zed

اخبار تاريخي ايران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

باستان‌شناسان مصری به تازگی موفق به کشف دو قلعه باستانی در نقاط مختلف مصر شدند.
بنابر گزارش سایت اطلاع رسانی مصر ((Egypt state Information Service زاهی هواس، مدیر کل شورای عالی آثار باستانی مصر و از باستان‌شناسان برجسته این کشور، یکی از این قلعه‌ها را متعلق به سلسله‌های هجدهم و نوزدهم فراعنه اعلام کرده است.
اما محوطه تازه اکتشاف شده دیگر، بنابر اظهار‌نظر آقای هواس، باقی‌مانده‌ی قلعه یا دژی است، مربوط به دوران حضور هخامنشیان در مصر. این قلعه در سی کیلومتری شرق کانال سوئز قرار دارد. اما هنوز اطلاعات دقیق و کاملی از ساختار و شیوه معماری آن منتشر نشده و تنها خبر کشف آن مورد تایید باستان‌شناسان قرار گرفته است.
حضور هخامنشیان در مصر به دوران کمبوجیه پسر کوروش باز می‌گردد. او درسال ۵۲۵ پیش از میلاد، در لشکر‌کشی به مصر توانست مقابل فرعون پسامتیخ سوم (Psammetichus III) از سلسله بیست و ششم فراعنه مصر پیروز شود و آن کشور را به یکی از ساتراپی‌ها یا ایالات هخامنشی تبدیل کرد.
پس از کمبوجیه داریوش اول نیز بر مصر حکومت کرد. اولین دوره تسلط هخامنشیان بر مصر حدود هفتاد و هفت سال طول کشید.
طبیعتاً حضور هخامنشیان در مصر سبب تاثیرگذاری هنر، معماری و مهندسی مصری و هخامنشی بر یکدیگر شده که اکنون نشانه‌های مختصری از آن به جای مانده است.
از جمله کارهایی که در مصر توسط داریوش صورت گرفت، ادامه دادن و اتمام راه یا کانال دریایی میان رودخانه نیل و دریای سرخ است. طرح ایجاد راه آبی یا کانال سوئز که اکنون دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل می کند، از دوران باستان در سر فراعنه مصری وجود داشته است.
بار اول یکی از فراعنه مصری، حدود سه هزار و هشتصد سال پیش چنین طرحی را به اجرا در آورد. این کانال ظاهرا در دوره رامسس (۱۳۰۳ پیش از میلاد)، فرعون مشهور مصری نیز وجود داشته است اما بعدها از میان می‌رود و پر می‌شود. داریوش به منظور دسترسی آسان‌تر از راه دریا به مصر که دیگر جزو قلمرو او محسوب می‌شد، این راه آبی را دوباره برقرار کرد.
او به مناسبت بازگشایی این کانال، در چند کتیبه به توصیف کار خویش می‌پردازد. از جمله معروف‌ترین این کتیبه‌ها، کتیبه‌ای است به نام شالوف. این کتیبه روی سنگ گرانیت صورتی حکاکی شده است. داریوش در این کتیبه پس از معرفی خود به نام پادشاه ایران می‌گوید: «من مصر را فتح کردم. من دستور دادم آب‌راهی از رودخانه‌ای که نیل نامیده می‌شود تا دریایی که از پارس آغاز می‌شود، حفر شود. بنابراین زمانی که این آب‌راه همان‌طور که من دستور داده بودم ساخته شد، کشتی ها از مصر به سوی پارس رفتند.»
کتیبه شالوف در سال ۱۸۶۶ در محلی در ۱۳۰ کیلومتری کانال سوئز کشف شد. گرچه داریوش تنها به بازگشایی این کانال باستانی اقدام کرده بود، اما این عمل او سبب آسان شدن ارتباط دریایی میان رودخانه نیل، دریای سرخ و خلیج فارس شد.
نشانه دیگری از حضور داریوش در مصر، مجسمه‌ای از او با خطوط و علائم هیروگلیف مصری است که اکنون در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. در سال ۱۹۷۲ میلادی و در جریان حفاری‌های باستان‌شناسی در شوش، یک مجسمه سنگی بدون سر از داریوش اول به دست آمد. روی پایه این مجسمه علاوه بر استفاده از خط میخی (به پارسی باستان، ایلامی و آکدی) از خط هیروگلیف مصری نیز استفاده شده است.
به اعتقاد برشانی (Bresciani) این مجسمه استفاده از متون چند زبانی را به عنوان ابزاری سیاسی تایید کرده و همچنین نشان آن است که داریوش اهمیت مصر و فرهنگ آن را به خوبی می‌شناخته است.
در چند جای این مجسمه با استفاده از علائم هیروگلیف نام داریوش تکرار شده است. مجسمه که پیکر پادشاه را در جامه پارسی، با خنجری حمایل کمر و دستی مشت شده روی سینه نشان می‌دهد، از قسمت سینه به بالا شکسته است.
نوشته‌های میخی روی مجسمه نشان می‌دهد که داریوش خود دستور ساختن مجسمه را داده است تا آیندگان بدانند که «مرد پارسی» فاتح مصر بوده است.
تحقیقات هیات فرانسوی نیز روی جنس سنگ به کار رفته در تندیس نشان داد که از نوعی سنگ که در معادن سنگ وادی حمامات مصر یافت می‌شود، ساخته شده است و سپس به ایران و به شوش انتقال پیدا کرده و در کنار دروازه ورودی کاخ سلطنتی نصب شده است.
با این حال نوشته‌های روی مجسمه، نشانگر این است که قرار بوده مجسمه در مصر باقی بماند، اما مشخص نیست به چه دلیل به ایران آورده شده است.
روی پایه مجسمه نمادهایی از ملل تحت تسلط داریوش حکاکی و نام آن‌ها نیز با هیروگلیف درج شده است. در بخش مرکزی این قسمت نماد «هاپی» خدای رودخانه نیل تصویر شده است.
برخی باستان‌شناسان احتمال می‌دهند مجسمه از راه دریایی و از طریق همان کانالی که داریوش دستور حفر آن را صادر کرد به ایران آورده شده باشد.
اما تاثیرات و تبادلات فرهنگی هخامنشی‌ها و مصری‌ها محدود به این موارد نیست و می‌توان نشانی از آن‌ها را در عناصر معماری مانند سرستون‌ها و همچنین نقوش نمادین دیگری نیز نشان داد
منبع : تابناك

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue]پايان كاوش در صعب‌العبور‌ترين منطقه باستان‌شناسي[/color]
[color=darkblue]نخستين فصل كاوش در غارها و دشت محدوده حوزه آبگير سد بختياري در جنوب شهرستان اليگودرز (محوطه نم نچ باراني) كه به گفته باستان‌شناسان از صعب‌العبورترين مسيرهاي باستان‌شناسي پس از انقلاب اسلامي محسوب مي‌شود پايان يافت.
يعقوب زلقي، سرپرست هيأت كاوش با اعلام اين مطلب تنها راه دسترسي و ارتباطي اين منطقه را پس از خط ريلي تهران اهواز و رسيدن به ايستگاه تنگ 5 و پياده‌روي 15 كيلومتري در كوه و گذر از پرتگاه و دره‌هاي موجود و رود هميشه خروشان بختياري برشمرد.
وي كشف ابزارهايي از دوره فراپارينه سنگي، نوسنگي با سفال و بي‌سفال، چيدمان‌هاي سنگي اوليه متعلق به جوامع كوچرو و آثاري از دوره اسلامي را از دستاوردهاي فصل اول كاوش در محوطه نم نچ باراني خواند.
زلقي با اشاره به اينكه از اين محوطه و مسير هيچگونه اطلاعاتي در سوابق باستان‌شناسي موجود نيست، گفت: داده‌هاي به‌دست آمده حاكي از آن است كه اين مسير همواره كوچرو بوده است.
به گزارش روابط عمومي پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري، وي با تاكيد بر صعب العبور بودن اين منطقه و با در نظر گرفتن آثار يافت شده احتمال تهاجمات و در گيري‌ها را دليلي برپناه گرفتن و انتخاب مسير از سوي جوامع كوچرو دانست.
سرپرست هيات كاوش با اشاره به شناسايي 200 محوطه تاريخي شامل غار، اشكفت، راه‌هاي باستاني، پل‌هاي تاريخي، قبور دوره اسلامي، آسياب، آب انبار و تعدادي محوطه باستاني با سفال در فصل بررسي و شناسايي كه سال87 به سرپرستي خود وي صورت گرفته، كشف نقوش صخره‌اي با نگاره‌هايي به شكل بز و كل را از ديگر دستاوردهاي اين فصل كاوش اعلام كرد.
وي درخصوص دستاور‌دهاي كاوش در غارهاي محوطه گفت: در اين فصل 4 غار مرتبط به هم مورد كاوش قرار گرفت. در غار‌هاي 1و 2 آثار و ابزار دوره فراپارينه سنگي، نوسنگي شامل پرنده‌ها و استخوان حيوانات يافت شد.
زلقي با بيان اينكه اين منطقه كاملا كوهستاني به لحاظ جغرافيايي در مرز استان خوزستان و لرستان واقع شده و جزء زاگرس مركزي است، عنوان كرد: تمامي حوزه ياد شده در مرز لرستان و خوزستان قرار دارد و از محل تنگ 5 آغاز و به پل كول ختم مي‌شود.[/color]
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=85556

