marmoolak

تاپیک جامع وزیردفاع شهید دکتر مصطفی چمران (عکس ، خاطره ، فیلم و ... )

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

خوب یک دوست عزیزی دارن زحمت می کشن و روزنوشت های چمران را در یک تاپیک جداگانه تحت نام کتاب خدا بود و دیگر هیچ نبود قرار می دن. کار خوب و قابل تقدیری است. ضمن تشکر از ایشون و خدا قوت بهشون، دیگر نیازی نیست که بخش روزنوشت را ادامه بدهم. سعی می کنم نیایش ها و دیگر یادداشت ها را جایگزینش کنم.
======================================================================================
[b]رقصي چنين ميانه ميدانم آرزوست…[/b]

شب تاسوعا بود و تصور عاشورا؛ و لشكريان يزيد كه مرا محاصره كرده بودند، و ديوار آهنين تانك‏ ها كه اطراف مرا سد كرده، و آتش بار شديد آن ها كه مرا مي‏ كوبيد، و هجوم بعد هجوم كه مرا قطعه ‏قطعه كنند و به خاك بيندازند…

و من تصميم گرفته بودم كه پيروزي حتمي ايمان را بر آهن به ثبوت برسانم، و برتري قاطع خون را بر آتش نشان دهم، و برّندگي اسلحه شهادت را در ميان سيل دشمنان بنمايانم، و ذلت و زبوني صدها كماندوي صدام يزيدي را عملاً ثابت كنم.

احساس مي ‏كردم كه عاشوراست، و در ركاب حسين(ع) مي ‏جنگم، و هيچ قدرتي قادر نيست كه مرا از مبارزه باز دارد، مرگ، دوست و آشناي هميشگي من، در كنارم بود و راستي كه از مصاحبتش لذت مي‏بردم.

احساس مي‏كردم كه حسين(ع) مرا به جنگ كفّار فرستاده و از پشت سر مراقب من است، حركات مرا مي‏بيند، سرعت عمل مرا تمجيد مي‏كند، فداكاري مرا مي ستايد، و از زخم‏ هاي خونين بدنم آگاهي دارد؛ و براستي كه زخم و درد در راه او و خداي او چقدر لذت‏بخش است.

با پاي مجروح خود راز و نياز مي‏كردم: اي پاي عزيزم، اي آن كه همه عمر وزن مرا متحمل كرده ‏اي، و مرا از كوه‏ ها و بيابان‏ ها و راه ‏هاي دور گذرانده ‏اي، اي پاي چابك و توانا، كه در همه مسابقات مرا پيروز كرده ‏اي، اكنون كه ساعت آخر حيات من است از تو مي‏ خواهم كه با جراحت و درد مدارا كني، مثل هميشه چابك و توانا باشي، و مرا در صحنه نبرد ذليل و خوار نكني… و براستي كه پاي من، مرا لنگ نگذاشت، و هر چه خواستم و اراده كردم به سهولت انجام داد، و در همه جست و خيزها و حركاتم وقفه‏ اي به وجود نياورد.

به خون نيز نهيب زدم: آرام باش، اين چنين به خارج جاري مشو، من اكنون با تو كار دارم و مي ‏خواهم كه به وظيفه ‏اي درست عمل كني…

رگبار گلوله از چپ و راست همچنان مي‏باريد، ومن نيز مرتب جابجا مي‎‏شدم، و با رگبار گلوله از نزديك شدن آن ها ممانعت مي‏كردم، يكبار، در پشت برجستگي خاك كه عادتاً مطمئن‏ تر بود متوجه سمت چپ شدم، ديدم در فاصله ده متري، چند نفر زانو به زمين زده و نشانه گيري مي‏كنند، لباس ببرپلنگي متعلق به نيروهاي مخصوص را به تن داشتند، سن آنها حدود 30 تا 35 ساله بود، من نيز بدون لحظه‏ اي تأخير بر زمين غلتيدم و در همان حال رگبار گلوله را بر آن ها گشودم؛ آنها به روي هم ريختند و ديگر آن ها را نديدم و فوراً خود را به سمت ديگر برجستگي خاك پرتاب كردم؛ در طرف راست نيز گروه ‏هاي زيادي متمركز شده بودند و تيراندازي شديدي مي‏كردند، بخصوص كه عده زيادي در داخل تونل، زير جاده سوسنگرد، در ده متري من،‌ سنگر گرفته بودند و از آنجا تيراندازي مي‏ كردند، و من نيز گاه‏ گاه رگباري به سوي آنها مي‏ گشودم و آنها عقب مي ‏رفتند. يكبار يكي از آن ها گفت: يا اَخي، اَنَاجُنْدي عراقي لاتَضْرِبْ علي… اما سخنش تمام نشده بود كه به يك رگبار پاسخش را دادم…

