1-جنگ جهانی اول
استفاده راهکنشی و راهبردی از سلاحهای شیمیایی تقریبا پس از گذشت یک سال از جنگ جهانی اول آغاز شد. در نبردهای بزرگ (که بیشتر در اروپا و روسیه رخ دادند) هزاران سرباز در دشتهایی گلآلود و نسبتا مسطح به صورت متراکمی درون سنگرهای خود مستقر شده بودند. چنین نبردهای فرسایشی به طور معمول هفتهها و حتی ماهها طول میکشیدند و بسیاری از آنها نیز به یک حالت تعادل و بنبست ختم میشدند. تراکم بالای سربازان مستقر در سنگرهای ثابت، این استحکامات را به یک هدف ایدهآل برای تسلیحات شیمیایی تبدیل کرده و این سلاحها را به عنوان ابزاری مستعد جهت شکستن خطوط دشمن و خروج از حالت بنبست مطرح میکرد. عوامل آزاردهنده، کلر، فسژن و در مراحل نهایی خردل، عمده سلاحهای شیمیایی استفاده شده در این جنگ میباشند.
شکل-1: تراکم بالای سربازان در سنگرهای جنگ جهانی اول
شکل-2: تصویر هوایی از یک نمونه سنگربندی در خطوط تماس جنگ جهانی اول ( راست آلمانها، چپ فرانسویها)
در مورد این تسلیحات علاوه بر اثرات مستقیم، اثرات روانی ناشی از ترس آلوده شدن نیز عامل مهمی در تاثیرگذاری آنها در میدان نبرد محسوب میشد. در این جنگ به طور تقریبی 125 هزار تن عامل شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت که منجر به کشته شدن 100-90 هزار نفر و زخمی شدن 1.15 میلیون نفر شد. به این ترتیب تسلیحات شیمیایی 4 درصد از مجموع کشتههای جنگ را به خود اختصاص دادهاند. در طول این جنگ، اثربخشی تسلیحات شیمیایی به تدریج و با گسترش روشهای محافظتی جهت مقابله با آنها، کاهش یافت.
1-1-عوامل آزاردهنده
اولین مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول، اگرچه بیاثر و در مقیاس کوچک، در آگوست 1914 و با حمله نیروهای فرانسوی به آلمانها، به وسیله نارنجکهای 26 میلیمتری پر شده با گاز اشکآور اتیلبرمواستات رخ داد. مقدار مورد استفاده و اثرگذاری این گاز چنان کم بود که آلمانها حتی آن را تشخیص هم ندادند! در طول جنگ اول جهانی از بیش از 20 عامل آزاردهنده تنفسی و اشکآور دیگر نیز استفاده شد.
2-1-کلر
اعتقاد عمومی بر این است که اولین استفاده گسترده و موثر راهکنشی از تسلیحات شیمیایی در 22 آپریل 1915 در جبهه ایپر انجام گرفت. در این حمله آلمانها در اواخر بعدازظهر و در شرایطی که باد ملایمی به سمت خطوط متفقین میوزید، 168 تن گاز کلر را با استفاده از 5730 سیلندر گاز به سمت خطوط دشمن رها کردند. کلر که از هوا سنگینتر است به صورت یک ابر سبز-خاکستری به آرامی به سمت خطوط متفقین رفت و به داخل سنگرهای آنان سرازیر شد و با آسیب به ریهها موجب سرفههای شدید و حالت خفگی مصدومان شد. سربازان فرانسوی مسئول آن قسمت از خط، وحشتزده فرار کردند و یک شکاف 7 کیلومتری در خطوط متفقین پدید آمد. اگرچه آلمانها، به دلیل نداشتن نیروی کافی و غافلگیر شدن از میزان اثر بخشی گاز کلر، از این فرصت جهت پیشروی استفاده نکردند، اما تخمین زده شده که چند هزار نفر از سربازان متفقین در این حمله کشته و زخمی شدند.