[color=blue]جستجو در شهر دقيانوس[/color]
[color=darkblue]سازمان ميراث فرهنگي استان كرمان از آغاز كار يك گروه باستان‌شناسي جديد از ابتداي اسفند در بخش مربوط به شهر دقيانوس در جيرفت خبر داد.
علي كارنما، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان كرمان در گفت‌وگو با ايسنا، بيان كرد: كار گروه باستان‌شناسي مشترك ايراني و ايتاليايي در قبرستان مطوط‌آباد جيرفت به‌پايان رسيده است و در قلعه كوچك نيز به روزهاي پاياني نزديك مي‌شود.
وي گفت: از ابتداي اسفندماه، قرار است حميده چوبك ـ باستان‌شناس ـ در بخش مربوط به شهر دقيانوس كار خود را آغاز و در مسجدي كه پيش از اين، مقداري از آن به‌دست آمده بود، كاوش كند. اعتبار اين كاوش از محل اعتبارات استاني تأمين شده است و به‌مدت تقريبا دوماه ادامه مي‌يابد.
در هفتمين فصل كاوش باستان‌شناسي جيرفت كه از 16 دي‌ماه 1387 با همكاري مشترك كارشناسان ايران و ايتاليا و بدون حضور سرپرست فصل‌هاي گذشته‌ اين كاوش‌ها ـ يوسف مجيدزاده ـ انجام شد، نخستين تدفين سالم در گورستان مطوط‌آباد كشف شد.
به گفته‌ نادر علي‌دادي سليماني ـ سرپرست ايراني اين كاوش ـ اين تدفين در عمق چهار متري از لايه‌هاي سطح زمين و در راستاي شمال ـ جنوب به حالت جنيني بوده است.[/color]
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=80197

[color=blue]دهانه ششم پل تاريخي بيستون کشف شد[/color]
[color=darkblue]دهانه ششم پل بيستون کرمانشاه کشف شد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، سرپرست گروه كاوش باستان‌شناسي اين پل گفت: اين کشف در سومين فصل كاوش باستانشناسان در بخش شرقي اين پل روي داد.
مژگان خان مرادي در عين حال افزود: وجود ديوار 31 متري از سنگ‌هاي تراش خورده با علايم حجاران دوره ساساني پس از اين دهانه بيانگر آن است كه در بخش شرقي پل بيستون دهانه ديگري وجود ندارد.
وي دستيابي به ساختار معماري و الحاقات وابسته به اين پل را از اهداف اين كاوش 50 روزه برشمرد و افزود: كشف بخش‌هايي از يك قبرستان و كورههاي آهك و آجرپزي مربوط به دوره ايل خاني منجر به كاوش محوطه‌اي به مساحت 900 مترمربع در بخش شرقي اين پل شد.
مژگان خان مرادي گفت آزمايش‌هاي بعدي بر روي آجرها و ديگر يافته‌هاي اين كاوش، دوره ساخت و مسدود شدن دهانه ششم اين پل را مشخص خواهد کرد.
وي ياد آور شد: در بخش شمال شرقي پل، ديوار قطوري بطول 27 و عرض 6 متر براي كنترل و هدايت آب ساخته شده كه در كنار آن اسكلت چهار پايان و سازه‌هاي مربوط به عشاير كشف شده است.
تا پيش از سال 80 تصور مي‌شد كه اين پل مربوط به دوران صفوي باشد اما كاوش‌ها نشان مي‌دهد كه اين پل يكي از طرح‌هاي نيمه تمام دوران ساساني است كه در قرن چهارم تشكيل شده است.
پل بيستون كرمانشاه از آثار ثبت شده در فهرست ملي است كه نامهاي پل‌ صفوي، پل دينور ‌آب و پل شاه‌عباسي خوانده مي‌شود.
اين پل بطور 144 و عرض 7 و نيم متر بر روي رودخانه دينور آب در حاشيه شرقي بيستون ساخته شده است.[/color]
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=77705

[color=blue]کشف مومیایی 4500 ساله در اراک[/color]
[color=darkblue]فرمانده نیروی انتظامی استان مرکزی از کشف جسد مومیایی شده دختری به قدمت 4 هزار و پانصد سال خبر داد.
به گزارش مهر سردار نبی‌الله حیدری ظهر امروز دوشنبه 18 آدر در جمع خبرنگاران در اراک با بیان این خبر افزود: ارزش ریالی این جسد مومیایی شده به سه میلیارد و 500 میلیون تومان می‌رسد و در این رابطه شش قاچاقچی دستگیر شدند.
وی با اشاره به اینکه این جسد از اصفهان به سمت استان مرکزی برای قاچاق حمل شده افزود: پس از دو ماه فعالیت انتظامی و اطلاعاتی این جسد مومیایی شده کشف و متهمان به نیابت قضایی توسط ماموران انتظامی استان در اصفهان دستگیر شدند.
سردار حیدری تصریح کرد: با بررسیهای انجام شده اولیه، این جسد متعلق به دختری 10 ساله و مربوط به بیش از چهار هزار و 500 سال پیش بوده که از تپه‌های جیرفت کرمان برای انتقال به خارج به سرقت رفته است.
سردار حیدری از ادامه گمانه زنی قدمت این جسد خبر داد و گفت: تلاش برای کشف اشیاء عتیقه از این باند ادامه دارد و پرونده‌ای در خصوص رسیدگی به متهمان این قاچاق ملی تشکیل شده است.[/color]
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=74621

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]با همكاري باستان‌شناسان ايراني و ايتاليايي[/color]
[color=blue]سومين مرحله از كاوش‌هاي شهر پارسه آغاز شد [/color]
[color=darkblue]سومين مرحله از كاوش‌هاي باستان‌شناسي شهر پارسه(تخت‌جمشيد) آغاز شد.
اين كاوش‌ها با همكاري گروه باستان‌شناسي ايران و ايتاليا آغاز شده و قرار است كاوش‌هاي ميداني و باستان‌شناسي اين مرحله، پايه‌اي براي پژوهش‌هاي ژرف‌تر در شهر پارسه، پيرامون آثار جهاني تخت‌جمشيد باشد.‌
به گفته‌ي جهانمير استخري از باستان‌شناسان پايگاه پژوهشي پارسه، هدف از اين مرحله از كاوش‌، چنين است:
نخست: پيگيري پژوهش‌هاي دو مرحله‌ي پيش و تكميل يافته‌هاي پژوهش آن دو مرحله.
دوم: پيگيري حفاظت و بازسازيگستره‌هاي مطالعاتي شهر پارسه.
سوم: تكميل بانك اطلاعاتي گستره‌ي باستان‌شناختي و باستان‌شناسي و نيز شناخت كلي مجموعه‌ي در حال پژوهش.
«استخري»، گفت: «براي مطالعه‌ي متغيرهاي داده‌ها، بايد به يافته‌ها از سفال گرفته تا ديگر چيزها، اهميت داد تا بتوان برپايه‌ي آنها، اطلاعات تازه‌ي باستان‌شناختي به ويژه‌ در زمينه‌ي شيوه‌ي زندگي مردم عامه‌نشين در روزگار هخامنشيان به دست آوريم.»
در اين دو گروه كه كاوش‌ها را هم‌اكنون آغاز كرده‌اند، افزون‌بر باستان‌شناسان، كارشناسان ديگر رشته‌هاي وابسته به علوم زمين نيز،‌ باشنده هستند.[/color]
http://www.amordad6485.blogfa.com/post-3185.aspx

[color=blue]آغاز مرمت مجسمه شير سنگي همدان [/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/13880827_jomhori_islami_06_goonagoon_7_1.jpg[/img]
[color=darkblue]شير سنگي همدان كه سال ها به علت دردسترس بودن مردم دچار تخريب شده بود با نشستن در يك پايه دو متري از دسترس خارج شد و اكنون مورد مرمت و حفاظت قرار گرفته است .
به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي طي اين طرح شير سنگي به طور كامل از موم شمع هايي كه به دلايل برخي اعتقادات بر اثر روشن كردن شمع روي سر شير ريخته شده بود پاكسازي شد و مرمت بخش هاي آسيب ديده نيز آغاز شد همچنين برخي خط كشي ها كه روي بدنه شير سنگي ايجاد شده بود مرمت و با نصب يك پايه بلند به ارتفاع دو متر اين اثر ملي از دسترسي عموم خارج شد.
شير سنگي در سال 1328 با نصب پايه اي در زير آن به فهرست ميراث ملي پيوست . اين شير دو متر و نيم طول و يك متر و 15 سانت عرض دارد . ارتفاع قسمت جلويي آن دو متر 20 سانت است و آن را متعلق به دوره مادها مي دانند .[/color]
http://www.jomhourieslami.com/1388/13880827/13880827_jomhori_islami_06_goonagoon.HTML

[color=blue]تا ۱۵ آذر ماه؛[/color]
[color=blue]كاوش تپه نور در زنجان ادامه مى يابد[/color]
[color=darkblue]سرپرست هيأت كاوش باستان شناسى لايه هاى زيرين تپه نور در زنجان گفت: حفارى ها در تپه نور به دليل سردى هوا و احتمال يخ زدگى زمين تا ۱۵ آذرماه ادامه مى يابند. پروين پورعصمتى در گفت وگو با ايسنا، با اشاره به تفاوت تاريخى لايه هاى زيرين تپه نور و بناى ايلخانى آن، بيان كرد: قدمت لايه زيرين تپه به پنج هزار سال پيش مى رسد و يافته هاى آن علاوه بر تعيين پيشينه تاريخى اين تپه، به باستان شناسان پيش از تاريخ كمك بزرگى مى كند. وى با اشاره به كشف دو ظرف بزرگ سفالى با ويژگى هاى فرهنگى خاص، اظهار داشت: در اين منطقه، اكتشاف هايى داشته ايم كه ارتباطات و تعاملات اين بخش را با ديگر حوزه ها مانند دشت قزوين يا حوزه درياچه اروميه اثبات مى كنند. سرپرست هيأت كاوش باستان شناسى لايه هاى زيرين تپه نور ادامه داد: در اين منطقه، نمونه هايى از سفال هاى متعلق به حوزه تاريخى منطقه كورا (ماوراى قفقاز) يافت شده اند كه تعيين چگونگى حضور اين سفال ها در اين محل، يافته هاى جديدى را از دامنه تعاملات و ارتباطات تأئيد مى كند. پورعصمتى درباره زمين هاى شخم زده شده در اطراف تپه نور، گفت: اين مسأله اى است كه استان بايد پيگير آن باشد و من اطلاعى از جزئيات اين مسأله ندارم.[/color]
http://www.abrarnews.com/politic/1388/880904/html/gardesh.htm

