alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,143
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    136

alala آخرین امتیاز شما در روز 8 مهر

alala شما بیشتری مطالب مورد علاقه کاربران را دارید!

اعتبار در انجمن

28,611 نشان بصیرت

درباره alala

  • رتبه حساب کاربری
    سرتیپ

Profile Information

  • Gender
    Not Telling

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. ترکیه با توجه به محدودیت جغرافیایی به نظر مجبور هست اگر هدف گذاری برنامه های فضایی بلندپروازانش را پیگیر هست و هزینه و دسترسی به مدارهای متنوع براش مهم، چنین پایگاهی داشته باشه. البته در کشور ناپایداری مثل سومالی کمی ریسک هست و با نبود زیرساختها هزینه بر ولی از طرفی خود این میتونه بهانه ای باشه برای نفوذ و گسترش نظامی و سیاسی و حتی اشغالگرانه ترکیه در سومالی و آفریقا. این برنامه ها در ترکیه به شدت شخص محور هستند و با پیگیری وبلندپروازی شخص اردوغان و تیم محدود اطرافش اجرا میشند.
  2. تاپیک ها قفل بودند به اجبار این جا میزارم این مطلب را: دیروز یک گزاره قابل تامل بالاخره دیدیم. جناب اسلامی بود فکر کنم عنوان کردند مکانیسم ماشه یعنی خروج ایران از ان پی تی. امیدوارم به همین صراحت گفته باشند چون تاکید داشتند که در دولت اسبق یعنی دولت روحانی این مطلب به اروپا اعلام شده و همچنان پابرجاست. اگر چنین چیزی با عزم جدی طوری که طرف غربی هم حسش کرده باشه روی میز باشه توسل به مکانیسم ماشه پیچیده تر میشه برای غرب. کاش برای قطعنامه های آژانس هم گذاره های جدی گذاشته میشد تا به راحتی قطعنامه صادر نکنند. الان فقط راه اندازی چند تا ( باز اگر زنجیره های پرتعداد در مکان های مختلف بود یک چیزی نه همه یک جا با احتمال خرابکاری و حمله و نابوید همه درجا) سانتریفیوژ کمکی به ما نمیکنه. ما نیاز به قدم های بیشتری با آینده نگری داریم. فرض کنیم مکانیسم ماشه کلید بخوره ( اروپا صبر میکنه تا سرش از ترامپ امتیازهای به نفع خودش را در موضوعات دیگه بگیره ) و ما از ان پی تی خارج بشیم. طبیعتا اولین گزینه و بهانه غرب حمله به تاسیسات هست. بهانه ای که با حضور ایران در ان پی تی کمتر پررنگ بود. خب حالا ما برای این رویداد محتمل و حتی پیش از اون به صورت پیشگیرانه ( یعنی غرب میدونه دو ماه دیگه فرضا ماشه را میچکانه و ایران هم به قولش! عمل میکنه و درا ین حین ممکنه با همکاری اسقاطیل یک حمله پیش دستانه با جلوداری اساقطیل ترتیب بدند ) آماده کردیم خودمون را؟ این قطعنامه ها بهترین فرصت برای این دست آمادگی ها حتی با حضور در ان پی تی است. افزایش ضریب امنیت مراکز هسته ای با اجرای پدافند غیرعامل ( تکثیر و توزیع مراکز در جغرافیا، آماده ساختن زیرساختهای جدید قابل استفاده فوری در صورت حمله به زیرساختهای موجود، افزایش تولید قطعات و مواد خام و ... ) و همچنین مصون سازی ذخایر از خرابکاری و حملات با جا به جایی در انبارهای جدید و نه موجود که اژانس مختصات میلی متریش را هم داره با جنس بدنه نگه داری مخازن حتی!! ( طبیعتا جا به جایی در این برهه باز هم با اطلاع اژانس خواهد بود ولی به جایی که تا بخواد اطلاعاتش را پیرامونش کامل کنه زمان میبره و خرابکاری یا حمله را ممکنه به تعویق بندازه برای بازطراحی پلن ها ) خلاصه در این برهه های صدور قطعنامه باید این کارها برای اینده قابل پیش بینی انجام بشه چون غرب هم داره همین کار را میکنه پشت پرده با طراحی پلن های حمله و خرابکاریش.