شکل-3: طرح مورد استفاده آلمانها جهت رهاسازی گاز کلر
شکل-4: تصویر هوایی از ابر ایجاد شده در یکی از حملات با گاز کلر در جنگ جهانی اول
گفتنی است که طبق بند 2 از بخش 4 کنوانسیون لاهه مصوب 1899 که آلمان نیز آن را امضا کرده بود،”استفاده از پرتابههایی با یگانه هدف پراکنده ساختن گازهای خفهکننده” ممنوع بود؛ البته آلمانها با این استدلال که کلمه پرتابه راجع به سیلندرهای مورد استفاده آنها صدق نمیکند این موضوع را توجیه میکردند.
پس از این حادثه کلر به دفعات و با روشهایی مشابه توسط طرفهای درگیر در این جنگ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود، نقاط ضعفی نظیر وابستگی به وزش و جهت باد به منظور استفاده از سیلندر (که حتی در مواردی در اثر عکس شدن ناگهانی جهت باد، منجر به آسیب به نیروهای خودی میشد)، تشخیص آسان حمله با استفاده از بوی تند و خاص کلر و رنگ ابر پیشرونده و توسعه روشهای محافظتی جهت مقابله، موجب حذف تدریجی کلر در طول جنگ و جایگزین شدن فسژن شد.
شکل-5: تصویری از شبیهسازی انجام شده توسط ارتش ایلات متحده به منظور بررسی اثر کلر در حمله به مناطق شهری، رنگ سبز ابر کلر کاملا مشخص است (نکته: تصویر مربوط به دوران معاصر است نه دوران جنگ اول جهانی و فقط جهت ارائه تصوری از رنگ ابر کلر ارائه شده است.)
3-1-فسژن
فسژن اول بار در سال 1915 و توسط فرانسه مورد استفاده قرار گرفت. این مایع فرار که نسبت به کلر چند برابر آسیب زننده ریوی (به عوامل آسیبزننده ریوی، عوامل خفه کننده نیز میگویند) قویتری است، عامل 85 درصد از کشتههای شیمیایی جنگ جهانی اول بوده و لقب کشندهترین عامل شیمیایی این جنگ را یدک میکشد. فسژن حیلهگرتر از کلر بود؛ بیرنگ بود، بوی خفیفتری داشت (بوی کاه تازه) و اثرات خطرناک (ادم ریوی؛ تجمع آب میان بافتی در ریه) آن با تاخیری چند ساعته آشکار میشدند. در ابتدا فسژن به صورت خالص یا مخلوط با کلر و با استفاده از سیلندر رها سازی میشد ولی بعد از مدتی قابلیت پرتاب فسژن مایع شده توسط پرتابهها توسعه داده شد. در این جنگ به طور تقریبی 36 هزار تن فسژن تولید شد. آلمانها ترجیح میدادند به جای فسژن از دیفسژن استفاده کنند. این ماده با اینکه از نظر سمیت مشابه فسژن بود، فراریت کمتری داشت. این فراریت کمتر علاوه بر تسهیل کاربرد آن در پرتابهها، منجر به پایداری بیشتر آن در محیط نیز میشد. علاوه بر فسژن و کلر، چندین عامل آسیبزننده ریوی با تاثیر ضعیفتر نیز در طول جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفتند.
شکل-6: سربازان انگلیسی در حال آماده کردن پرتابههای شبیه خمپاره جهت انتشار مواد شیمیایی، یکی از روشهای انتشار فسژن استفاده از این پرتابهها بود.