فرماندهي دشمن، فرمان عقب‏ نشيني صادر كرده بود، چرا كه اين همه تانك و نفربر و سرباز او نمي‏ توانستند به علت وجود يك چريك خيره‏ سر معطل شوند. همه نيروي خود را جمع كرده بودند كه او را خاموش كنند، اما ميسرشان نشده بود، و نمي‏ توانستند بيش از آن صبر كنند،‌ بنابراين تانك‏ها و نفربرها از دو طرف من شروع به حركت كردند و رهسپار چنوب شدند؛ مي‏ ديدم كه نيروهاي زرهي آنها پيش مي‏آيد و در اين محل به دو شقه مي‏شوند، نيمي از طرف راست و نيمي ديگر از طرف چپ به سمت جنوب مي‏روند، درحالي كه تيراندازي نيروهاي مخصوص آنها همچنان ادامه دارد، و ما نيز بي‏ توجه به عبور اين هيولاهاي آهنين به نبرد خود با نيروهاي مخصوص ادامه مي‏داديم. حداقل 50 تانك و نفربر گذشتند؛ توپ‏هاي بزرگ و بلند؛ ضدهوايي‏ها، كاميون‏ها و تريلرهاي مهمات همه گذشتند، و فقط حدود 20متري در وسط، يعني حريم ما بود كه براي آنها اسرارآميز مي‏ نمود. آنها اين نقطه را دور مي‏زدند و به راه خود ادامه مي‏دادند…

[color=red]يكي از آخرين كاميون‏ها، حامل 10 تا 15 سرباز بود، و از حدود 10متري من مي‏گذشت. فكر كردم كه يا اين پاي تير خورده، احتياج به يك ماشين دارم كه مرا به شهر برساند؛ يك رگبار گلوله بر آنها بستم، سربازانش پياده شدند و پا به فرا گذاشتند و هيچ يك از آنها تصميم به مقابله نگرفتند، حتي كليد را نيز در داخل ماشين رها كردند، و من توسط همين كاميون خود را به بيمارستان اهواز رساندم.[/color]

اين درگيري حدود نيم ‏ساعت به طول انجاميد، و حدود ساعت 11 صبح تقريباً همه آنها فرار كردند و به سمت جنوب رفتند. من صداي دور شدن همهمه آنها را مي‏ شنيدم و دور شدن سربازانش را نيز مي‏ ديدم، ولي تا حدود يك ساعت در همان محل بصورت آماده‏ باش ماندم؛ زيرا هنوز از غيبت دشمن مظمئن نبودم، احساس مي‏كردم كه هنوز هستند، و احتمالاً برنامه ‏اي دارند؛ بخصوص كه از بالاي جاده سوسنگرد،‌ لوله تانك و سيم آنتني را مي‏ديدم و مطمئن بودم كه تانكي هنوز در آن طرف جاده،‌ در10متري من حضور دارد. شروع به جستجو كردم، سينه ‏خيز و با احتياط كامل به هر طرف مي‏رفتم. نگاه مي‏كردم، گوش فرا مي‏دادم؛ همه ‏جا سكوت مستقر شده بود… به سمت اكبر رفتم… درحالي كه فكر مي‏كردم هر دو همراهم شهيد شده‏ اند؛ زيرا، هيچ فعاليتي از طرف آنها نمي ديدم… اكبر! اكبر!… جوابي نمي‏آمد. غباري از اندوه و غم بر دلم نشست، سينه‏ خيز خود را به طرف راست كشاندم و عسكري را صدا زدم، با كمال تعجب جواب او را شنيدم،‌ او در زير بوته ‏ها مخفي شده بود، و اصلاً دشمن از وجود او آگاهي نداشت، و الحمدالله جان سالم بدر برده بود… عسكري سينه‏ خيز بسراغ من آمد. او را بسراغ اكبر فرستادم، يكباره صداي ضجه‏ اش را شنيدم كه بر سر و روي خود مي‏كوفت… [color=red]او را آرام كردم و به سوي خود طلبيدم؛ هنگامي كه چشمش بر پاي خونينم افتاد، دوباره ضجه كرد، گفتم: «وقت اين حرف‏ها نيست، ما اكنون خيلي كار داريم.» لوله توپ و آنتن بلندي را كه او از وراي جاده سوسنگرد نمايان بود به او نشان دادم و گفتم كه از زير تونل جاده برود و تحقيق كند و برگردد. او رفت، و پس از چند دقيقه مضطرب و ناراحت برگشت و گفت يك تانك بزرگ آنجا ايستاده است، به او گفتم: «من مي‏دانم كه تانك است و لوله آن را مي‏بينم،‌ اما مي‏خواهم بدانم سربازي در آن هست يا نه؟» عسكري دوباره رفت و آرام‏ آرام به تانك نزديك شد و بالاخره فهميد كه سرنشين ندارد و همه رفته‏اند و زنجير تانك قطع شده است. اين‏بار با اطمينان برگشت و خبر داد كه همه رفته ‏اند، آنگاه من خود را سينه‏ خيز به تونل زير جاده رساندم و از آنجا همه اطراف را زيرنظر گرفتم. به عسكري گفتم كه ماشين عراقي را آماده كند تا به بيمارستان برويم. [/color]در اين هنگام كه حدود ساعت 12 بود، دوست ما آقاي كاوياني و گروهي از سپاه پاسداران و گروه‏ هاي ديگر دسته ‏دسته به سوي سوسنگرد مي‏رفتند؛ ما هم با عسكري و كاوياني سوار كاميون عراقي شديم و يك راست به بيمارستان جندي شاپور اهواز رفتيم. در ميانه راه، در ابوحميظه، با تيمسار فلاحي برخورد كردم، ابتدا از ديدار كاميون مهمات عراقي تعجب كرد، و سپس مرا بوسيد و گفت كه از دوستان ما شنيده است كه من مجروح و اسير عراقي‏ها شده ‏ام تيمسار فلاحي دعا كرده بود كه خدا بهتر است جسد مرا به آنها برساند، ولي اسير عراقي‏ها نگرداند. او مي ‏گفت: «اكنون كه خداوند تو را زنده به ما بازگردانده است، تو بازيافته هستي» و از اين بابت خدا را شكر مي‏كرد.