[color=blue]كليساى آنجلى همدان در دست تعمير[/color]
[color=darkblue]كليساى آنجلى همدان توسط سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى استان همدان در دست مرمت است. رئيس سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى استان همدان با بيان اين مطلب به ميراث آريا، گفت: اين كليسا با اعتبار ۱۵۰ ميليون ريال توسط سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى استان درحال مرمت است. اسدالله بيات افزود: در اين كليسا احداث كانال دفع رطوبت، ساخت و نصب در و پنجره، مرمت شيروانى ها، كف سازى، مرمت بدنه هاى آسيب ديده صورت گرفته است. وى تصريح كرد: همچنين مرمت مدرسه ارامنه در همدان از ديگر پروژه هاى در دست اقدام سازمان ميراث فرهنگى،صنايع دستى و گردشگرى استان است. بيات اضافه كرد: در اين پروژه نيز با اعتبار ۳۰۰ ميليون ريال كف سازى، تيغه بندى،سفيد كارى، اجراى تأسيسات برقى و مخابراتى، ساخت و نصب درب ها انجام شده است. رئيس سازمان ميراث فرهنگى، صنايع دستى و گردشگرى استان همدان خاطرنشان كرد: همچنين مرمت كفشدوز خانه همدان نيز با اعتبار ۵۰ ميليون ريال در حال انجام است.[/color]
http://www.abrarnews.com/politic/1388/880904/html/gardesh.htm

[color=blue]بازسازى حسينيه قاجاريه جاجرم[/color]
[color=darkblue]به زودى عمليات اجرايى طرح مرمت و احياى حسينيه قاجاريه جاجرم واقع درشهرستان بجنورد، استان خراسان شمالى آغاز مى شود. مشاور پروژه تهيه طرح مرمت و احياى حسينيه جاجرم در گفتگو با ميراث آريا(chtn) ضمن بيان اين مطلب افزود: در گذشته حسينيه جاجرم بنايى مسكونى بود كه توسط مالك آن وقف حسينيه شد. پوريا عباسى در ادامه خاطرنشان كرد: تفاوت معمارى طبقه فوقانى با همكف نشان مى دهد كه طبقه فوقانى در دوره هاى قبلى به اين بنا افزوده شده است. وى با بيان اين كه طبقه همكف، خردتر و شبيه به معمارى مسكونى است تصريح كرد: در دوره هاى گذشته الحاقاتى نيز در اين بنا صورت گرفته است. وى با اشاره به تخريب كامل چند ضلع از اين بنا اظهارداشت: اين بنا به استحكام بخشى جرزها، ترك ها، بازسازى بخش هاى تخريب شده و رفع رطوبت از جداره ها نياز دارد. به گفته اين كارشناس ارشد مرمت و احياى بناها و بافت هاى تاريخى؛ با همكارى بنياد شهيد استان و متولى بنا و سازمان ميراث فرهنگى استان خراسان شمالى در طرح احيا، كاربرى موزه شهدا براى اين بنا درنظر گرفته شده است. وى با بيان اين كه طبقه اول اين حسينيه به فرهنگسرا اختصاص مى يابد بيان داشت: طبقه دوم نيز تبديل به موزه شهدا (دفاع مقدس)خواهد شد. خاطرنشان مى شود اين بنا توسط حاج على اكبر جاجرمى ساخته شده و به شماره ۱۱۰۵۱ به ثبت رسيده است.[/color]
http://www.abrarnews.com/politic/1388/880904/html/gardesh.htm

[color=blue]اتمام مرمت گذر نصيرالملك شيراز[/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/003432.jpg[/img]
[color=darkblue]به كوشش كارشناسان پايگاه شهر تاريخى شيراز عمليات اجرايى مرمت گذر نصيرالملك يكى از گذرهاى محله اسحاق بيگ شيراز به پايان رسيد. مدير داخلى پايگاه شهر تاريخى شيراز در گفت وگو با chtn، ضمن بيان اين مطلب افزود: گذر مسجد نصيرالملك يكى از گذرگاه هاى محله اسحاق بيگ، محورى عبورى است كه از مقابل درب شيخ آغاز و تا بازارچه حاجى و تا مسجد عتيق ادامه يافته است. اوليازاده در ادامه خاطرنشان كرد: در سال ۱۳۳۵ شمسى اين معبر به كوچه اى ۱۴ مترى تبديل شد پس از آن، بخشى از خانه نصيرالملك از بين رفت و جداره هاى خانه نصيرالملك مشرف به آن واقع شد. مدير داخلى پايگاه شهر تاريخى شيراز به انجام مرمت جداره هاى قاجارى كه در زمان خيابان كشى مرمت شده بودند اشاره كرد. وى با اشاره به انجام عمليات بيرون آوردن ملات هاى فرسوده بندهاى آجرى و تميز كردن سطح آن تصريح كرد: همچنين بندكشى با استفاده از سيمان سفيد پودر سنگ و پودر رنگ و هماهنگ سازى جداره نيز انجام شده است. اوليازاده با اشاره به اجراى اسكوپ گذارى و هشت گير كردن جداره جديد با قديم اظهارداشت: لايه هاى سيمانى، گچى و لوله هاى اضافى نيز برداشته شده است. به گفته اين مقام مسئول در پايگاه شهر تاريخى شيراز؛ مسدود كردن در چوبى كور شده، تعميرات ناودان و حمل نخاله از ديگر برنامه هاى اجرايى اين پروژه اعلام شده است. وى در پايان گفت: اين محور كه از مقابل مسجد نصيرالملك مى گذرد به همين نام شناخته مى شود. در مقابل مسجد نيز گذرى تنگ واقع شده كه آن را به خيابان لطفعلى خان زند متصل مى كند.[/color]
http://www.abrarnews.com/politic/1388/880904/html/gardesh.htm

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان از همه خواهش مي كنم كه هر چي اطلاعات دقيق و موثق دارن در مورد وضيعت آرامگاه كورش كبير بذارن.
من ديشب عكس هاي جديدي از اين آرامگاه ديدم كه حاكي از رطوبت گرفتگي شديد ديوار هاي اون بود.
لازم به ذكر مي دونم كه بگم حدود يه سال پيش اين آرامگاه به خوبي مرمت و بازسازي هايي روش انجام شد.(كه اين مرمت جاي تشكر رو داره)
ولي صحبت من از رطوبت شديد ايجاد شده توسط سد سيوند هست كه نمي شه جلو رطوبت رو گرفت.
اميدوارم مواردي رو كه گفتم به جا و مربوط به تاپيك باشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سازمان ميراث فرهنگي استان كرمان از آغاز كار يك گروه باستان‌شناسي جديد از ابتداي اسفند در بخش مربوط به شهر دقيانوس در جيرفت خبر داد[/quote]

شهر دقيانوس نزديك جيرفت بوده ؟!!! icon_rolleyes
دريا جان ميتوني اطلاعات بيشتر يا تصويري ازش بذاري. ممنون عزيز

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red]نابودی تدریجی آخرین بقایای کاخ داریوش اول [/color]


کاخ زمستانی داریوش اول هخامنشی در نزدیکی خلیج فارس 33 سال پس از سر برآوردن از دل خاک این روزها به دلیل عدم محافظت و سهل انگاری در حال نابودی تدریجی است.

به گزارش مهر، این بنای هخامنشی پس از این همه مدت که از دل خاک بیرون آمده هیچگاه به اندازه ای که شایسته و درخور یک بنای معماری منحصر به فرد مربوط به بیش از دو هزار سال قبل باشد مورد توجه قرار نگرفته است.

آنگونه که عکسهای این گزارش نشان می دهد این بنا که نشانی از تمدن پرشکوه و غرورانگیز کشورمان در آن دروان بود این روزها به وضعیتی تاثر برانگیز دچار شده است به گونه ای که پایه ستونهای سنگی کاخ در هوای شرجی، مرطوب و گرم برازجان در حال اضمحلال و پودر شدن است.

بر اساس مدارک و شواهد موجود نوع و جنس سنگهای کاخ بردک سیاه فاقد موارد مشابه در دیگر بناهای تاریخی در ایران و دیگر نقاط جهان است چرا که در ساخت این بنا از سنگهایی با دو رنگ سیاه و روشن استفاده شده و علاوه بر آن نوع تراشها و سنگبری به کار رفته در ساخت این کاخ نیز بی نظیر است.

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/11/490426_orig.jpg

این کاخ که تالار مرکزی آن مشابه کاخ آپادانا و دارای 36 ستون بوده یکی از بناهای مهم تاریخی استان بوشهر در 12 کیلومتری شمال شهر برازجان میان نخلستانهای روستای درودگاه در محل تلاقی دو رودخانه شاپور و دالکی قرار گرفته است.

کاخ بردک سیاه در سال 1354 در کاوشهای باستان شناسانه گروهی از باستانشناسان کشور به سرپرستی احسان یغمایی از زیر خاک بیرون آورده شد.

این کاخ تنها بنای به جامانده از دوران هخامنشی در این سرزمین نیست بلکه علاوه بر آن دو کاخ دیگر مربوط به دوران همین امپراطوری به نامهای " کاخ چرخاب " و " کاخ سنگ سیاه " نیز در نزدیکی شهر برازجان وجود دارد که بقایای آنها نیز در کاوش سالهای اخیر از دل خاک بیرون آورده شده است.