4-1-خردل
موثرترین عامل شیمیایی جنگ جهانی اول مایع تاولزای خردل گوگرد بود. علی رغم اینکه استفاده از خردل در اواخر جنگ آغاز شد، این عامل به تنهایی کشته و زخمیهای بیشتری را از مجموع عوامل شیمیایی دیگر پدید آورد. خردل اولین بار توسط آلمانها و در 12 جولای 1917 علیه نیروهای فرانسوی مستقر در جبهه ایپر استفاده شد. این حمله به تنهایی منجر به کشته و زخمی شدن 15 هزار نفر از نیروهای متفقین شد. مدتی بعد انگلیس، فرانسه و آمریکا نیز خردل را توسعه داده و در جنگ از آن استفاده کردند. تماس خردل گوگرد با پوست منجر به تاول زدن شدید میشد؛ به علاوه، بخارات آن نیز آسیب جدی به چشم و بافت داخلی نواحی تنفسی وارد میساخت. یکی از صحنههای تلخ و فراموش نشدنی جنگ جهانی اول صفهای طولانی سربازان آلوده شده به خردل با چشمان باندپیچی شده است. با وجود اینکه تنها حدود 2 درصد از مصدومان خردل کشته میشدند (آن هم عموما به علت عفونت ریوی ثانویه)، فراوانی سربازان مجروح در طول جنگ منجر به مشکلات بزرگ لجستیکی جهت تهیه اقلام پزشکی میشد.
5-1-دیگر عاملها
هر دو طرف درگیر در طول جنگ جهانی اول عاملهای دیگری را نیز آزمایش کردند. این عاملها در اغلب موارد مواد سمی صنعتی مایع و فرار بودند؛ در موارد معدودی عوامل جامد نیز مورد آزمایش قرار گرفتند. به عنوان مثال میتوان به عوامل مایع آزاردهنده چشم نظیر برمواستون، برموبنزیل و کلروپیکرین، عوامل خون نظیر هیدروژن سیانید و سیانوژن کلرید و چند عامل آزاردهنده آرسنیکدار نظیر دیفنیلسیانوآرسین (DC) و دیفنیلکلروآرسین (DA) اشاره کرد. گفتنی است اگر این جنگ بعد از 1918 نیز ادامه پیدا میکرد احتمالا عوامل جدید آرسنیکدار نظیر تاولزای لوئیزیت و آزاردهنده-تهوعآور آدامسیت (DM) نیز در آن مورد استفاده قرار میگرفتند.
مشاهده نتایج مخرب استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول منجر به ایجاد یک مطالبه عمومی جهت ممنوع شدن استفاده نظامی از گازهای سمی شد. این مطالبه در نهایت به تهیه پروتکل ژنو منتهی شد که طبق آن “استفاده از گازهای سمی، خفهکننده و دیگر گازها، همچنین همه مایعات، مواد و ابزارهای متناظر با آنها” ممنوع شد. البته این پروتکل محدودیتی در راستای تولید تسلیحات شیمیایی ایجاد نمیکرد و بسیاری از امضا کنندگان نیز شرط کرده بودند که اگر این تسلیحات بر علیه آنها به کار گرفته شود، حق مقابله به مثل داشته باشند. با این همه، در بازه بین دو جنگ جهانی، توسعه عوامل شیمیایی موجود و جدید و تولید مهمات موثر جهت پخش کردن آنها، ادامه یافت. به عنوان مثال میتوان به توسعه عوامل آرسنیکداری نظیر لوئیسیت و آدامسیت، عوامل تاولزای خردل نیتروژن و عامل خارشزای فسژن اکسیم ( موسوم به گاز گزنه) اشاره کرد. کمی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، آلمانها به فکر استفاده از تریفلوئورید کلر ( با اسم رمز N-Stoff) افتادند. آزمایشات انجام گرفته روی ماکت خطوط ماژینو نشان میداد که این ماده میتواند به صورت همزمان به عنوان یک گاز سمی و سلاح آتشزا عمل کند. با این همه مهمترین اتفاقی که در این بازه زمانی در حوزه تسلیحات شیمیایی رخ داد، کشف تصادفی عوامل اعصاب بود که به نقطه عطفی در تاریخ این سلاحها تبدیل شد.