[color=red]فراموش كردم كه بگويم، قبل از سوار شدن به كاميون و انتقال به اهواز، به يكي از دوستان رزمنده‏ ام مأموريت دادم كه جسد اكبر را بردارد و به شهر بيارود. او نيز تنها به سراغ اكبر رفت و يكباره چند متر آن طرف‏تر، زير بوته‏ ها، 8 كماندوي عراقي را يافت و فوراً با آنها درگير شد. در نتيجه، 3نفر از آنها كشته شدند، و 5نفر ديگر التماس كردند و دست و پايش را بوسيدند و مي‏گفتند كه ما مسلمانيم. بنابراين، آن دوست ما، دست‏ها و چشم‏هاي آنها را بست و به همراه خود آورد.[/color]
[b]
پيروزي تاريخي سوسنگرد[/b]

[color=brown]اين پيروزي بزرگ نتيجه قطعي يك همكاري و هماهنگي نزديك بين نيروهاي ارتشي و مردمي (سپاه و نيروهاي چريك) بود. هيچ يك به تنهايي قادرنبود كه چنين موفقيتي را تأمين كند. ارتش بدون نيروهاي مردمي، آن قدرت و جسارت حمله را نداشت، بخصوص آن كه نيروهايش كمتر از دشمن بود، و نيروهاي مردمي نيز بدون پشتيباني ارتش، و وجود توپخانه و هيبت تانك‏هاي ارتش در پشت، هيچ‏كاري نمي‏توانستند انجام دهند، و بدون نتيجه متلاشي مي‏شدند. اين وحدت بين ارتش ومردم، كارآيي هر يك را چندين برابر مي‏كرد، و تجربه ‏اي جديد را در جنگ‏هاي كلاسيك و چريكي به دنيا ارائه مي‏داد.

پيروزي سوسنگرد، درسي عبرت‏آموز براي ملت ما و شكستي تعيين‏ كننده براي دشمن بود.
[/color]
=======================================
در شب حمله حماسي و سرنوشت ‏ساز آزادسازي سوسنگرد، كه شب تاسوعا نيز بود، شور و هيجان كربلا و عاشوراي حسيني دكتر چمران را به وجد آورده بود و در عالمي ديگر سير مي‏كرد، با آنكه پاي بر زمين داست ولي نگاهش به آسمان بود و با خداي خود و با سروز شهيدان امام ‏حسين(ع) راز و نيازها داشت.

در نيمه‏ هاي شب از سنگرهاي رزمندگان ستاد جنگ‏هاي نامنظم در جنوب جاده سوسنگرد در منطقه طراح (روستايي در جنوب كوت سيدنعيم) بازديد مي‏نمود و درآن حال و هوا اين نيايش را بدست خويش نگاشته است و آرزويي را با حسين سرور شهيدان مطرح مي‏سازد، كه سكوت و تبسّم زيباي او در لحظات شهادت برآورده شدن اين آرزو را متصّور مي‏نمايد.

گرچه تصور مي‏شود كه همه اين ماجرا مربوط به خود اوست و زمزمه سوزناك هم آرزويي دروني او و راز و نياز دائمي او در سرزمين خوزستان يود و بنابر عادت ديرين خود از سر خضوع آرزوها و نوشته ‏هاي خود را بنام ديگران مي‏نوشت.


[b]نيايش:[/b]

اي خداي بزرگ! دست از جهان شسته ‏ام، و براي ملاقات تو به كربلاي خوزستان آمده‏ ام. از تو مي ‏خواهم كه مرا با اصحاب حسين محشور كني، آرزو دارم كه بر خاك داغ خوزستان در خون خود بغلطم، و به ياد عاشوراي حسين(ع) خود را در قدم مقدسش بيافكنم، و اين عقده هزارو چهارصد ساله را كه بر دلم فشار مي‏ آورد و هميشه با تو مي‏گويم: «يالَيْتَني‏كُنْتُ مَعَكْ» را برآورده كنم.

اين زمزمه سوزناكي بود كه در دل شب، از سينه سوزاني اوج مي‏گرفت و من در كنار سنگرش مي‏شنيدم و آنچنان به زمين ميخكوب شده بودم كه نمي‏توانستم حركت كنم، اشك از چشمانم فرو مي‏ريخت و من هم در عاشوراي حسيني فرو رفته بودم و احساس مي‏كردم كه به خدا نزديك شده ‏ام و در ملكوت ‏اعلي پرواز مي‏كنم.