  3. و همین دیشب متعاقب وتوی این قطعنامه در جنایتی هولناک بیش از 70 زن و بچه را به خاک و خون کشید این رژیم و بیش از 100 نفر را زخمی کرد. اون هم در حالیکه دیگه حتی به خودش زحمت دروغ بافی هم نمیده و عملا با ادعای حذف رهبران حماس و مبارزان حمله به کمپ های آوارگان و ساختمان هایی که پرجمعیت توش زن و بچه خوابیدند رسما یک کشتار برای پاکسازی جمعیتی در شمال غزه است. وقاحت وتوی آمریکا یک طرف و سکوت و تماشای جهان با رضایت تام و تمام که کی رژیم صهیونیستی میتونه به مرور تموم جعیت فعلا شمال غزه را تا آخرین نفر بکشه تا خیال همشون راحت بشه یک طرف. حتی تصور این پاک سازی زن و کودک جلوی چشم همه به نظرم چه در گذشته و چه در آینده دیگه رخ نخواهد داد مگر باز از جانب همین جانوران صهیونیست.
  4. بچه های تحولات یک فرضیه را بررسی کرده بودند. چند روز پیش بایدن در پیامی غیرمعمول کشته شدن دو خلبان ( زن بودند گویا ) ارتش آمریکا را تسلیت گفت. نکته علاوه بر غیرمعمول بودن پیام اشاره بایدن در پیامش به خدمت این دو خلبان در جنگ یمن بود. ارتش آمریکا عنوان کرد اونها در یک حادثه در آمریکا دچار سانحه شدند ولی با توجه به جزئیات یک فرضیه این هست این دو ( به همراه زخمی هایی که اعلام نشده ) قربانیان یکی از حملات یمنی ها به ناوگان آمریکا در منطقه بوده که بلافاصله هم بعد از این خبر اعلام بازگشت کرد.
  5. تاپیک تهدیدات ققل بود. به هبانه ترورهای لبنان این مطلب را اینجا میزارم: چند وقتی است یک خط خبری راه افتاده که با روی کار اومدن ترامپ، آمریکا به دنبال یک قرارداد بزرگ هست که ایران با تغییر رفتار منطقه ای و هسته ایش به توافقات منطقه ای بپیونده. به شکل ساده همین یک خط. ولی حول و حول این مطلب را که میبینم مدام ضریب میگیره آدم از اون شوخی ابتدای مطلب کم کم شک میبره به این همه مانور روی چنین ایده ای. شوخی از این لحاظ که میدونیم ایران روی اصول هسته ای خودش هم کوتاه بیاد ولی روی گروه های مقاومت و دوستان و همپیمانان و اصولا به طور کلی آرمان انقلاب در مورد فلسطین کوتاه نمیاد. مهمترین عامل هم شخص "رهبری" هستند. حالا مسئله کجاست؟ مانور زیاد روی این اخبر در خارج و داخل و بلد کردن ترامپ ( با سابقه دستور ترور غیرقابل پیش بینی سردار سلیمانی ) و همچنین اقدامات اخیر نتانیاهو به ذهن میاره که عملا با وقوف به این مطلب که آیت الله خامنه ای تنها مانع چنین طرحی است و چهره های شاخص مقاومت که عملا بازوانی بازدارنده در مسیر سناریوهای خطرناک دشمن بودند ترور شدند حالا قصدی برای کی اقدام انتحاری دیگه را دارند زمینه سازی میکنند. عنواانش نمیکنم چون بیانش هم سنگین هست ولی طی یک سال گذشته و چند ماه اخیر اتفاقات به هر حال ملزم میکنه که همه موارد در نظر گرفته بشند هرچند سنگین و سخت باشند. و اما مسئله اصلی تر در مواجهه با این جریان. رهبری اشاره به واکنشی برای تغییر محاسبات دشمن داشتند. طبیعتا نگاه ایشون بسیار بسیار کلان تر هست ولی من محدودش میکنم به این نکته که اگر این اتفاق زودتر رخ نده نه تنها موارد دیگه بلکه همین سناریوی روزی محال را دشمن ممکنه پیش ببره از اونجا که انقدری زخم