البته بقایای این کاخها نیز مانند کاخ بردک سیاه در وضعیت چندان مطلوبی به سر نمی برد و هر روز در معرض تخریب بیش از پیش و جدی قرار دارد.

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/11/490424_orig.jpg

به گفته برخی از کارشناسان باستان شناسی جلگه برازجان در دوره هخامنشی اهمیت فراوان داشته و علت آن نیز این بوده که ایران در دوره هخامنشی صاحب نیروی دریایی شد و توانست از راه دریا به تجارت و کشور گشایی بپردازد.

علت انتخاب این جلگه نزدیکی آن به خلیج فارس و در پی آن تسلط بر راههای تجاری منطقه و تحت نظر داشتن آبراهه های جنوبی از لحاظ سیاسی و اقتصادی بوده است. تمامی این مسائل وسیله برپایی کاخهایی در این منطقه را فراهم آورده است.

کشفیات باستان شناسان و کاوشگرانی که کاخ هخامنشی بردک سیاه را از دل خاک بیرون آورده اند تنها به به بقایای خود کاخ محدود نبود بلکه آنها در حین کاوشهای خود به اشیائی همچون یک دسته خنجر زنانه ساخته شده از جنس عاج به همراه چند قطعه ابزار تزیینی برخورد کردند که می تواند نشانی از سکونت زنان در این کاخ باشد.

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/11/490434_orig.jpg

همچنین از دیگر موارد کشف شده در کاخ بردک سیاه که شاید بتوان آنها را مهمترین یافته های این کاخ دانست 4 قطعه سنگین طلا که وزن کل آنها به سه کیلو و 200 گرم می رسد بوده است. هنوز کاربرد دقیق سه قطعه از این طلاها مشخص نیست اما برخی بر این عقیده اند که ممکن است آنها روکشهای زرین درهای چوبی تالار یا سنگ بنای کاخ باشند چرا که غالبا در دوران هخامنشی سنگ بنای کاخها بر روی ورقه ای ضخیم و زرین از طلا حک می شده است.

همچنین در رابطه با قطعه چهارم این طلاها نیز اینگونه بر می آید که این قطعه قسمت بالای یک جام زرین هخامنشی باشد که زیر لبه آن یک خط ساده حک شده است.

در موردی دیگر که در کاوشهای سال 84 کاخ بردک سیاه کشف شده و بقایای آن هم اکنون به شکلی غیر استاندارد و بدون محافظت در محوطه کاخ افتاده است نقش برجسته ای حکاکی شده بر سنگ سیاه است که شاه را به همراه ملازمش که چتری آفتابگیر در دست دارد در حین ترک کاخ نشان می دهد.

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/11/490430_orig.jpg

در این نقش برجسته که آن را متعلق به داریوش اول می دانند تاج شاه دارای سطحی صاف و بدون تزیین است و این احتمال را قوت می بخشد که تاج همانند تاجهای برخی نقش برجسته های تخت جمشید روکشی از طلا داشته است. به همراه این نقش برجسته، سنگ نوشته ای به خط میخی و زبان "بابلی نو" و تعداد زیادی قطعه سنگ یافت شد که این قطعه سنگها نقشهای مختلفی چون دست، دسته سایبان با بخشی از تاج شاهی، ریش مجعد و بخشهایی از صورت و گوشه چشم دارند.

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/11/490427_orig.jpg

با این همه این نقش برجسته منحصر به فرد که حکایت کننده بخش مهمی از تاریخ هخامنشیان در این گوشه از جغرافیای ایران است در زیر آفتاب سوزان جنوب به حال خود رها شده و تنها نگهبان این محوطه تاریخی از سر دلسوزی چادر کهنه ماشین خود را به عنوان حفاظ بر بالای آن قرار داده است.

بنا به گفته برخی منابع محلی کاخ بردک سیاه در طول سالهای گذشته نیز به شدت مورد تخریب کشاورزان منطقه قرار گرفته است به شکلی که عدم زه کشی زمینهای اطراف باعث شده آبیاری زمینهای کشاورزی سبب تخریب آثار بر جای مانده از کاخ شود و همچنین عوارض جوی و سرازیر شدن آب حاصل از بارشها به گودال محل پایه ستونهای کاخ نیز به جریان تخریب کمک کرده است.

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2009/11/490425_orig.jpg

مجموع این عوامل و نبود یک نظارت کارشناسی شده دست به دست هم داده تا بسیاری از ته ستونهای کاخ شکسته یا جابجا شده و برخی از آنها نیز ترکیب اولیه خود را از دست بدهند. البته به همه اینها نیز باید به حفاریهای غیر مجاز زیاد در محوطه کاخ و اطراف آن را نیز اشاره کرد که سهم عمده ای در این فرایند تخریب داشته است.

با این وجود و پس از توصیه ها و تذکرهای فراوان کارشناسان و علاقمندان میراث فرهنگی کشور سازمان میراث فرهنگی استان بوشهر اعلام کرد این سازمان با انجام مطالعات باستان‌شناسی و بررسی ژئوفیزیک زمینهای اطراف کاخ بردک سیاه درصدد تعیین حریم دقیق و محدوده آثار پیرامون این محوطه تاریخی است.

این خبر را چندی پیش احمد دشتی رئیس این سازمان در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرده و افزوده بود: حفاظت از کاخهای هخامنشی استان بوشهر وارد مرحله جدیدی شده است. در حال حاضر تملک زمینهای کاخ بردک سیاه انجام شده و پوشش کامل به منظور حفاظت از کاخ در مقابل عوامل طبیعی هم ‌چون باد و باران و نصب تابلوهای گردشگران با استانداردهای اداره راه و ترابری به همراه مسافت سنج نیز صورت گرفته است.

با وجود این گفته های امیدبخش رئیس سازمان میراث فرهنگی استان بوشهر باید گفت اگرچه حجم بلاهایی که تا کنون بر سر کاخ هخامنشی و پر شکوه بردک سیاه برازجان آمده است با هیچ حفاظت و مرمتی قابل بازگشت نیست اما اگر مسئولان کمر همت برای جلوگیری از تخریب بیشتر آن ببندند جای قدردانی و سپاس دارد.

http://alef.ir/1388/content/view/59266/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داريوش تو مصر چهار پادگان احداث كرد كه به ساخلو هاي چهار گانه مشهور بودن

هر ساخلو 10 هزار سرباز داشت........و طوري ساخته شده بودند كه در مواقع لزوم بتوانند بدون كمترين دردسر به هم ملحق شوند..اين ساخلو ها توسط كبوتر هاي نامه بر با هم در ارنباط بودند

زمان شورش مصر كه اواخر سلطنت داريوش و شروع پادشاهي خشايار بود........مصري ها به رهبري آگاممنون كه سردار ارتش مصر بود قبل از هر چيز با بستن راه هاي منتهي به ايران ميخواستند كه از رسيدن خبر شورش به دربار ايران جلوگيري كنند...و جلوي رسيدن نيروي كمكي و الحاق اون به ساخلو هاي 4 گانه رو بگيرند....
در اين ميان ساخلو هاي 4 گانه هم كه از طريق جاسوساني كه در دربار مصر داشتند از قصد مصري ها مطلع شده و به هم مي پيوندند

يه افسر ايراني به اسم گرديوز با زحمت زياد خودش رو از سد مصري ها مي گذرونه و بعد از چندين روز سوار كاري و بدون رفع خستگي خودش رو به شوش ميرسونه.....داريوش هم شمشير جواهر نشان خودش رو به گرديوز اهدا ميكنه.......از اين به بعد به اسم « گرديوز دلاور صاحب شمشير شاهي » معروف ميشه

خشايار هم همراه سپاه ايراني و گرديوز دلاور به سمت مصر حركت ميكنه

سربازان ساخلو ها به فرماندهي پشوتن سعي ميكنن كه با جنگ هاي تن به تن زمان رو تلف كنن........اما اگاممنون كه از اين قصد ايراني ها اگاه ميشه بعد از كشتن فرد مقابل خودش تو نبرد تن به تن فرمان حمله ي عمومي رو صادر ميكنه.........و ايراني ها در مقابل لشكري خيلي بزرگتر از خودشون به جنگ ميپردازند

اگاممنون پشوتن رو زخمي ميكنه..........و در اين حين سپاه ايراني به فرماندهي خشايار به اونجا ميرسه
در جريان رسيده خشايار به مصر داريوش فوت ميكنه و خشايار كه از توطيه عليه خودش باخبر شده بود عده اي از بهترين ياران خودش رو به شوش ميفرسته كه توطيه اي رو به دست يكي از برادرانش ( كه از خشايار بزرگتر بود...اما خشايار پسر آتوسا دختر كورش كبير بود) و همراهي گارد شهري در حال جريان بود رو خنثي كنند........در جريان اين توطيه گارد جاويدان كه قدرت اصلي بوده به حاشيه كشيده ميشه و قدرت بدست گارد شهري ميفته.....كه فرستادگان خشايار به كمك گارد جاويدان و مگابوزن كه رييس قضات شاهي و تنها دارنده ي وصيت داريوش بوده توطيه رو خنثي ميكنند

با رسيدن خشايار به صحنه ي جنگ پشوتن پيش پاي خشايار جون ميده.......و قبل از مرگش اگاممنون رو كه به هواي كشتن خشايار حمله كرده بود رو با خنجرش ميكشه...يعني قاتل خودش رو ميكشه
خشايار به پشوتن اعلام ميكنه كه من شاه ايرانم و از خدمات تو تشكر ميكنم........و پشوتن با خوشحالي ميميره