اي حسين! اي سرورم، من هم آمده ‏ام تا در ركابت عليه كفر، ظلم و جهل بجنگم، با همه وجود آمده‏ ام، تاسوعاست، گروهي بزرگ از يزيديان با تانك‏ها، توپ‏ها، زره‏پوش‏ها، ماشين‏هاي زياد و سربازان فراوان درحركتند. حق باباطل روبرو شده است. دشمن سيل‏ آسا پيش مي‏آيد، و من مي ‏خواهم مثل يكي از اصحاب تو در كربلا بجنگم.

اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش مي‏ كشيدي، مي‏ بوسيدي، وداع مي‏كردي، آيا ممكن است، هنگامي كه من نيز به خاك و خون خود مي ‏غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا به تو و به خداي تو سيراب كني؟

من از اين دنياي دون مي ‏گريزم، از اختلافات، از تظاهرات، از خودنمايي‏ ها، غرورها، خودخواهي‏ ها، سفسطه ‏ها، مغلطه‏ ها، دروغ ‏ها و تهمت‏ ها، خسته شده ‏ام، احساس مي‏كنم كه اين جهان جاي من نيست آنچه ديگران را خوشحال مي‏كند مرا سودي نمي‏رساند.
[b]
منبع: کتاب رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست، فصل معرکه ی شرف و افتخار[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با کمال تاسف خبری میشه گفت موثق رو از نحوه به شهادت رسیدن شهید چمران شنیدم که واقعا آه از نهادم برخواست .... مدتی پیش یکی از همرزمان شهید به دلیل مشغله کاری که برادر مصطفی در جریانش هست باهام هم کلام شد و مساله ای رو مطرح کرد که فقط یک شایعه احمقانه اونو میدونستم اما ...

هنوزم امیدوارم اون شایعه باشه و احمقانه ولی بعید میدونم همرزم شهید اشتباه کنه ...

این دوستمون میگن : شهید چمران به خاطر تیر مستقیم شهید شدند اونم نه دشمن ..... بلکه به وسیله خودفروخته های ایرانی که در شهر سوسنگرد چندین بار باعث سقوط شهر شدند ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ین دوستمون میگن : شهید چمران به خاطر تیر مستقیم شهید شدند اونم نه دشمن ..... بلکه به وسیله خودفروخته های ایرانی که در شهر سوسنگرد چندین بار باعث سقوط شهر شدند ...
[/quote]

ايشان بر اثر انفجار خمپاره به شهادت رسيدند, فيلم لحظه برخورد هم خودم اول اين تاپيک گذاشتم ,البته شايعاتي که ميگيد بر اين اساس بوده که خمپاره ها نه از جلو و از خط عراقي ها بلکه از پشت و از خطوط خودي آمده که البته در حد شايعست ....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب Stuka
حقیر هم فیلمی رو مربوط به لحظات شهادت ایشون دیدم و فکر می کنم چیزی که عنوان شد توسط دوست عزیزمون در حد یک شایعه باشه که بازار شایعات هم متاسفانه در تونل تاریک تاریخ معاصرمون بسیار گرمه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
ايشان بر اثر انفجار خمپاره به شهادت رسيدند, فيلم لحظه برخورد هم خودم اول اين تاپيک گذاشتم ,البته شايعاتي که ميگيد بر اين اساس بوده که خمپاره ها نه از جلو و از خط عراقي ها بلکه از پشت و از خطوط خودي آمده که البته در حد شايعست[/quote]

منم دیدم این فیلمو اما دوست عزیز شما اگه چیزی از اصابت خمپاره به جز دودش دیدی ما رو هم بی نصیب نزار .... در زمان جنگ بسیار زمان ها بوده که قشنگ برای انتقام گیری جون میداده ... البته بازم میگم این دوست مون اینجور گفت ولی ای کاش گزارش پزشکی قانونی وقت رو راجبه بدن شهید چمران می داشتیم چون اغلب اوقات حقیقت ماجرا کشف میشه که با اون معلوم میشه ایا ترکش خمپاره بوده (حالا خودی یا دشمن) یا گلوله

ولی تو فیلم چیزی برای اثبات نیست به جز خمپاره ای که یهو میخوره بعد تصویر عقب جلویی میره و جنازه هایی که پشت سر هم میان و نشون میدن ..... البته بازم میگم معلوم نیست و واضح نیست ولی خوب اصابت خمپاره با این دقت و .... کمی عجیبه ، در تاریخ جنگ چند بار اتفاقاتی افتاده به این شکل که اغلب مرموز بودند مثل شهادت ریزه وندی و شهید محمود شهبازی و امثالهم که معلوم نبود نارنجک از کجا و چطور وارد سنگری شد که تو مقر خودی ها بود ....