خورده از شخص رهبری به عنوان ستون این خیمه در چند دهه گذشته و تحمیلات غرب در منطقه ما که حالا در بستری که همه از کوشنر گرفته تا گرین و فلان و بهمان عنوان میکنند بهترین زمان برای قدم نهایی است و همچنین تصوری که دارند از برخی سیگنال های ( متاسفانه) داخلی دست به این انتحار بزنند. خلاصه تنها باید از خدا ترسید و بر او توکل کرد، رهبری در چند وقت اخیر مدام تاکید داشتند بر این نکته که مباحثی چون ایمان و ترس و توکل و خشم و غضب الهی جدی است. پ ن: بله، روی کاغذ دشمن ترسناک هست. هر جوره هم ترسیم میکنی توان یک به صد هست. خصوصا که حالا تمام جهان هم خاموش و روشن پشت هم هستند علیه این محور و امت اگر شده باشیم. ولی به قول سنوار اگر قرار هست کربلایی رخ بده بزاریم رخ بده. ما از زمان صلح امام حسن (ع) خصوصا پس از جنایات فجیع دشمن ( 53 هزار انسان در غزه و چند هزار ناموس و کودک شیعه در لبنان ) و ترور علما و انسا نهای غیرقابل جایگزینی روی زمین گذشتیم. صلح و تحمل ما زمان ترور حاج قاسم و کشتارهای عراق و افغانستان و سوریه و انداختن داعش به جان منطقه و فشارهای تا حد مرگ با بهانه و بی بهانه بود. پیمان صلح هم نوشتیم و زیرش زدند و بعد فساد کردند باز و کشتار و توطئه. ما سعی کردیم و اما نخواستند و حجت صلح هم تموم شد بر ما.
  6. سلام بله. اشارم به این بود که هنوز هم خیلی ها حوادث سوریه را یک اعتراض داخلی ساده مشتی گرسنه قلمداد میکنند. ولی با مماشات بخواهیم بگیم عملا روی یک سری اعتراضات داخلی ساده یک برنامه و پلن عجیب و غریب پیاده شد با همدستی شرکای منطقه ای و بین المللی و استفاده از یک پتانسیل تکفیری خاموش در مناطقی از سوریه که بعدها با اضافه شدن تکفیری های سراسر جهان عملا شد یک پلن حرفه ای و بلند مدت ( که سال ها پش چراغ خاموش تخمش کاشته شده بود و چندین سال پیش منابعی هم در این باره جمع شده بود از جمله پست یک وبلاگ نویس غربی که قبل ازا عتراضات سوریه به عنوان توریست به سوریه سفر کرده بود و قبل از اینکه اصلا در سوریه اعتراضی رخ بده خطاب به دوستش نوشته بود در انتهای مطلب که حلب یک طور هایی بود. چهره هایی میدیدم که شبیه اعضای القاعده بودند و با سفرهای قبلی من گویا چهره بازار حلب و مناطق دیگه تغییر کرده بود ( نقل به مضمون درست یادم نیست همه جزئیات ) ولی حالا اصلا جالبه حتی در حد همون مسجد ضرار و فریب و مکر و حیله هم متعصبان و به قول عده ای مردم!!! ادلب و مناطق پیرامونی تحمل نکردند اسم مبارک حضرت را و با عجله و خیلی سراسیمه مجبور شدند اسم مسجد را تغییر بدند. پ ن: واقعا تاپیک سوریه و زحمات برخی دوستان به خصوص یک کلاس درس تاریخ هست. و نه تنها تاریخ که همه چیز. چه سال هایی و با چه فراز و نشیب هایی گذشت. هیچ وقت فراموش نمیکنم در مقاطعی از ابتدای حوادث اردوغان چقدر مورد تمجید و تحسین قرار میگرفت در یک مورد از موارد درس آموز متعدد تاپیک که طرف انسانیت ایستاده و مقابل ظلم! خصوصا با شعارهای قشنگی که خودش میداد و کات به پلان هایی که سربازان رسمی ارتشش کنار تکفیری ها سر میبریدند در سوریه یا کنار سربرها نمایش وحدت! میدادند. چه ها که نگذشت در این تاپیک.