2-1-عوامل اعصاب
در سال 1936 دکتر گرهارد شرادر شیمیدان آلمانی که روی ساخت حشرهکشهای جدید دارای فسفر و سیانید تحقیق میکرد، در اثر سقوط یک قطره از یکی از نمونههای حشرهکش، در معرض مقادیر اندکی از آن قرار گرفت. در عرض چند دقیقه وی و دستیارش دچار سرگیجه شدید و حالت تهوع شدند و در پی آن به مدت سه هفته در بیمارستان بستری شدند. در 23 دسامبر 1936 شرادر نمونهای منحصر به فرد ساخت و نام آن را 9/91 گذاشت. آزمایشها نشان میداد که حتی مقادیر اندکی از محلول رقیق شده نمونه 9/91 به راحتی حشرات موزی را از بین میبرد؛ بهعلاوه تماس با مقادیر اندک آن منجر به ایجاد عوارضی نظیر تهوع، تنگی نفس، باز شدن مردمک، جاری شدن آب دهان، تعرق، اسهال و مرگ در نمونههای میمون و دیگر پستاندارن میشد. موضوعی که به هیچ عنوان برای یک حشره کش مزیت محسوب نمیشد!
شکل-7: دکتر شرادر به طور تصادفی عوامل اعصاب را کشف کرد.
شرادر این موضوع را به وزارت جنگ گزارش داد و در پی آن جهت ارائه توضیحات به آزمایشگاه شیمیایی ورماخت فراخوانده شد. دانشمندان ورماخت، مستقر در آزمایشگاه سری شیمیایی پنهان در قلعه تاریخی اسپاندو، که از عملکرد این ماده شگفتزده شده بودند، آن را تابون نامیدند. ( tabu در آلمانی به معنی حرام است.) پس از این واقعه هرگونه تحقیق در مورد این موضوع در طبقهبندی سری قرار گرفت. محقیقین آلمانی در سال 19388 سارین را کشف کردند که دهها برابر کشندهتر از تابون بود. در طول جنگ جهانی دوم نیز این تحقیقات ادامه یافت و عوامل دیگری نظیر سومان و سیکلوسارین توسط آلمانها کشف شدند.
شکل-8: راست: نقشه تاسیسات سری مستقر در قلعه تاریخی اسپاندو در دوران رایش سوم چپ: تصویر قلعه قرن شانزدهمی اسپاندو در شمالغرب برلین
3-جنگ جهانی دوم
آلمان در سال 1940 شروع به ساخت یک کارخانه سری تولید تابون در دیرنفروس (Dyherrnfurth) کرد. این کارخانه بزرگ که یک محدوده 2.4 در 0.8 کیلومتری را در بر میگرفت، به صورت خودکفا طراحی شده بود. به صورتی که تمام حدواسطهای تولید تابون در همان جا تولید میشد؛ حتی در بخشی از کارخانه مذکور یک تاسیسات زیرزمینی جهت پر کردن مهمات با تابون ساخته شده بود. به دلیل رعایت اصول حفاظتی و همچنین فرآیند پیچیده و مشکل ساخت تابون، عملیاتی شدن این کارخانه تا سال 1942 به طول انجامید.
شکل-9: تصویر هوایی مجتمع دیرنفورس تهیه شده در سال 1941 توسط هواپیماهای جاسوسی انگلیسی، البته انگلیسی تا پایان جنگ هم به ماهیت این تاسیسات پی نبردند.