بگذریم، منم امیدوارم خبر صحت نداشته باشه
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام به برادر ارنستوی عزیز، اخوی رسیدن به خیر.
در مورد فرمایشتون بعید می دونم چنین چیزی صحت داشته باشد زیرا که غاده همسر چمران رابطه ی بسیار عاشقانه ای با ایشون داشتن و من نمی تونم تصور کنم اگر چنین چیزی صحت داشته باشد کسی می توانسته جلوی ایشان را بگیرد که حقیقت را فاش نکنند، خصوصا این که اصلا این خواهر عزیز ایرانی نبودن. در همین تاپیک می تونید خاطرات ایشون رو بخونید و خودتون قضاوت کنید.
شاید بهتر باشد زیاد روی این دست حرف های سینه به سینه حساب نکنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دل نوشته ها و نیایش های شهید دقیقا مثل عرفا و واصلان به حقیقت و عاشقان خداست . از وازه وازه جملاتش عشق به خدا و اهل بیت میباره . انصافا چقدر هم خوش ذوق قریحه هم بوده و چقدر هم قشنگ می نویسه . شاید 20 سال پیش اولین برخوردم با کتابی بود که نوشته های شهید رو آورده بود از همون وقت چنان در روحم اثر کرد که تا حالا هیچ کلامی و نوشته ای نتونسته جای اون و جذابیتش رو در نظرم بگیره .
واقعا میشه دوباره یک چمران دیگ رو ببینیم ؟ کاش
چقدر وقتی زنده اند برامون ناشناخته اند و ما قدر نشناس ولی در آسمانها معروف اند .
خلاصه اینکه عاشق این شخصیت و مرامشم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کسی که جلوی فروش اف14ها رو گرفت شهید چمران بود وگر نه معلوم نبود چی به سر اف 14هامون میومد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ابتکارات نظامی شهید چمران: از زیردریایی تا پل های ویژه (+عکس)

ماهنامه همشهري پايداري به مناسبت سي امين سالگرد عروج شهيد دكتر مصطفي چمران دستاوردها و طرحهاي ابتكاري اين شهيد بزرگوار را براي نخستين بار همراه با چاپ عكسهای مربوطه معرفی كرد.

شهيد چمران در سالهاي جنگ و تحريم با كمترين امكانات دستاوردهاي بزرگي همچون طراحي و ساخت زيردريايي و... را به نام خود ثبت کرد كه الگويي براي ما در سال جهاد اقتصادي است.

كاظم زبرجدي مسؤول اسلحه و مهمات ستاد جنگهاي نامنظم که در حال حاضر مدير اجرايي بنياد شهيد مصطفي چمران است اين اطلاعات را در اختيار خبرنگار همشهري پايداري قرار داد.

از پروژه زيردريايي شروع كنيم؟

«پروژه زيردريايي، يكي از طرحهای شهيد چمران در دوران دفاع مقدس بود. طرح زيردريايي جهت انهدام و شناسايي منطقه براي نخستين بار توسط دكتر چمران مطرح شد و هدف از اجراي اين طرح اين بود كه با پياده كردن نيرو ميتوانستيم سنگرهاي عراق را از طريق آب منهدم كنيم. اين طرح با شهادت دكتر چمران به كندي پيش رفت تا اينكه در سال 68 جزو نخستين افرادي بوديم كه توسط اين زيردريايي به عمق خلیج فارس رفتيم.»

درباره مشخصات زيردريايي بيشتر توضيح مي فرماييد؟

اين زيردريايي كه از شاخصترين دستاوردهاي شهيد چمران بود سرعتی بالغ بر 28 گره دريايي، ظرفيت سه سرنشين و عمق قوس 100 متر از جنس فولاد داشت که چهار موتور وزن 16 تنی آن را به پیش می برد.

كمي هم در مورد طرح كانال چمران كه خودتان معرفي كرديد بگوئيد.

«اجراي موفقيت آميز طرح «كانال چمران» پروژه موفقی بود كه توسط شهيد چمران به اجرا درآمد چراكه اين كانال باعث ميشد تا نيروهاي عراقي نتوانند به سمت جلو پيشروي كنند و تدبير دكتر چمران، هدايت آب به سمت عراقيها و انهدام سدهاي خاكي دشمن بود.

پس از كندن خندق و اجراي طرح، شهيد چمران پروژه زمينگير كردن عراقيها را مطرح كرد و با هدايت آب به داخل كانال باعث شد تا عراقيها تا جايي كه زير پاي آنها آب ميرفت عقب بروند. عراقيها با زدن خاكريز توانستند پيشروي آب را مهار كنند اما طرحي ديگر به ذهن شهيد چمران خطور كرد و آن اين بود كه سدهاي به وجود آمده توسط عراقيها را كه براي جلوگيري از پيشروي آب زده بودند و پر از آب شده بود منفجر كنيم.
با فراهم كردن چند تيوپ ماشين موفق شديم آنها را نزديك سدهاي عراق به هم وصل كنيم و با قدرت چاشنيهاي موجود بر روي لاستيكها، آنها را منفجر كنيم و با انفجار اين چاشنيها دهانه آب زيادتر ميشد و عراقيها به ناچار عقبتر ميرفتند. اجراي موفق اين طرح باعث شد اهواز و مناطق حاشیهای آن از خطر سقوط نجات پيدا كند و موقعيت آن تثبيت شود.