  7. تروریست های سوری در ادلب یک مسجد پرطمراق به نظر به رنگ نمادین سیاه و با هزینه زیاد تاسیس کردند و گویا به دلایل باز نمادین و البته رونوشت از دست ارباب منافقشون ( شاه اردوغان ) اسمش را مسجد الزهرا گذاشتند با کلی تبلیغات. حالا طی این دو روز چندین کلیپ منتشر شده که گویا با اعتراض های صورت گرفته شده ( احتمالا اهالی! تکفیری که برخی بهشون انقلابیون اطلاق میکنند هنوز هم در رسانه های ترکی و عربی ) اسم مسجد را عوض کردند و اسم الزهراء را پاک کردند از کتیبه های مسجد. جالبه حتی نام دختر پیامر گرامی اسلام را نمیتونند تحمل کنند و حتی نمادین و در راستای فریب کاری هاشون حاضر نیستند تحمل داشته باشند و اعتراضات هم گویا شدید بوده. حالا حساب کنید این تکفیری ها قرار بود سوریه را به دست بگیرند. از شیعیان و اماکن مقدس سوریه زیر دست اینها چیزی نمیگیم و حتی علوی ها و سنی های معتدل ولی حساب کنید برنامه های عبدیشون ضد لبنان و شیعیان لبنان و حتی بعدترها عراق همسایه چی میتونست باشه. یکی از مهمترین تفاوت های جنگ 2006 و جنگ فعلی و شرایط سخت رزمندگان در جنگ جاری جبهه سوریه است مطمئنا. در جنگ 2006 جبهه پشتیبان و لجستیک لبنان امن بود تا حدود زیادی و ابدا و اصلا اینطور در خاک سوریه اتاق های جنگ و جاده ها و انبارها و حتی فرماندهان در منازلشون تحت بمباران و هدف نبودند مثل حالا. حساب کنید همین نیم بند سوریه فعلی هم نه تنها نبود که الان دست تکفیری هایی بود که رسما هیچ نسبتی حتی با اهل سنت بسیاری از کشورهای منطقه در باورها و عقایدشون ندارند.
  8. بی شرم ها هر روز به یک کشور حمله میکنند. چند وقت پیش با بمب افکن ها وسیع بمبارانش کردند و در حد شلیک چند موشک هم صداشون میره روی هوا گویا در خلاء حمله رخ داده و نه در پس مدت ها جنایاتشون. چند حمله اخیر به یمن ممکنه نشان از تغییر رویکرد یا اضافه شدن رویکرد جدید باشه. حملات هدفمند به افراد و خودروها برای ترور در راستای طرح های صهیونیستها و البته هیچ بعید نیست در اتاق فرمان پهپادها و جنگنده ها هم صهیونیستها همین حالا هم با شدت حاضرند و عملیات ها را موساد و باقی دارند پیش میبرند. حذف رهبران و فرماندهان در کشورهای مقاومت جدی است، از اسد گرفته که نطق شجاعانه ای داشت در میان بزدلان حاکم عرب با همه تهدیدات و البته ضرباتی که متحمل میشه سوریه و خطراتی که پیش روش هست از اونجا که چسبیده به سرزمین های اشغالی تا جناب بدرالدین و رهبران عراق و هرچند تلخ و سنگین هست به قول دوستی ولی رهبر معظم انقلاب. مراتب حفاظتی کافی نیست. همه قبول داریم نبرد نابرابری است و شبیه شوخی ولی در ایران باید یک طرح و برنامه متهورانه آفندی وجود داشته باشه که دشمن هم تفهیم بشه تا جلوی ادامه ی این روندش گرفته بشه چون فقط حفاظت و دفاع توی این مرحله مشخصا دیگه اثرش را از دست داده و تنها یک برنامه و راهبرد تهاجمی ممکنه دشمن را از ادامه ی جنایاتش و این طرح ترور ها کمی مردد کنه. پ ن: نحوه چینش کابینه ترامپ بخشی از بازی روانی ترامپ و تیم پشت پردش - با اطلاع از افکار عمومی و مدیران مملکت - هست. از قدم اول خودش با انتخاب های نمادینش، رسانه ها با غول سازی از اونها و افکار عمومی با تاثیرپذیری قرار هست ثمر بدند بدون مقاومت به زعم اونها. ولی برای ما میدان جنگی که بایدن تدارک دید و رقم زد ته ماجراست. ما الان وسط جنگیم به قول خودشون برای بقا. بالاتر از رنگ فعلی هم رنگی نیست.