای زندگی در شرایط سخت را آموزش می داد.
سرافکندگی
تنفر از اسارت و ترس از سرپیچی از دستورات مافوق سرجوخه تروئو ناکامورا را نیز مانند پیشینیانش از تسلیم شدن بازمی داشت. پس از شکست در تهاجم به نیروهای آمریکایی در ژانویه 1945 ارتباط بیسیم بین توکیو و واحد ناکامورا قطع شد. کمی بعد ناکامورا از دیگر همقطارانش جدا افتاد و برای اینکه دستگیر نشود یک کلبه در اعماق جنگل برپاکرد. سیب زمینی و موز او را زنده نگه داشت. فرمانده اش به او گفته بود که باید تا آخرین نفس بجنگند. پس از اینکه تروئو به ژاپن بازگشت فهمید که زنش پس از ناامید شدن از یافتن وی دوباره ازدواج کرده است. اما همسرش گفت که از اینکه دوباره او را زنده می بیند بسیار خوشحال است. دولت ژاپن نه برای او هواپیمای شخصی فرستاد نه درخیابانها پلاکاردهای خوش آمدگویی نصب شد اما وزارت رفاه باقیمانده حقوق او را در این 27 سال حساب کرد و به وی پرداخت. طلب وی از ارتش ژاپن 227 دلار بود.
مرده ای که در اوکراین زنده شد
اما شاید مورد ایشینوسکه اوانو جالبتر از دیگر همقطارانش باشد. اوانو را در سال 2006 در اوکراین زنده و سرحال پیداکردند در حالیکه 60 سال نام او به صورت رسمی در فهرست کشته شدگان جنگ بود. زمانی که جنگ به پایان رسید وی در جزیره روسی ساخالین می جنگیده است. وی پس از پیداشدن به ژاپن بازگشت تا اعضای خانواده خود را بیابد هر چند که در اوکراین ازدواج کرده بود و خود دارای خانواده شده بود.
سخن پایانی
سرنوشت سربازان وفادار امپراطور ژاپن در انتهای جنگ جهانی دوم قصه ای پرغصه است. نه از آن رو که این سربازان باشکست کشور خود مواجه شدند بلکه به دلیل اینکه با فراموشی دولت خود روبروگشتند. تعداد زیادی از سربازان ژاپنی به دلیل نبود کشتی کافی در منچوری و چین به اسارت گرفته شدند. 140000 نفر از اینان به جای بازگشت به کشور خود به سربازان ارتش سرخ مائو پیوسند. سالها بعد از پایان جنگ تعداد دیگری از همقطارانشان در کشورهایی که روزی لشکر ظفرنمون ژاپن آنها را فتح کرده بود پیداشدند. 200 سرباز ژاپنی کاملا مجهز در سال 1948 خود را در فیلیپین تسلیم کردند. در سال 1997 یک سرباز ژاپنی دیگر در جزیره میندرو فیلیپین پیداشد. جزایر پراکنده اقیانوس آرام یا حاشیه دریای ژاپن مانند جزایر تاینان، سایپان،سلیمان و ایوجیما تا مدتها میزبان چنین گمگشتگانی بودند. و شاید این کمترین مکافاتی بود برای ملتی که تصمیم گرفت سیادت خود را به زور بر همسایگانش تحمیل کند.
نویسنده:رضاکیانی موحد
منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 58
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/hiroo_onoda3.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Ishinosuke_Uwano.jpg[/img]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/ShoighiYokoi4.jpg[/img]