شهيد چمران چه امكاناتي در اختيار داشتند كه به فكر ساخت پل يا خودرو و با شرايط خاص مي افتادند؟

امكانات؟ اصلا نميشناختيمش. تفكرات شهيد چمران با ابزار اراده او ساخته ميشد نه امكانات. به عنوان نمونه ساخت نخستين «پل يونوليت» از ديگر تفكرات شهيد چمران بود كه موفق شديم سير تكاملي آن را در عملياتهاي مختلف اجرا كنيم.
از نكات برجسته اين پل آن بود كه اگر تركش به آن برخورد ميكرد همچنان در سطح آب شناور باقي ميماند.

طرح خودرو مخصوص حركت در رملهاي شني و نفربر در منطقهای كه حتي آدم هم نميتوانست در آن قدم بردارد توسط شهيد چمران كليد خورد و پس از شهادت اين شهيد بزرگوار اين طرح و طرحهاي ديگر به خصوص زيردريايي به قوت خود ادامه یافت و تكميل شد ولي مهم خودباوري بود كه اين شهيد بزرگوار در جان رزمندگان، مهندسان و ديگر افراد براي دستيابي به موفقيتها براي كشور با وجود تمام مشكلات ايجاد ميكرد. روحش شاد.

عليرضا رمضانپور

http://up98.org/upload/server1/01/m/q6erqlh4hxrgz0ok4c.jpg

http://up98.org/upload/server1/01/m/9dd4ct8x9yrk36q0eh5.jpg

http://up98.org/upload/server1/01/m/bm5rj5p20lioc5npme8v.jpg

http://up98.org/upload/server1/01/m/fk3cd0nrdt4zjan7uskc.jpg

http://www.asriran.com/fa/news/178878/%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D9%BE%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-+%D8%B9%DA%A9%D8%B3

لطفا يكي از دوستان عكسها رو به گالري منتقل كنند
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام و درود خداوند بر او و ساير شهداء اسلام :mrgreen:

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/q6erqlh4hxrgz0ok4c.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_q6erqlh4hxrgz0ok4c.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/q6erqlh4hxrgz0ok4c.jpg]لينك عكس[/url]

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/9dd4ct8x9yrk36q0eh5.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_9dd4ct8x9yrk36q0eh5.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/9dd4ct8x9yrk36q0eh5.jpg]لينك عكس[/url]

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/bm5rj5p20lioc5npme8v.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_bm5rj5p20lioc5npme8v.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/bm5rj5p20lioc5npme8v.jpg]لينك عكس[/url]

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/fk3cd0nrdt4zjan7uskc.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_fk3cd0nrdt4zjan7uskc.jpg[/img][/url]
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/fk3cd0nrdt4zjan7uskc.jpg]لينك عكس[/url]

[quote]
طرح خودرو مخصوص حركت در رملهاي شني و نفربر در منطقهای كه حتي آدم هم نميتوانست در آن قدم بردارد توسط شهيد چمران كليد خورد و پس از شهادت اين شهيد بزرگوار اين طرح و طرحهاي ديگر [b]به خصوص زيردريايي به قوت خود ادامه یافت و تكميل شد [/b]ولي مهم خودباوري بود كه اين شهيد بزرگوار در جان رزمندگان، مهندسان و ديگر افراد براي دستيابي به موفقيتها براي كشور با وجود تمام مشكلات ايجاد ميكرد. روحش شاد.
[/quote]شايد منظور، زيردريايي غدير باشد :(

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از جناب mahdavi3d براي انتقال تصاوير به گالري، به نظر من زیردریایی غدیر از روی همین زیردریایی ساخت شهید چمران الگوبرداري شده چون خيلي شبيه هم هستند .....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]به نام خدا

[URL=http://www.pic.iran-forum.ir/viewer.php?file=dad8ih5kjn37v3ugeqi6.jpg][img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/dad8ih5kjn37v3ugeqi6_thumb.jpg[/img][/URL][URL=http://www.pic.iran-forum.ir/viewer.php?file=iklrehdlxk80pc2erkf.jpg][img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/iklrehdlxk80pc2erkf_thumb.jpg[/img][/URL][URL=http://www.pic.iran-forum.ir/viewer.php?file=cnx9udmpam65ihz1m7v.jpg][img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/cnx9udmpam65ihz1m7v_thumb.jpg[/img][/URL][URL=http://www.pic.iran-forum.ir/viewer.php?file=mdjunzsqof3u7a2ould4.jpg][img]http://www.pic.iran-forum.ir/images/mdjunzsqof3u7a2ould4_thumb.jpg[/img][/URL]
[/align]
چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله‌های بلند کوه‌های جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی‌های بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است.

مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف‌ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

فعالیت‌های اجتماعی:

دکتر مصطفی چمران از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت‌الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت . بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای یک گروه سیاسی سخت‌ترین مبارزه‌ها و مسئولیت‌های او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک‌ترین مأموریت‌ها را در سخت‌ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‌ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می‌رفت که به دلیل این فعالیت‌ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می‌شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت‌ساز می‌زند و به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر ، رهسپار مصر می‌شود و مدت دو سال در زمان عبدالناصر سخت‌ترین دوره‌های چریکی و پارتیزانی را می‌آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده می‌گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی‌گرایی ورای اسلام، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می‌شود، به جمال عبدالناصر اعتراض کرد. ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن‌قدر قوی است که نمی‌توان به راحتی با آن مقابله کرد. چمران نیز با تأسف تأکید می‌کند که ما هنوز نمی‌دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می‌شود تا در مصر نظرات خود را بیان کنند.