بعد ازون هم پشوتن رو به اسم سردار فاتح مصر مفتخر ميكنند

البته بعد از اون خشايار گاو معروف مصري ها رو كه آپيس نام داشت ميكشه
برخلاف كاري كه كمبوجيه كرد......كمبوجيه براي محبوب شدن بين مصري ها بعد از مرگ اپيس براي پيدا كردن گاو ديگري با همون مشخصات جايزه بزرگي در نظر ميگيره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون از دوست خوبمون zed و دیگر دوستان منتظر ادامه مطالب شما هستیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام[/color]

[color=blue]انجام تحقیقات باستان‌شناسی زیر آب در دریای مازندران[/color]
[color=darkblue]بررسی‌های باستان‌شناسی زیر آب در محدوده دریای مازندران توسط معاونت میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان صورت گرفت.
به گزارش مارین نیوز، حمید عمرانی ركاوندی، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان گفت: در محدوده دریای مازندران غواصی‌های باستان شناسی زیر آب صورت گرفته كه منجر به شناسایی بخشی از دیوار تمیشه شد.
وی در ادامه فعالیت پایگاه‌های میراث فرهنگی سطح استان را برشمرد و گفت: پنجمین فصل پژوهش میدانی دیوار بزرگ گرگان و تمیشه در محدوده شهرستان كردكوی، گنبد كاووس، دریای خزر و گمانه‌زنی و بررسی‌های باستان شناسی زیر آب نیز از دیگر اقدامات صورت گرفته است كه منجر به شناسایی بخشی از آثار معماری دیوار تمیشه و قلعه‌های مجاور دیوار گرگان (4 قلعه دلند، قلعه گوك، قلعه پل گنبد و قلعه كلاله) شده است.
این مقام مسؤول همچنین به فعالیت‌های پژوهشی طی سال 88 اشاره كرد و گفت: گمانه‌زنی گنبد قابوس و تپه قلعه خندان در گرگان به منظور مطالعات ساختارهای معماری و لایه‌نگاری و بررسی‌های باستان‌شناسی در محدوده شهرستان مینودشت، گرگان و كلاله در راستای همكاری‌های مشترك با شركت آب منطقه‌ای جهت احداث سدها از دیگر فعالیت‌های این حوزه است.[/color]
http://marinenews.ir/?show=news&maj=news&type2=showz&catid=4876

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام
دوستان مي خواستم ببينم اين خبر درسته يا نه و اگه درسته علت اصليش چيه :(

تذکر جدي مقام معظم رهبري به وزير ارشاد
رهبر معظم انقلاب در حاشيه بازديد از بيست و سومين نمايشگاه بين‌المللي کتاب به وزير ارشاد تذکراتي مطرح فرمودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگي ـ اجتماعي آتي نيوز، در پي بازديد رهبر معظم انقلاب از بيست و سومين نمايشگاه بين‌المللي کتاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي تذکري نيز به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دادند.
برپايه اين خبر رهبر انقلاب در جريان اين بازديد و هنگام عبور از غرفه انتشارات "س" مجسمه‌هاي دو متري هخامنشي را ديدند که بعد از لحظاتي با لحني جدي خطاب به وزير ارشاد خواستار جمع‌آوري اين مجسمه‌ها شدند و فرمودند در غير اين صورت برخورد مي‌کنم.

بنا براين گزارش اين مجسمه‌ها در ابتداي ورودي به سالن‌ ناشران خارجي قرار داده شده بود که طول آنها به دو متر نيز ميرسيد.

درحال حاضر و در پي اين تذکر مقام معظم رهبري به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، حسيني که خود نيز مخالف وجود اين مجسمه‌ها بود فوراً دستور جمع آوري مجسمه‌هاي هخامنشي را داده و در حال حاضر مجسمه‌ها از نمابشگاه کتاب جمع آوري شدند.
http://www.atynews.com/?Id=21&AKH=10967[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام

با سخنراني موسوي بجنوردي، باستاني پاريزي و محقق داماد[/color]
[color=blue]همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين فردا برگزار مي‌شود[/color]
[color=darkblue]جام جم آنلاين: نخستين همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين، فردا با سخنراني موسوي بجنوردي، باستاني پاريزي و محقق داماد در مراسم افتتاحيه و برپايي سه نشست تخصصي، در مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي برگزار مي‌شود.
به گزارش فارس ، نخستين همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين، صبح فردا در مركز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامي برگزار مي‌شود.
در اين همايش كه از ساعت 9:30 روز پنجشنبه 6 خردادماه آغاز مي‌شود، سيدكاظم موسوي بجنوردي، رئيس مركز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامي سخنراني مي‌كند. محمدابراهيم باستاني پاريزي نيز دومين سخنران مراسم افتتاحيه است و آيين گشايش نخستين همايش كورش هخامنشي و ذوالقرنين با سخنراني حجت‌الاسلام والمسلمين مصطفي محقق داماد پايان مي‌يابد.
پس از مراسم افتتاحيه، سه نشست تخصصي به ترتيب با رياست سيد صادق سجادي، حسن رضائي باغ‌بيدي و عباس ملكي برگزار مي‌شود.
در نشست اول، فتح‌لله مجتبايي در خصوص «ذوالقرنين در منابع يهودي» سخنراني مي‌‌كند. «تأسيس دولت هخامنشي» موضوع سخنراني عنايت‌الله رضا، «درباره نام كورش» عنوان سخنراني «حسن رضائي باغ‌بيدي» و «قرائت و ترجمه بخش‌هايي از استوانه كورش» نيز با ارائه عبدالمجيد ارفعي، ديگر عناوين نشست اول را تشكيل مي‌دهد.
نشست دوم اين همايش يك‌روزه كه پس از نماز و ناهار آغاز مي‌شود، با سخنراني سيدصادق سجادي در موضوع «ذوالقرنين و كورش هخامنشي در نخستين منابع تاريخ اسلام» ادامه مي‌يابد.
روزبه زرين‌كوب سخنران دوم نشست دوم است كه «كوروش هخامنشي در منابع يوناني» را شرح مي‌دهد. «ذوالقرنين: گزارشي اسطوره‌شناختي» نيز عنوان سخنراني محمود جعفري دهقي و «استوانه كورش: تاريخچه كشف و پژوهش‌هاي انجام شده بر روي آن» نيز موضوع سخنراني آخر اين نشست با ارائه عسكر بهرامي است.
نشست سوم اين همايش از ساعت 16:30 با رياست عباس ملكي و سخنراني احمد پاكتچي، شهرام خداورديان، رضوانه مساح ، ناهيد غني و علي غضنفري برگزار مي‌شود.
موضوعات اين نشست به ترتيب عبارتند از: «آشنايي با شخصيت كورش در منابع اسلامي» ، «مجمع‌البحرين وجوب و امكان، تأملاتي فلسفي و تأويلي بر اسطوره ذوالقرنين»، «ذوالقرنين‌ها و بررسي واژه ذوالقرنين از ديدگاه زبان‌شناسي تاريخي»، «كورش هخامنشي: برگزيده يا پادشاه» و «مديريت هوشمند و ذوالقرنين، كورش بزرگ».
اين همايش در ساعت 19:00 با نمايش «شكوه ايران» به كار خود پايان مي‌دهد.
پيش از اين، سيدكاظم موسوي بجنوردي، دبير علمي همايش «كوروش هخامنشي و ذوالقرنين» هدف از برگزاري اين همايش را شناساندن شخصيت ايراني كوروش و نيز بررسي شخصيت قرآني ذوالقرنين عنوان كرده و گفته بود: بابل يك سال در محاصره بود و پس از فتح آن با جنگ، كوروش نه تنها خانه‌ها را ويران نكرد، بلكه آزادي را به مردم هديه داد و فرمان حقوق بشر را صادر كرد كه هم‌اكنون مايه افتخار ما ايرانيان است.
حسين رضايي باغ‌بيدي ، دبير علمي همايش «كوروش هخامنشي و ذوالقرنين» در نشست خبري اين همايش كه هفته پيش برگزار شد ، تصريح كرد: هدف از برگزاري اين همايش شناساندن شخصيت ايراني كوروش و نيز بررسي شخصيت قرآني ذوالقرنين است.
50 مقاله برگزيده اين همايش در قالب كتابچه‌اي منتشر خواهد شد.[/color]
http://jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100876139818

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعضي عرب ها سعي دارن بگن كه ذوالقرنين همون اسكندره
براي اينكه نميخوان قبول كنن كه كوروش پارسي ذوالقرنين باشه و قران اون رو تاييد كرده باشه
اخه اسكندر رو حتي اهل مقدرونيه و غربي ها هم ميدونن چه ادمي بوده و چه ميكرده
اونوقت قران بياد همچين ادمي رو تاييد كنه و ازش تعريف كنه؟

تو خود قران فكر كنم سوره ي كهف باشه............در مورد شخصيت ذوالقرنين نوشته شده
اينكه به مغرب زمين رفت و به جايي رسيد كه خورشيد در اب هاي سياه فرو ميرفت ...احتمالا لشكر كشي كوروش به اناتولي و تركيه ي امروز ي بوده كه به ساحل درياي سياه يا مديترانه رسيده و شاهد غروب كردن افتاب تو افق دريا بوده
و به شرق ميره جايي كه مردم اونجا در برابر افتاب سوزان محافظي نداشتند
و بعد كوروش به جايي ميره كه مردمش با زباني نا مفهوم سخن ميگفتن...........و سدي رو مابين دو كوه ميسازه تا در برابر قوم ياجوج و ماجوج كه هي حمله و غارت ميكردن حفاظ و ديواري بسازه
براي ساخت اين سد...قطعات بزرگ اهن رو روي هم قرار دادن....بعد مس و فلزات ديگر اوردند و در انها دميدند........تا بين قطعات اهن رفته و بهم بچسبند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام[/color]

[color=blue]صداي كوبيده شدن چكش حراج ميراث فرهنگي ايران روي ميز به گوش مي‌رسد
فروش تاریخ به بالاترین پیشنهاد[/color]
[color=darkblue]فرهنگ و تاریخ > میراث‌ایران - سحر بیاتی:
خبر کوتاه است؛ شگفت‌زدگی ما اما بی‌پایان؛ «راه‌اندازی مرکز حراج اشیای تاریخی در کیش» ؛ « مدیرکل امور موزه‌ها و اموال منقول فرهنگی- تاریخی سازمان میراث فرهنگی مقام مسئولی است که هفته گذشته از تنظیم دستور‌العمل مربوط به مرکز حراجی اشیای تاریخی- فرهنگی در جزیره کیش خبر داد.