* * تمام گفته ها و عملکردها و حتی اعتراف ها نشون میده که سید حسن نصرالله و حزب الله چقدر در معادله عدم تعرض به ایران نقش داشته. عملا تنها مانع را در کلام تقریبا اغلب و اکثر امریکایی ها و صهیونیسته از دموکرات گرفته تا جمهوری خواه و از چپ تا راست میشه دید که تصور میکردند حزب الله هست و از ترس اون علیه ایران اقدامی نمیکردند چون معتقد بودند میتونه به سوگولیشون در منطقه اسیب های جدی بزنه و حالا به گمان خودشون با رفع اون تهدید راحت میتونند بیان سراغ ایران فقط نمیتونند انتخاب کنند از چه جهتی و با چه حجمی. این برای تمام اون هایی که تمام این سال ها کمک به حزب الله را تخطئه میکردند و البته فکر کنم تا وقتی تهران تبدیل به ضاحیه نشه ( و البته مطمئنم حتی بعد از اون ) این موضوع را همچنان انکار خواهند کرد.
  9. همه به مدد مقاومت مردم خصوصا شیعه لبنان و بچه های حزب الله روایت میکنند در یادداشت ها کسانی که در لبنان حضور دارند در حالیکه یک زخمی ارتش عبری ظرف ده دقیقه با نشستن بالگرد به بیمارستان منتقل میشه، نیروی حزب الله پس از قطع پا و سه روز خون ریزی در همون محل به شهادت میرسه و این برای تعداد زیادی از مبارزین اتفاق میفته که پس از زخمی شدن در همون منطقه به شهادت میرسند و دفن میشند چون بعد از یک سال توحش این رژیم حتی حفظ ظاهر نمیکنه و هر امدادگر و مکان درمانی و پزشکی را هم که رصد میکنه بلافاصله مورد حمل سنگین قرار میده تا زخمی ها مداوا نشند. و این یک جنگ کاملا مضحک هست و عملا جنگ نیست بلکه بازی مسخره ای است به نام جنگ برای طرفی که همه چیز داره و طرفی که هیچ چیز نداره جز شجاعت و ایمان. در وضعیت فعلی کوادها و پهپادها و انواع سنسورها عملا جبهه جنوب را به یک میدان نابرابر مطلق بدل کردند. علاوه بر اینکه تمام جاده های منتهی به جنوب توسط رصد کامل پهپادها کنترل میشه و هر جنبنده ای را هدف قرار میدند و دیدیم پریروز که حتی به ایست بازرسی های ارتش و یونیفل در ورودی جاده های جنوب هم کشاندند کشتارگاهشون را بلکه در نبردهای تن به لشگر! جنوب وقتی مبارزی در مکانی برای مثال چندین ساعت و حتی چندین روز به تنهایی مقابل ارتش دشمن می ایسته مثل یک بازی با کوادهای متعدد منطقه را پایش میکنند و طبیعتا مبارز هم نامرئی نیست و پس از رصدش به راحتی هدف قرار میدنش. عملا کوادها در جنگ شهری بسیار بسیار به کار ارتش تروسی عبری اومده و در مقابل م نیروهای دست خالی مقاومت ابزاری ندارند برای مقابله با اون ها. بماند مستند سازی تعریف میکرد در تلویزیون که پهپادها بعضا به سنسورهای پایش دما و ضربان قلب هم مجهز هستند و باز خالی کردن وحشیانه جبهه جنوب حالا بدون توجه به ماهیت موجود زنده، هر موجود زنده ای که ضربان قلب و دمای بدن داره یک هدف برای بمب های رژیم صهیونیستی است.