حضور در لبنان:

بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می‌کند ، از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان می‌شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند.

او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی‌ریزی می‌نماید. این سازمان درمیان توطئه‌ها و دشمنی‌های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده کرده، در معرکه‌های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می‌رود و در طوفان‌های سهم‌ناک سرنوشت، به استقبال شهادت می‌تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خون‌خوار آنها، راست‌گرایان فالانژ، به اهتزاز درمی‌آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله‌های بلند کوه‌های جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی‌های بسیاری به یادگار گذاشته وهمیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است. شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان‌های داغ و بر دامنه کوه‌های مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.
چمران و انقلاب اسلامی ایران:

دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن بازمی‌گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‌گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می‌پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروه‌های پاسداران انقلاب در سعدآباد می‌کند. سپس در شغل معاونت نخست‌وزیری، روز و شب خود را به خطر می‌اندازد تا سریع‌تر مسأله کردستان را فیصله دهد. او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین و شجاعت و فداکاری خود را بر همگان ثابت می‌کند.

پس از این جرایانات، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت درآمدند وبا تکیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه‌ریزی دکتر چمران به شکوه‌مندترین قهرمانی‌ها دست یافتند و در عرض 15 روز همه شهرها و راه‌ها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دکترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی‌نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش، به یک سلسله برنامه‌های وسیع بنیادی دست زد که پاک‌سازی ارتش و پیاده‌کردن برنامه‌های اصلاحی از این قبیل است.

شهید چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، به خصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یکی از نیایش‌های خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، این‌سان خدا را شکر می‌گوید: « خدایا، مردم آن‌قدر به من محبت کرده‌اند و آن‌چنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده‌اند که به راستی خجلم و آن‌قدر خود را کوچک می‌بینم که نمی‌توانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.»

چمران سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه‌ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود. دکتر چمران در آن دوران نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود. او بعد از حمله ناجوان‌مردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهرها و روستاها و مردم بی‌دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه‌ای که در آن زمان نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود، به اهواز رفت. از آن‌جایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می‌افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست‌به‌کار شد و در شب اول، حمله چریکی‌ای را علیه تانک‌های دشمن که تا چند کیلومتری شهر اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را به گرد خود جمع کرد وبا تربیت و سازمان‌دهی آنان، ستاد جنگ‌های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم‌کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‌های نامنظم یکی از این برنامه‌ها بود، که به کمک آن جاده‌های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‌های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک‌صد متر در مدتی کوتاه، آب کارون را به طرف تانک‌های دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتری عقب‌نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند. این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور کرد.

یکی دیگر از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود. چیزی که ابرقدرت‌ها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر برود ولی به علت خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد. ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک‌هزار نفر را سازمان‌دهی کرده و به خرمشهر فرستاد. آنان به کمک دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا‌برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدت‌ها مقاومت کنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک‌های حزب بعث شهر را در محاصره گرفتند. روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. دکتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک وحماسه‌آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازمان‌دهی کرد و با نظامی نو و شیوه‌ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‌شتافت که در محاصره تانک‌های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانک‌ها به او حمله کردند و او نیز در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه‌ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگر دیگر می‌رفت. کماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله‌های خود گرفته بودند، تانک‌ها به سوی او تیراندازی می‌کردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می‌داد.

در این درگیری هم‌رزم چمران به شهادت رسید و اویک‌تنه به نبرد خود ادامه می‌داد و به سوی دشمن حمله می‌برد. تا آن‌که در حین «رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت. او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود به داخل کامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد.

دکتر چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگ‌های نامنظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به کار خود پرداخت. حتی در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد. او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگ‌های نامنظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد. تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در کنار بسترش و در مقابلش نقشه‌های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می‌نگریست و مرتب طرح‌های جالب و پیشنهادهای سازنده در زمینه‌های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می‌داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی رهنمودهای لازم را ارائه می‌داد.

دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه‌ها وجود داشت دائماً رنج می‌برد و تلاش می‌کرد که با ارائه پیشنهادها و برنامه‌های ابتکاری، حرکتی به وجود آورد. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه‌های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگه چزابه که نزدیکی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه 1360، با یک حمله هماهنگ و برق‌آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ‌ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پا به ارتفاعات الله اکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن هنوز در نقاطی مقاومت می‌کرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا کاری و قدرت تمام تپه‌های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآورند.

پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این که دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، بسوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگ‌های نامنظم و به فرمان‌دهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :

در سی‌ام خرداد ماه 1360 یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران در جلسه فوق‌العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت‌الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادهای نظامی خود از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم‌انگیز و بسیار سخت و هول‌ناکی بود.

در سحرگاه سی و یکم خرداد 1360، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، به خصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند. در لحظه حرکت، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: «همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او آماده حرکت به جبهه است.»