وی در ادامه از برگزاری نشستی با نماینده سازمان منطقه آزاد کیش خبر داد که در آن جلسه قرار شد برای راه‌اندازی این مرکز، یک دستور‌العمل ویژه تنظیم شود» و ما در حیرت به‌سر می‌بریم از اینکه قرار است تاریخ سرزمین مادری را حراج بزنند و از اینکه این حراج را به‌عنوان راهکاری برای جلوگیری از خرید و فروش غیرمجاز اعلام می‌کنند.مسافران و مردمی که در جزیره کیش زندگی می‌کنند از رطوبت و گرمای هوا شکایت دارند. حالا این اشیای تاریخی زبان بسته که هزار قصه از تمدن ایران باستان در دل نهفته دارند و قرار است در همین جزیره به فروش برسند باید به چه کسی شکایت ببرند؟ در همه جای دنیا، میراث کشورهای دیگری چون ایران را که تصاحب کرده‌اند در مکانی امن با آب و هوایی استاندارد نگهداری می‌کنند و حتی حاضر نیستند برای چند ماهی آن را به کشور مبدأ برای نمایشی کوتاه مدت بازگردانند.

منشور کورش را که یادتان هست؟ اما افسوس که ما خود قدر و منزلت داشته‌های مان را نمی‌دانیم.ابهام در این خبر کم نیست. اگر اشیای تاریخی ایران فروخته شوند، درآمد حاصل از آن کجا هزینه خواهد شد؟ شاید قرار است درآمد حاصله را صرف خرید اشیای تاریخی چین کرده و به آن افتخار کنیم. این پیشگویی دور از ذهن نیست. شاید اگر چند سال قبل کسی از ورود سیر و گردوی چینی سخن می‌گفت به سخره‌اش می‌گرفتیم اما امروز این کالاها را در بازارهای ایران به وفور می‌بینیم. حالا از چنین تصمیمی چرا باید حیرت کنیم؟ مگر نه اینکه این روزها ما وارد‌کننده فرهنگ شرق دور با نمایش مکرر فیلم و سریال‌های آنها هستیم؟ میراث فرهنگی چینی را هم می‌شود به راحتی جایگزین میراث و تمدن هزارساله ایرانی کرد؛ به احتمال زیاد به صرفه‌تر هم خواهد بود.باستان‌شناسی که نمی‌خواهد نامش در گزارش ذکر شود در این باره به همشهری می‌گوید: «زمانی که بدون برنامه‌ریزی و یکباره مرکز پژوهش‌های باستان‌شناسی از تهران منتقل می‌شود و بسیاری از باستان‌شناسان و پژوهشگران این مرکز به فکر بازخریدی و بازنشستگی افتاده‌اند بهترین فرصت برای راه‌اندازی این حراجی است؛ چرا که کسی برای اعتراض کردن باقی نمانده است.»این باستان‌شناس ادامه می‌دهد: « امروز اعراب در تلاش برای تسخیر نام خلیج‌فارس هستند. به گمانم با این حرکات غیرکارشناسی و غیراصولی که گاه می‌پندارم خیانتی است جبران‌ناپذیر، راه برای تصاحب کامل بسیاری از داشته‌هایمان برای آنها باز می‌شود.»

سازمان میراث‌فرهنگی این روزها تصمیمات تازه و غیرکارشناسی زیادی را در کارنامه خود ثبت کرده است. این سازمان نه‌تنها از میراث‌فرهنگی ایران حمایت نمی‌کند که با این حرکت عجیب، آن هم همزمان با خروج مرکز پژوهش‌های باستان‌شناسی از تهران و همچنین زدن چوب حراج به آثار تاریخی معلوم نیست چرا در حال معکوس انجام دادن وظایف خویش است.سؤالات زیادی ذهن بسیاری از کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی را به‌خود مشغول کرده است. نگرانی از نابودی تاریخ این سرزمین با اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی چیزی نیست که به واسطه آن کارشناسان و دوستداران تاریخ مواخذه شوند. آیا سازمان میراث فرهنگی پاسخی به این سؤالات خواهد داد ؟آیا چوب حراج زدن به اشیای تاریخی، راهکار مناسبی برای مقابله با قاچاق این کالاهای گرانبهاست؟

تا‌کنون هربار سخن از قاچاق اشیای تاریخی به میان آمده نیروهای کارآزموده و هوشیار مرزها و وزارت اطلاعات موفق به کشف و بازگرداندن آن شده‌اند و میراث‌فرهنگی حتی در ریشه‌یابی آن ناکام مانده است. بد نیست ماجرای خروج چند تن اشیای تاریخی را توسط دیپلمات آرژانتینی به یاد بیاوریم که سازمان میراث‌فرهنگی هرگز به این سؤال که این اشیا از کجا تهیه شده‌اند پاسخ نداد. آیا این همه ناکامی را با علنی کردن فروش این اشیا باید پاسخ داد؟





بازاری با سبک عتیقه‌فروشی‌های منوچهری یا حراج آثاری با قدمت هزار ساله

اگر قرار به حراج اشیای عتیقه شبیه همان‌هایی که در بازار منوچهری دیده می‌شود، باشد، بعید است چنین حراجی رونق بگیرد. این اشیا را به راحتی می‌توان در بازار یافت اما گویا قرار بر حراج آثاری با قدمت بیشتر و نایاب‌تر است.



زرکش، از فروشندگان اشیای عتیقه در خیابان منوچهری درباره راه‌اندازی بازار حراج اشیای تاریخی به همشهری می‌گوید: «اتفاق عجیبی است. اگر این اشیا قدمتی زیر 100سال داشته باشند الان هم در خیابان منوچهری و جمعه بازار خیابان استانبول خرید و فروش می‌شوند و خرید و فروش آنها نیز کاملا قانونی است اما اگر قرار است اشیا با قدمت بیشتر فروخته شوند، اصلا باور کردنی نیست.»

زاهدی، دیگر فروشنده و کارشناس عتیقه در خیابان منوچهری با خنده و تمسخر می‌گوید: «شایعه درست نکنید، این خبر غیرواقعی است مگر چنین چیزی امکان دارد؟»به راستی آیا قرار است اشیایی با همان قدمت و سبک و سیاق خیابان منوچهری تهران در این حراجی فروخته شود؟ اگر چنین است هیچ کس اعتراضی نخواهد داشت اما به قول معروف این اشیا، عتیقه هستند و قدمت آنها در سرزمینی با هزاران سال تمدن و میراث کهن فرهنگی به چشم ایرانیان، کالاهای لوکسی هستند برای کلکسیون‌های شخصی ولی اگر قدمت این اشیا بالای 100سال باشد آنها را اشیا تاریخی می‌نامند.



موزه تمدن عربی با آثار ایرانی

شهرام زارع، باستان‌شناس، در این خصوص به همشهری می‌گوید: «اصلا اتفاق خوبی نیست. باید خیلی از مشکلات را درنظر گرفت. با شروع چنین حراجی راه برای اعراب حاشیه خلیج‌فارس باز می‌شود تا با ثروتی که دارند این اشیا را خریداری کرده و در موزه‌های ساختگی خود و به نام خودشان آنها را جای دهند و به‌زودی شاهد تسخیر تاریخ کشور توسط آنها خواهیم بود.»



زارع در ادامه می‌افزاید: «بد نیست نگاهی به برخورد همسایگان و سایر کشورهای اسلامی که با ما همخوانی فرهنگی بیشتری دارند بیندازیم. در کدام یک از کشورهایی مانند مصر، اردن، ترکیه و... شما شاهد چنین حرکت‌هایی هستید؟ در اکثر این کشورها نداشته‌هایشان را هم به نمایش می‌گذارند. برای مثال امروزه در قطر «موزه هنر تمدن عربی» راه‌اندازی شده که اتفاقا تعداد آثار ایرانی این موزه بیشتر است. حالا در 100سال آینده چه کسی می‌تواند جلوی تحریف تاریخ را بگیرد؟»

این باستان‌شناس درخصوص اهمیت باستان‌شناسی می‌گوید: «باستان‌شناسی امروز امکان تازه‌ای به دنیا داده و آن هم بازنویسی تاریخ است. ما از یک گور تاریخی می‌توانیم بیشتر از نوشته‌های هرودت تاریخ سرزمین ایران را ثبت کنیم. چطور می‌شود که قدر و منزلت این آثار و علم باستان‌شناسی و اشیای کشف شده در کاوش‌ها را نمی‌دانیم؟»

شهرام زارع از انتظاری که برای تبدیل سازمان میراث‌فرهنگی به وزارتخانه می‌رفت نیز سخن گفته و می‌افزاید: «انتظار می‌رفت سازمان میراث‌فرهنگی به وزارتخانه تبدیل شود تا امکانات بیشتری برای حفظ و حمایت میراث‌فرهنگی ایران داشته باشد اما امروز همه چیز عکس انتظار پیش می‌رود و همین سازمان هم چند تکه شده و دیگر به‌نظرم هیچ ارگانی برای حفظ تاریخ و میراث ایران باقی نمانده است.»