شکل-10: یک نمونه از مهمات آلمانی پر شده با تابون و تولید شده در بازه زمانی جنگ جهانی دوم
اگرچه ژاپن در تهاجم به چین (1937-1944) در موارد متعددی از گاز خردل و مخلوط خردل-لوئیسیت علیه نیروهای چینی استفاده کرد، اما علیرغم نگرانیهای موجود، عوامل شیمیایی در جنگ جهانی دوم در محدوده اروپا به کار گرفته نشد. این موضوع در شرایطی بود که که طرفهای درگیر در سالهای منتهی به این جنگ اقدام به ایجاد ذخایر بزرگ تسلیحات شیمیایی، به طور عمده خردل گوگرد و مقادیر به نسبت کمی از خردل نیتروژن، لوئیسیت، فسژن، هیدروژن سیانید، سیانوژن کلرید و… کرده بودند. حتی انگلیسیها طرحی داشتند که در صورت حمله آلمان، در سواحل انگلیس از گاز خردل استفاده کنند (خردل به دلیل ماندگاری بالا میتواند به عنوان یک سلاح area denial استفاده شود). علاوه بر این موارد، آلمان در طول جنگ اقدام به تولید 12هزار تن تابون ( به همراه مقادیر کمتری سارین) و تسلیح مهمات مختلف با آن نمود. یک نظریه نه چندان پرطرفدار برای پاسخ به اینکه چرا سلاحهای شیمیایی در این جنگ مورد استفاده قرار نگرفتند این است که هیتلر به عنوان شخصی که شاهد استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول بوده و اثرات مخرب آن را دیده، تمایلی به استفاده از آنها نشان نداده است.
دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که البته منطقیتر به نظر میرسد. گزارشهای تاریخی نشان میدهد که در ماه می 1943 و متعاقب شکست سنگین آلمان در استالینگراد، بورمن، گوبلز و لی پیشنهاد استفاده از تابون در جبهه روسیه را به هیتلر ارائه کردند. تابون برخلاف عوامل معمولی، نظیر خردل، بسیار سریع عمل میکرد و حتی تماس یک قطره از آن با پوست در عرض چند دقیقه منجر به مرگ میشد. هیتلر کنفرانسی را برای بررسی این پیشنهاد تشکیل داد. در طی این کنفرانس هیتلر از امبروس ( مسئول بخش گاز سمی شرکت آی.جی.فابرن که متولی تولید تابون بود) در مورد عواقب احتمالی استفاده از گاز سمی در جنگ پرسید. امبروس توضیح داد که احتمالا دشمن، به علت دسترسی به اتیلن، ظرفیت بالاتری برای تولید خردل دارد. هیتلر توضیح داد که از این موضوع آگاه است اما منظور او تابون بوده، گازی که فقط در اختیار آلمان است. امبروس پاسخ داد:” من دلایلی دارم که تابون نیز در خارج از آلمان شناخته شده است. اطلاع دارم که مقالات علمی حول تابون از سال 1902 منتشر شدهاند و پتنتهای مربوط به آن قبل از جنگ ثبت شده است.” امبروس به هیتلر هشدار داد که در صورت استفاده از تابون، احتمال دارد که متحدین با مقادیر خیلی بیشتری از آن به آلمان حمله کنند. پس از شنیدن این موضوع هیتلر با عصبانیت جلسه را ترک کرد. گزارشهایی از این دست نشان میدهد که احتمالا علت اصلی استفاده نشدن سلاح شیمیایی در جنگ جهانی دوم ترس طرفین از مقابله به مثل طرف مقابل بوده است.
4-پس از جنگ جهانی دوم
در پایان جنگ وقتی آلمان به اشغال متفقین درآمد، راز عوامل اعصاب نیز برملا شد. ارتش سرخ کارخانه تولید تابون در دیرنفورس را تسخیر کرد و کل کارخانه را به شوروی منتقل کرد. آمریکاییها و انگلیسیها نیز در طی پیشروی خود در خاک آلمان به مهمات پر شده با تابون، سارین و سومان دست یافتند. آمریکایی ها برای این مواد نام عمومی عامل آلمانی “German agent” را انتخاب کردند. به عنوان مثال نام تابون در این سیستم GA یا German agent A نامیده میشود؛ این مواد امروزه نیز با عنوان عوامل اعصاب سری G شناخته میشوند.