به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت‌الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار هم‌دیگر را دیدند و به حرکت ادامه دادند تا این‌که به قربان‌گاه رسیدند.

چمران همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده‌شان را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره‌ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر خدا ما را هم دوست داشته باشد، می‌برد.»

خداوند او را نیز دوست داشت و به سوی خود فراخواند. چمران در آن منطقه در حین سرکشی به مناطق و خطوط مقدم بر اثر اثابت ترکش خمپاره‌های دشمن به شهادت رسید.

منبع : کوپه ی 7
http://www.koopeye7.com/home.php?mod=space&uid=22&do=blog&id=22

[align=center]
[img]http://www.koopeye7.com/data/attachment/album/201110/03/024838kjc3fx3ly13kjfz3.jpg[/img]
[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون

شهیدی دانشمند ، مهربان ، عارف ، و مجاهد در راه خدا

الگوی خوبیه برای قشر دانشجو و استاد

حالا که زحمت کشیدید خوبه که با گذاشتن خاطرات این شهید تاپیک رو تکمیل کنید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همچنان در دوره‌های کارشناسی ارشد (رشته الکتریسیته) دردانشگاه تگزاس در آستین و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی شاگرد اول بود.

چمران در یکی از موسسات پژوهشی بزرگ آمریکایی به نام بل استخدام و تا تیرماه ۱۳۴۴ (۱۹۶۷) که به همراه دوستانش به خاورمیانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت.

چمران از شاگردان آیت‌الله طالقانی در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود. در آمریکا با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‌ریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیت‌ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد و از آن پس تا پایان دوره دکتری در دانشگاه برکلی به عنوان پژوهش یار (RA) مشغول به کار شد.


در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ ش)، پس از فارغ‌التحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک٬ جلوی کاخ سفید در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشنگتن و سایر کنسولگری‌ها در شهرهای شیکاگو٬ نیویورک٬ سانفرانسیسکـو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخش عمده‌ای از تلاش و فعالیت‌های او در این سال‌ها است.

ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل بدین قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی گردیده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بعضی از بازدیدکنندگان لحظاتی در این محل توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی می‌پردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و به اصطلاح بست می‌نشینند. پس از چند دقیقه توجه مأمورین به این افراد که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کرده‌اند جلب می‌شود. مامورین خواستار خروج ایشان از عبادتگاه می‌شوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیر کل سازمان ملل می‌شوند که با مخالفت مأمورین روبه‌رو می‌شوند. از طرفی دیگر، عده‌ای از اعضاء جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیه‌هایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریست‌ها و مردم توزیع می‌کنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا می‌کشاند. مأمورین که از خروج متحصنین ناامید می‌شوند گارد مخصوص را آورده و دست و پای آن‌ها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون می‌برند و خبرنگاران خارجی و تلویزیون‌های سراسری آمریکـا از این صحنه فیلم‌برداری می‌کنند. روی زمین کشیده شدن چمران با سری بی مو به روی پله‌های سازمان ملل صحنه فجیعی را در اخبار کانال‌های مختلف تلویزیون آمریکا به وجود می‌آورد. این فیلم برای چمران بسیار گران تمام شد؛ زیرا این نوع حرکت‌ها برای یک محقق در یک شرکت بزرگ علمی قابل قبول نمی‌توانست باشد.

[خاطرات دکتر ابراهیم یزدی]

[url=http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C_%DA%86%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط SAEID
      [align=center]توسط متخصصين داخلي؛

      سامانه موشك زمين به هواي "اس200" بهينه‌سازي شد

      همزمان با سالگرد عمليات والفجر 8، سامانه موشكي "اس 200" به دست متخصصين پدافند نيروي هوايي ارتش بهينه و بازسازي شد.

      [/align]

      به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي نيروي هوايي ارتش، سامانه‌‌ي موشكي زمين به هواي "اس200" توسط متخصصين پدافند نيروي هوايي ارتش بهينه و بازسازي شده و صبح امروز يكشنبه با حضور مقامات لشكري و كشوري پرتاب آزمايشي خود را با موفقيت انجام داد.
      احمد ميقاني، فرمانده نيروي هوايي ارتش در تشريح ويژگي‌ها و توانايي‌هاي برجسته‌‌ي اين موشك گفت: بررسي ميزان كارايي سامانه‌هاي پدافند اعم از موشكي و راداري در مقابل تهديدات احتمالي عليه كشور ايران و همچنين ارتقاء سطح مهارت و دانش كاركنان عملياتي و فني در مراحل مختلف و آماده‌سازي تجهيزات موصوف از اهداف آزمايش اين سامانه‌ موشكي است.
      وي با اشاره به تلاش‌هاي متخصصين نيروي هوايي براي بومي‌سازي و نهادينه كردن علوم پيشرفته دنيا در راستاي دفاع از حريم هوايي كشور، گفت: توان نظامي ايران در خدمت صلح و آرامش كشور و منطقه است و تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامي ايران نشان‌دهنده‌ي متخصصين و اتكاء به توانمندي‌ داخلي است كه قابليت‌ تأمين تمامي نيازهاي كشور را به استفاده از اقدامات تخصصي و امكانات موجود فراهم مي‌كند.
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.