زارع همچنین پیشنهاد می‌کند که اگر این طرح از جانب کارشناسان منطقی و علمی به‌نظر می‌رسد میزگردی با حضور کارشناسان و همچنین اصحاب رسانه برگزار شود تا دلایل منطقی مخالفان و موافقان شفاف بیان شود.

دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، باستان‌شناس دیگری است که درخصوص این طرح به همشهری می‌گوید: «کار بسیار خطرناکی است. به‌نظرم بهتر است از واژه فاجعه برای این حرکت استفاده کنیم.»

این باستان‌شناس با دلخوری می‌افزاید: «وقتی مدیریت‌ که هیچ شناختی از میراث و فرهنگ ایران ندارد سکان‌دار این سازمان می‌شود چه انتظاری داریم جز به بارنشستن فجایع جبران‌ناپذیر امروز.»

وی ادامه می‌دهد: «آثار تاریخی ایران، ناموس این سرزمین هستند. چطور می‌شود ما به ناموس ملی خود چوب حراج بزنیم؟ این آثار برگ‌برگ تاریخ سرزمین ما هستند. با هر قیمتی هر کس تاریخش را حراج بزند بازنده است. در این حراجی به جرات می‌گویم تنها بازنده فروشنده است.»

ملاصالحی با اشاره به دست داشتن باندهای احتمالی در خرید و فروش اشیای تاریخی سخن می‌گوید: «همیشه دست باندهای تبهکار در قاچاق اشیای تاریخی وجود داشته، از کجا معلوم حالا به راحتی این باندها به این حراجی‌ها نفوذ نکنند و به راحتی دست به تاراج تاریخ این سرزمین نزنند؟»به گفته ملاصالحی این باندها در سراسر جهان حفار‌ی‌های غیرمجاز، کلکسیون‌های بزرگ و موزه‌های خصوصی دارند که اتفاقا این حرکت نوید افزایش اشیا گرانبهای تازه‌ای را به موزه‌هایشان می‌دهد.

این باستان‌شناس می‌افزاید: «به‌نظرم بعد از نفت و گاز بزرگ‌ترین سرمایه ایران میراث تاریخی است. بعید نیست حالا صادرات آن را هم شاهد باشیم و به‌نظرم با صادر شدن این اشیا باید نام ایران را برای همیشه از تاریخ جهان حذف کرد. خیلی از کشورهای دنیا از جمله اعراب در تلاش برای تصاحب تاریخ ایران و نامگذاری آن به نام خود هستند و این فرصتی است طلایی که ما با جهل خود به آنها می‌دهیم. آنها میلیاردها دلار هزینه می‌کنند برای تسخیر نام خلیج‌فارس، تسخیر بادگیرها و قنات‌های ما به نام خودشان.»

این باستان‌شناس نیز با اشاره به خروج مرکز مطالعات باستان‌شناسی از تهران می‌گوید: «فرزندان این سرزمین از همه جای کشور گردهم آمده بودند تا شانه به شانه هم با پژوهش و تحقیقات باستان‌شناسی دریچه جدیدی به روی تاریخ این سرزمین بگشایند که در رأس این هرم نیز مرکز پژوهش‌های باستان‌شناسی در تهران وجود داشت. حالا با آشفتگی پیش‌آمده و بازخرید شدن بسیاری و بازنشستگی عده‌ای دیگر نه‌تنها چیزی از این تلاش باقی نخواهد ماند که کسی هم برای اعتراض باقی نمی‌ماند.»

وی در ادامه می‌افزاید: «مسئله این حراجی مسئله یک شیء نیست. مسئله تاریخ است که در خط مقدم اندیشه و آگاهی جهان باستان‌شناسی قرار دارد و متأسفانه امروز می‌بینیم که بیشترین آثار مربوط به پارس‌ها و ساسانی‌ها در عراق و ترکیه نگهداری می‌شود. کدام عقل سلیمی می‌گوید راه مقابله با قاچاق این اشیا، حراج زدن آنهاست؟»



قانونگذاران تنها حامیان بازمانده میراث فرهنگی
در این میان، چراها و اماهای بسیار دیگری نیز به‌نظر می‌رسند که درصورت تصویب دستورالعمل راه‌اندازی این مرکز حراج مطرح می‌شوند. به‌عنوان مثال اگر در این حراجی اشخاصی ایرانی یا غیرایرانی تملک یک شیء را به دست بیاورند آیا خروج آن از کشور مجاز می‌شود؟
چرا منطقه آزاد کیش با آب و هوایی که به گفته کارشناسان برای اشیای تاریخی نامناسب است به‌عنوان محل این حراجی انتخاب شده؟ آیا خروج این اشیا از منطقه آزاد به کشورهای عربی سهل‌تر نیست؟ آیا رطوبت هوای جزیره کیش به این اشیا آسیب نمی‌رساند؟و در نهایت اینکه آیا تمام موجودی قلک‌های ایرانی می‌تواند در برابر ثروت شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس ایستادگی کند؟
طبق گفته کارشناسان، قانون اساسی، خرید و فروش و هر نوع حفاری غیرمجاز را ممنوع اعلام کرده است. اما کدام قانون و مصوبه به این سازمان اجازه حراج تاریخ سرزمین کهن ایران را خواهد داد؟ تا امروز خبری مبنی بر اجازه نمایندگان ملت در مجلس برای این امر منتشر نشده است. در این زمینه باید به قانون‌های مصوب قبلی اشاره کرد که نه تنها قانون اساسی فروش اشیای تاریخی را ممنوع دانسته که طبق قانون اساسی و قانون گمرک جمهوری اسلامی ایران خروج این اشیا از کشور ممنوع شده است.[/color]

http://www.hamshahrionline.ir/news-112494.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سلام[/color]

[color=blue]میراث انسجام و وحدت ما[/color]

ا[color=darkblue]نسان از آغاز حیات‌ خویش بر کره خاکی، با دخل و تصرف در طبیعت پیرامونش، آن را به تناسب نیازهای مادی و معنوی خود دگرگون ساخته است.

«فرهنگ» و در پی آن «تمدن» فراورده این امر است. به بیان دیگر فرهنگ، حاصل فاصله‌گیری انسان از طبیعت است؛ با این حال انسان‌ها در طول تاریخ آمده‌اند و رفته‌اند و در این آمد و شد، از خود یادگارهایی بر جای گذاشته‌اند. «میراث فرهنگی»‌ای که امروزه می‌شناسیم، سخنگویان زندگانی گذشته‌های دور انسان هستند. آنها از چگونگی حیات مادی و معنوی گذشتگان و نیاکان ما می‌گویند. امروزه موزه‌ها، محل نمایش این میراث‌های گرانقدر بشری هستند. بر این پایه بود که گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم با دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، باستان‌شناس و نویسنده معاصر درباره فلسفه پاسداشت میراث فرهنگی و جایگاه میراث فرهنگی ایران در میراث بزرگ جهانی که از پی می‌خوانید.

* چرا میراث فرهنگی و روز موزه‌ها را باید پاس داشت و به بیان دیگر؛ فلسفه وجودی این پاسداشت چیست؟

واژه هلنی‌تبار موزه بخش مهمی از پاسخ پرسش را در خود دارد. موزه یک واژه باستانی و هلنی است. موزه‌ها دختران نه‌گانه زئوس هستند. درواقع ایزد بانوان تذکر تاریخی، حافظه، منبع و مرجع الهام شاعران، متفکران و نویسندگان در عهد باستان یونان بوده‌اند. موزه‌ها ایزد بانوانی بوده‌اند که در معبد موزه‌ها پرستیده می‌شدند. درواقع در جهان باستان، موزه یک واقعیت زنده بود؛ یعنی کالبد زنده الوهیت و روح امر قدسی بود آنگونه به‌مانند روزگار ما جسم وجسد میراث گذشته را به نمایش نمی‌گذاشت.

در جهان باستان میان روح و تذکر تاریخی مردمان و کالبد میراث او گسستگی اتفاق نیفتاده بود. در تحولات دوران جدید در واقع نوعی فاصله و فراغ بین آن روح‌قدسی و الوهیت و تذکر تاریخی افتاده است. به دیگر سخن، موزه‌ها در دوران جدید یک بار دیگر به عرصه تاریخ جهانی فراخوانده می‌شوند تا آن روح از کف رفته را در آینه جام‌های شکسته میراث گذشته به تماشا بگذارند، لذا موزه از مقتضیات شرایط جدید تاریخی و پرورده دامن اندیشه و آگاهی تاریخی و ارزش‌های عالم جدید است. حفظ میراث گذشته و تذکر تاریخی برای بشریت و هر ملتی امری است اجتناب‌ناپذیر چرا که میراث فرهنگی، منطقا، مفهوما و مصداقا حد تام و مرز تمایز ما با طبیعت و میراث طبیعی است.

صیانت از میراث فرهنگی، صیانت از انسان‌بودن آدمی است و تخریب میراث فرهنگی، تخریب عقبه، پیشینه و ریشه‌های انسان بودن آدمی است. مورچه ریشه در خاک دارد و در میراث طبیعی خود لیکن انسان ریشه در تاریخ خویش و میراث مدنی و معنوی‌ای که خود نقش تعیین‌کننده و موثر و بی‌بدیل در شالوده‌ریزی و بنیاد نهادن و ساختن آن داشته است.