  10. با رسوایی جدید نتانیاهو و افزایش فشارها در پرونده داخلی و پیچیده تر شدن جنگ در شمال و غزه برای رهایی یک اقدام و ماجراجویی دیگه از طرف کابینه این رژیم بعید نیست. این اقدام ممکنه در ایران و کلید زدن حوادث داخلی و ترور باشه و یا به قول چند رسانه نزدیک به نتانیاهو اصطلاحا حمله پیش دستانه به ایران ( نظامی و سایت های هسته ای ) باشه یا یک اقدام بزرگ در سوریه و عراق و یمن و حتی دوباره لبنان باشه. ترور فرماندهان مقاومت در عراق و یمن و سوریه گزینه مورد توجهی برای نتانیاهو میتونه باشه. باید تمهیدات بیشتری را اندیشید.
  11. این گمان مبتنی بر فکت ها و داده ها و پیش بینی های منطقی و محاسباتی نیست و فقط یک احساس هست: به نظرم حوادث و رخدادها و جنایات چند سال گذشته و خصوصا یک سال گذشته، عدم تسویه دی ماه 98 و ابتلائات و آزمایش هایی که هنوز به اوج خودشون نرسیدند همه و همه ناگزیر میکنه روی کار آمدن مجدد ترامپ را برای ادامه ی حوادث. مگر اینکه سرنوشت تصمیم دیگه ای گرفته باشه به نحوی متفاوت.
  12. سلام فقط یک زمانی برسه وقت تسویه حساب. به هر حال سکوهای زیادی هستند در دریای کاسپین که در نوبت هستند.
  13. بعد از عاشورای غزه و کربلای جنوب لبنان و ضاحیه حالا صهیونیست ها طمع کردند به خیمه ها. بمباران زینبیه که این روزها محل اسکان و استقرار آوارگان و مهاجران جنوب لبنان و بیروت و ... هست فقط و فقط با این هدف انجام شد تا دست اندازی به خانواده های لبنانی را هم داشته باشه این رژیم. خانواده هایی که بسیاریشون یا شهید دادند یا پدارن و پسران و برادرانشون بدون اینکه خبری ازشون داشته باشند دارند در خط مقدم جنوب و نابرابر می جنگند و به قول یک راوی هر شب با رسیدن خبر شهادت یکی از اعضای خانواده مظلومانه و غریب پناه میبرند به حرم عقیله بنی هاشم و در سکوت و غربت آهسته اشک میریزند، درست مثل زمانی در کربلا که با شهادت هر یار امام اهل خیمه ها پناه میبردند به خیمه زینب (س). اگر کسی با عبارت ناموس در ادبیات عرفی ما غریبه است، اگر کسی با هم مذهبی و برادری دینی میانه ای نداره و اگر کسی براش بی دفاع بودن زنان و کودکان بی معناست ولی به حکم یک انسان تحمل این توحش و درندگی و لذت جویی خونین جانورانی چون صهیونیستها را نمیدونم چطور میشه توجیه کرد. بعید میدونم لااقل در طول زندگی هر کدوم از ما جبهه ای از این روشن تر و رواتر برای مداخله ولو به قیمت از دست دادن همه چیز بار دیگه ای رخ بده. و این تنها قسمتی از مصیبت های این روزها نه برای لبنان و غزه و خان یونس و جبالیا و ضاحیه و خیام و ... که برای بشریت و انسانیت هست. هیچ کشتاری در عالم با جرات میگم چنین ابعادی نداشته. اگر هیتلر و مغول و چنگیز جنایت میکردند به نوبه خود میکردند و با توانی که جمع کرده بودند و در حدی که میتونستند و به دور از چشم همه اون هایی که در میدان نبودند ولی جنایایتی که این روزها با لذت جویی تمام جانیان میبینیم جلوی چشم همه ما و بشریت داره رخ میده و از همه مهمتر داره با تمام توان و کمال و تمام توسط تمام جهان تقریبا و وقیحانه تر همه اون هایی که روزی به اسم بشریت و آزادی و حقوق انسانی و اقلیت و ... جنایت هاشون را توجیه میکردند رخ میده. این جنایات شبیه هیچ جنایت دیگه ای در تاریخ نیست.