شکل-11: استفاده از خرگوش زنده جهت تست نشتی خط تولید سارین (GB) در تاسیسات کوهستان راکی ایالات متحده در سال 1970
4-1-عوامل اعصاب سری V
در سال 1952 تاریخ تکرار شد. گروهی از محققین انگلیسی آزمایشگاه حفاظت گیاهی وابسته به صنایع شیمیایی سلطنتی موفق به کشف حشرهکشی شدند که بعدها آمیتون نام گرفت. آزمایشات نشان میداد آمیتون به صورت غیرعادی برای جوندگان سمی بود. این اکتشاف به آزمایشگاه پروتون داون انگلستان گزارش داده شد. در این آزمایشگاه اصلاحاتی روی ساختار مولکولی این سم انجام گرفت که در نهایت منجر به تولید یک عامل اعصاب بسیار سمی شد. این ماده عامل سمی X ، “Venomous X”، یا به اختصار VX نامیده شد؛ عامل اعصابی بسیار سمیتر از سارین و با ماندگاری خیلی بیشتر در میدان نبرد که در واقع اولین عضو خانواده عوامل اعصاب سری Vاست. در سال 1958 و به دنبال رهاسازی یکجانبه تسلیحات شیمیایی توسط انگلیس، دولت این کشور فناوری VX را در ازای دریافت فناوری سلاحهای گرماهسته به آمریکا داد. متعاقب این انتقال فناوری، ایلات متحده اقدام به تولید و ذخیرهسازی مقادیر زیادی VX کرد. در این میان شوروی نیز اقدام به ساخت عامل اعصاب R-33 (امروزه بیشتر با نام VR یا RVX شناخته میشود) که ساختاری شبیه به VX داشت کرد.
4-2-تسلیحات شیمیایی دوتایی
سمیت بالای عوامل اعصاب به نوبه خود منجر به مخاطره آمیز بودن تولید، نگهداری و حمل و نقل میشود. به این موارد هزینههای بالای خنثی سازی، در مواردی که نیاز به از بین بردن ذخایر این تسلیحات باشد، را نیز باید اضافه کرد. از همین روی و از دهه 70 میلادی، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی اقدام به تولید تسلیحات شیمیایی دوتایی کردند. در این گونه تسلیحات، دو پیشماده تولید محصول نهایی، که به خودی خود و قبل از تبدیل شدن به محصول نهایی سمی نیستند، در مخازنی جداگانه و در کنار هم نگهداری میشوند. در هنگام استفاده از سلاح، این مواد با سازوکاری از پیش طراحی شده با هم مخلوط میشوند و محصول نهایی را تولید میکنند. از مزایایی دیگر تسلیحات شیمیایی دوتایی میتوان به امکان استفاده عملی از عوامل شیمیایی ناپایدار، که در شرایط عادی و در تسلیحات یک مادهای امکان انبارداری آنها وجود ندارد، اشاره کرد. تسلیحات شیمیایی دوتایی سارین، VX و RVX توسط ایلات متحده و شوروی توسعه داده شدهاند.
شکل-12: تصویری شماتیک از عملکرد تسلیحات شیمیایی دوتایی
4-3-غرب آسیا و سلاحهای شیمیایی
تسلیحات شیمیایی حداقل در چهار درگیری عمده در منطقه غرب آسیا مورد استفاده قرار گرفتهاند. مصر در حمله به یمن شمالی در سال 1960 میلادی از عامل خردل و فسژن استفاده کرد. اما عوامل اعصاب تا قبل از جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، در هیچ جنگ دیگری مورد استفاده قرار نگرفتند. در این جنگ، عراقیها به طور گسترده از خردل، تابون و سارین استفاده کردند که طبق یکی از گزارشها ( آمارها در این موضوع متفاوت است) منجر به کشته و زخمی شدن 150هزار ایرانی شده است. به عنوان موارد دیگر میتوان به استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی بر علیه شهروندان خودش در حلبچه { مترجم: همچنین علیه غیرنظامیان ساکن شهر مرزی سردشت ایران} اشاره کرد. در سالهای اخیر مواردی جزئی نیز از استفاده از تسلیحات شیمیایی در ناآرامیهای این منطقه گزارش شده است. در این بین میتوان به استفاده از سارین در درگیریهای اخیر سوریه و کلر در عراق اشاره کرد.