* انسان امروزین با این همه پیشرفت، چه نیازی به بازدید از موزه‌ها و میراث فرهنگی گذشتگان دارد. او در آنها چه چیزی را می‌جوید؟

در این هیچ تردیدی نیست که نوع رابطه انسان عالم مدرن با نحوه بودن و نوع رابطه انسان قبل از تحولات دوران جدید دستخوش تغییرات و دگرگونی‌های جدی شده است. در دوره جدید، معرفت و اندیشه تاریخی، تاریخ به ماهو تاریخ در خط مقدم نظام دانایی عالم مدرن قرار گرفته است و باستان‌شناسی بیش از هر دانش انسانی دیگر، در خط نخست آگاهی تاریخی انسان روزگار ما به خدمت فراخوانده شده است. بنابراین آگاهی تاریخی و درک باستان‌شناسانه از گذشته به‌صورت امری اجتناب‌ناپذیر درآمده است.

در این تردیدی نیست که اینک تاریخی دیگر و اندیشه و معرفت و منظر تاریخی دیگری نیز بر مسند و مقام آن تاریخ قدسی و متعالی گذشته نشسته است. با این همه نه از اندیشه تاریخی و نه از رویکردهای باستان‌شناختی به گذشته می‌توان پرهیز کرد. در سده پیش هیچ متفکر تیزبینی و هیچ مورخ ژرف‌کاوی گمان نمی‌برد در سده سپس‌تر باستان‌شناسان موفق خواهند شد به کمک عالمان میان‌رشته‌ای از یک گور و گودال یا از یک لایه پیش از تاریخی و تاریخی آن‌چنان حجم سنگینی از اطلاعات و آگاهی‌های تاریخی درباره نوع اقتصاد، شیوه معیشت، نظام‌های ارزشی و حتی اعتقادی مردمان گذشته برکشند.

باستان‌شناسی اینک مهم‌ترین منبع و مرجع شناخت ما از گذشته است و در دوره جدید یا اساسا در هر دوره‌ای که جامعه‌ها بی‌بهره از آگاهی تاریخی بوده، در مواجهه با سیلاب رویدادها و چالش‌های تاریخی آسیب‌پذیرتر بوده‌اند. جامعه‌ای که آگاهی تاریخی ندارد، جامعه‌ای که به اندیشه تاریخی بهایی نمی‌دهد دیر یا زود فرو خواهد پاشید. اساسا نحوه بودن آدمی در جهان، به‌گونه‌ای است که بدون تفکر تاریخی امکان‌پذیر نیست و قرآن شریف حتی بدن فرعون را از نیل فراموشی تاریخی به ترانه تذکر تاریخی خداوند نجات می‌دهد تا پرده‌های فرعونی آدمی در مدرسه تاریخ، عبرت آیندگان بشود. در سوره یونس آیه 92 می‌فرمایند: «فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلقک آیه: پس ما امروز بدنت را برای عبرت خلق و بازماندگانت به ساحل نجات می‌رسانیم.» اهرام همان جسد تفرعن و آینه میراث فرعونی است که باید در ساحل تذکر تاریخی در یادها و خاطره‌ها و حافظه‌ها برای نسل‌هایی که از پی می‌رسند، بماند تا در پرتو اندیشه و آگاهی تاریخی انسان خود را بیابد، بشناسد و بفهمد.

* دراین میان جایگاه و اهمیت میراث فرهنگی ایران به‌عنوان یکی از کشورهای تمدن‌ساز چه در دوران باستان و چه در دوران اسلامی چیست؟

شمار کشورهایی که در سطح تاریخ و جامعه جهانی موقعیت ممتاز ایران را به لحاظ حجم، غنا و تراکم مواریث فرهنگی دارند، از انگشتان دست ما فرا نمی‌گذرد. با این همه جفایی که طی دهه‌های اخیر ما به مواریث مدنی میهن خویش روا داشته‌ایم و تخریب‌هایی که محوطه‌های باستانی کشور ما متحمل شده‌اند، در گذشته بی‌‌سابقه بوده است؛ ویرانی‌هایی که همه نهادها و سازمان‌های رسمی و غیررسمی در نابودی و تاراج آن سهیم بوده‌اند. میراث فرهنگی، میراث ریشه‌های انسان‌بودن ماست. به همین دلیل نیز صفت فرهنگ به آن اطلاق شده است. فراموش نکنیم که 2 تحول بزرگ و سرنوشت‌ساز تاریخ جهانی در هزاره‌های نوسنگی و در آستانه ظهور پدیده شهرها و تحولات شهرنشینی در میانه هزاره چهارم پیش از میلاد در غرب آسیا و بخش‌های مهمی از ایران امروزه اتفاق افتاده است. میراث مدنی و معنوی عالم ایرانی صرفا میراث ملی نیست، میراث جهانی است.

* آنچه از میراث و یادمان‌های فرهنگی و تاریخی ایران برجای مانده تا چه اندازه بازتابگر هزاره‌های پرفرازونشیب ایران است و ما چگونه می‌توانیم در شناخت گذشته خویش بر آن تکیه زنیم؟

هر اثر باستانی از دیرینه‌ای کهن و ساده‌ترین گرفته تا پیچیده‌ترین مجموعه‌های فرهنگی، ابنیه و آثار باستانی همواره حامل پیام است. هیچ اثر باستانی‌ای بی‌پیام وجود ندارد. میراث فرهنگی بستر تداوم و استمرار تاریخی، مدنی و معنوی ماست. میراث فرهنگی، میراث ریشه‌های ملی، معنوی و ایرانی‌بودن ماست.

یک ملت و یک جامعه را با ریشه‌هایش موثق‌تر و مطمئن‌تر می‌توان شناخت تا با تنه‌ها و ساقه‌ها؛ همین‌طور از ریشه‌هایش آسان‌تر می‌توان افکند تا از ساقه‌ها و شاخه‌ها. امر اتفاقی‌ای نیست که امروزه بدخواهان و بدسگالان میهن ما ریشه‌های ما را نشانه گرفته‌اند.

صیانت از ریشه‌ها، صیانت از موقعیت تاریخی، مدنی و معنوی ملت ماست. به‌صراحت و صرافت می‌توان گفت که ایران از ممتازترین منطقه‌های فرهنگی تاریخ جهان است؛ کشوری که توانسته، از هویت قومی و طایفه‌ای و نژادی و ژن و سلول و مولکول فرابگذرد و به‌صورت یک هویت عظیم فرهنگی، مدنی و معنوی و ارزشی در سطح جامعه و تاریخ جهانی ظاهر شود. این وحدت معنوی و وفاق ملی و اتفاق فرهنگی و مدنی و معنوی را شما از ترانه‌های ارس تا اروند، از اروند تا هیرمند، از هیرمند تا سرخس آشکارا می‌توانید در نغمه‌های موسیقی عرفانی او (ملت ایران)، در ادبیات، در حماسه‌ها، در اسطوره‌ها، در آیین‌های فتوت و پهلوانی او احساس کنید. همه‌جا، یک روح نجیب، یک معنویت شریف، یک نگاه و برخورد سرشار از مدارا و تعادل میان درون و بیرون را می‌توان دید.

* با توجه به آنچه در ارتباط با اهمیت ریشه‌ها و میراث فرهنگی ایرانی گفتید، وضعیت میراث فرهنگی ما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با نهایت تأسف و تأثر باید اذعان کرد که شرایط چندان امیدوارکننده نیست. ایران اگر استرالیا، کانادا و نیوزلند بود، چندان احساس نگرانی نمی‌کردیم. ایران، سرزمینی است با حجم سنگینی از میراث معنوی و مدنی هزاره‌ها، لذا صیانت از محوطه‌های باستانی، آثار و ابنیه تاریخی باید در خط مقدم همه برنامه‌ریزی‌های توسعه‌ای کشور قرار گیرد که متأسفانه چنین نیست. بسیاری از محوطه‌های باستانی ما طی دهه‌های اخیر به‌تاراج رفته و تخریب شده‌اند و هر اثر باستانی‌ای که نابود می‌شود، با هیچ چیز دیگر نمی‌توان آن را جایگزین کرد.

در حوزه محیط‌زیست و میراث طبیعی می‌توان درختی را برکند و درختی دیگر را بر جایش نشاند اما در حوزه میراث فرهنگی وقتی اثری، بنایی و محوطه‌ای از میان رفت، دیگر به هیچ بهایی و با هیچ هزینه‌ای نمی‌توان جبرانش کرد. متأسفانه مدیریت‌های غیرمتخصصی که در رأس مواریث فرهنگی ما طی دهه‌‌های اخیر بوده‌اند، به دلیل عدم آگاهی از اهمیت میراث فرهنگی، خود زمینه‌ساز تخریب‌های گسترده بوده‌اند. چنان که می‌دانید میراث یک واژه معرب هلنی است. در زبان یونانی «میرا» یعنی تقدیر و سرنوشت و فعل «میرازو» یعنی قسمت کردن و سهم هر کس را به خودش دادن. ملاحظه می‌شود که فرزند انسان به‌طور مقدر، درون عالمی از میراث نیاکان خویش متولد می‌شود و هر یک از ما سهمی از میراث خویش می‌بریم و سهمی را برای نسل‌هایی که از پی می‌رسند، می‌نهیم. ما آدمیان، ماهیان بحر میراث خویش هستیم.

در درون امواج آن غوطه وحدت می‌خوریم. از این‌دو، تخریب این بحر عظیم و خشکاندن آن و تاراج آن به دیگری؛ یعنی نابود‌کردن حیات فرهنگی یک جهان زنده. در دوره جدید حتی در تصمیم‌گیری‌های پشت‌پرده کانون‌های قدرت و سلطه جهانی، آگاهی و اندیشه تاریخی درباره ملت‌ها در خط مقدم قرار گرفته است. هر نظامی و هر جامعه‌ای که با تسامح و بدون توجه جدی از نقش اندیشه و آگاهی تاریخی و صیانت از مواریث خویش بگذرد، فرو خواهد ریخت و تجزیه خواهد شد. میراث فرهنگی، میراث اقتدار و انسجام و وحدت و وفاق ملی ماست.
[/color]
http://www.hamshahrionline.ir/news-107517.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.