  14. مسئله صهیونیستها در موضوع لبنان واقعا دستیابی به یک هدف بخصوص نیست. یا شاید بهتره بگیم اولویت در حال حاضر بیشترین تخریب و کشتار هست. موردی که در غزه هم با توجه به بی تفاوتی مطلق جهان و چراغ سبزش به هر نوع کشتاری و بی حس شدن افکار عمومی محدودی که واکنش هایی داشت، انواعش را تا حد نسل کشی عامدانه حتی با گرسنگی دادن و روزانه سهمیه مثلا کشتن 100 تا 150 نفر با بمباران یک ساختمان یا کمپ شاهدش هستیم. ایجاد زمین سوخته در ضاحیه و جنوب لبنان ( مثالش در جنوب بمب گذاری هدفمند روستاها و با خاک یکسان کردنش هست ) و بعد هم اگر فرصتش را داشته باشه در باقی مناطق و تحمیل هزینه های گزاف برای بازسازی ( و در نظر گرفتن عال زمان که هر چه پول هم باشه باز بازسازی و بارگشت زندگی ممکنه سال ها ادامه داشته باشه ) از اهداف فعلی است. این مورد را در سوریه هم احتمالا با همین سکوت و چراغ سبزها پی بگیره در مناطقی ( مثلا مابعد جولان در قنیطره بوسیله زمینی و در مناطق مرزی شرق و شمال لبنان و سوریه با بمب ها ) برای تثبیت جولان اشغالی و به زعم خودش ایجاد مناطق حائل و در مورد ایران هم میتونه با زد و خوردها در وهله اول نابودی زیرساختهای نظامی و دفاعی و بعد هم اقتصادی ( در تمام این سالها اتش سوزی های متعدد مراکز خصوصی اقتصادی هم به نظرم از این پلن خارج نمیتونه باشه در یک مسیر موازی ) این هدف را پی بگیره. تنها یک ضربه موثر به قول رهبری برای تغییر محاسبات میتونه این روند را کند یا متوقف کنه.
  15. توجه کنیم دشمن تصمیم گرفت تاکتیک کم سر و صدا و موثر را انتخاب کنه. چند حسن هم داشت براشون، به توانایی ضربه بعد ما اسیب میزد و اجازه میداد با تقلیل ماجرا توسط خودمون ( بی بی همون فردا روز به اعضای کابینه دستور داد حرف نزنند در این مورد چون اگر اجازه داشتند احتمالا خیلی میخواستند در موردش و اهداف صحبت کنند ) مثلا ایارن سراغ پاسخ نره و فعلا به تریم بپردازه. هشدار امروز رهبری شاید دلیلی داشت به همین علت که در دام دشمن ( کمک به ما برای تقلیل ماجرا و البته اشاره به اینکه دیگه از اونور بوم نیفتیم و سراغ بزرگ کردن ماجرا هم که دشمن احتمالا اگر ببینه استراتژیش شکست خورده ( ایران قصد پاسخ داره) میره سراغش نریم.