ریشه تاریخی سلاح های آفندی و پدافندی را می شود از اولین باری که تکه الوار یا پوستینی در برابر پرتاب سنگی سپر شد یافت. از آن پس همواره با موثر تر شدن راهکار های تدافعی جهت افزایش کارایی سلاح های تهاجمی هزینه شده و سعی و تلاش های فراوانی برای آن صورت گرفته، و به تبع آن در حوزه پدافند نیز هزینه ها و تلاش های زیادی صورت گرفته تا توان آفندی حریف خنثی شود. از زمانی که شمشیر های برنده تر و بلند تر در برابر زره های قطور تر و مستحکم تر ساخته می شد تا امروز که پیچیده ترین سامانه های حفاظت فعال زرهی و سامانه های ضد بالستیک در برابر موشک های سریع تر ، دوربرد تر و رادار گریزتر ساخته می شود.
این رویکرد از یک سو موجب بالا رفتن هرچه بیشتر سطح فناوری سلاح ها و صنعت نظامی شده است، از سوی دیگر هزینه های تجهیزات نظامی را به شکل گسترده ای افزایش داده است. تا به امروز که قیمت هر فروند جنگنده اف-35 به حدود 80 میلیون دلار، هر فروند موشک کروز تاماهاوک بلاک4 به حدود 2 میلیون دلار و هر فروند موشک ضد بالستیک پک 3 در حدود 3 میلیون دلار قیمت دارد. با ادامه این روند جهت دست یابی به سلاح های تواناتر، سلاح های هایپر سونیک، جنگنده های با سطح پنهان کاری بسیار بالا، توپ های دور برد و از آن سو سامانه های تدافعی در مقیاس جنگ ستارگان این روند به ویژه به شدت یافتن سطح منازعات نظامی و سیاسی در جهان با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.
اگرچه این روند نه تنها روندی اجتناب ناپذیر و حتی ضروری در دنیای نظامی گری ست، که البته از سر ریز این فناوری های گران قیمت نهایتا بخش های غیر نظامی نیز سود می برند، اما در عین حال همواره شاید بهترین پاسخ در برابر تهدیدات جدید میدان نبرد پاسخ سریع تر، دوربرد تر و در واقع گران تر نباشد، شاید تنها پاسخی متفاوت نیاز باشد بر اساس سطح فناوری هایی که در حال حاضر نیز موجود است، ورود عنصری در میدان نبرد که سطح خلاقیت در شکل گیری آن بالاتر از حد معمول است و به شکلی عمل می کنند که سامانه های موجود آمادگی مقابله با آنها را ندارند یا در برابر چنین اهدافی بهینگی لازم را دارا نیستند، و نیز توان قابل توجهی را در اختیار قوای بکارگیرنده خود قرار می دهند که از طریق بکار گیری تسلیحات معمول قبلی چندان قابل دست یابی نبوده ست.
این دسته از تسلیحات را به نوعی می توان تسلیحات “میان رده” نامید که حول ترکیب 2 یا چند سامانه متفاوت ساخته شده اند. به عنوان مثال ترکیب پهپاد و موشک کروز، ترکیب اژدر و انواع موشک های سطح پرتاب و زیر سطح پرتاب و …
در دوران معاصر شاید اولین دسته از این سلاح ها را بتوان خانواده موشک/اژدر های روسی SS-N-15 ‘Starfish’[1] در دهه 60 و نسل بعدی این موشک ها به نام SS-N-16 Stallion [2] در اواسط دهه 80 میلادیدانست. این موشک در اصل سلاحی 2 یا چند مرحله ای حاصل ترکیب موشک کروز یا بالستیک و اژدر بودند که در نسخه هایی به خرج عمق روی اتمی نیز مجهز شده بودند. این سلاح معضل برد و سرعت برای یک اژدر را با ترکیب آن با یک موشک حل کرده بود. در نسخه SS-N-16 که برد به حدود 100 کیلومتر رسیده بود، به جای آنکه فناوری و هزینه زیادی صرف ساخت اژدری شود که با سرعت زیاد بتواند به برد 100 کیومتری برساند، این کار به یک موشک سوخت جامد محول شده بود که یک اژدر کوچک را با خود حمل می کرد. موشک در محدوده هدف در آب فرود می آمد و اژدر خود را روانه هدف از قبل شناسایی شده می کرد.
نسخه ای از موشک ss-n-16 در سال 2015 نیز موشک آزمایش قرار گرفت و تصاویری از آن منتشر شد. البته بر اساس شواهد موجود این آزمایش ناموفق بوده و از آن پس اطلاعات بیشتری از این پروژه منتشر نشد.
نسل دیگری از این موشک های ترکیبی در دهه 90 میلادی در خانواده موشک های کروز کالیبر معرفی شد.
موشک های خانواده کلاب
2 نسخه سمت چپ موشک های میان رده حاصل ترکیب موشک و اژدر هستند. نسخه سوم از چپ 3M-54E نام دارد که موشک میان رده ی دیگری، حاصل ترکیب بخشی از موشک کلاب با یک موشک سوخت جامد ضد کشتی مافوق صوت است. این موشک قابلیت شلیک از زیرآب را داراست و برد نهایی آن به 200 تا 250 کیلومتر می رسد. نسخه سمت راست نیز نسخه معمول موشک کروز کلاب است.
سلاح میان رده مشابهی در چین در دست توسعه است که حاصل ترکیب راکت های توپخانه ای و اژدر است. این سلاح به کاربرد خود اجازه می دهد بدون نیاز به واحد های سطحی از عمق خاک خودی بر اساس شناسایی های از قبل انجام شده بر علیه واحد های زیر سطحی دشمن اقدام به شلیک کند. به روش مشابه قبل راکت بالستیک یک اژدر کوچک را به محدوده حضور هدف در دریا رسانده و سپس اژدر در زیر آب به هدف حمله ور می شود.
برای این اژدر/موشک که Yu-8 نام دارد طولی در حدود 5 متر، وزنی کمتر از 700 کیلوگرم و بردی حدود 30 کیلومتر گزارش شده است. برای اژدر 324 میلیمتری محمول این موشک نیز بردی تا 2.5 کیلومتر و قابلیت کشف فعال و غیر فعال هدف گزارش شده است.
در چین اما سلاح های میان رده ی دیگری را نیز می توان یافت. از جمله در یک نمونه بسیار جالب به نظر می رسد که مهندسین چینی یک موشک کروز ضد کشتی c-802 را با یک پرنده اثر سطحی اکرانوپلان ترکیب کرده اند.
از جمله مواردی که یک موشک کروز برای رسیدن به برد بلند با آن مواجه است مساله مقاومت و فشار هوا ست. پرواز در ارتفاع پست در چند متری سطح زمین یا دریا از یک سو به دلیل انحنای زمین موشک را در پشت افق در خارج از دید رادار ها قرار می دهد، از سوی دیگر اما به جهت مقاومت و فشار بالای اتمسفر در سطح دریا به شدت باعث کاهش برد آن می شود. به همین جهت اغلب موشک های کروز، خصوصا موشک های ضد کشتی از سناریو های پروازی ترکیبی استفاده می کنند، بدین معنی که تا قبل از رسیدن به محدوده هدف در ارتفاع پرواز می کنند تا درگ و مقاومت هوا به حداقل و برد به حداکثر برسد، و در محدوده چند یا چند ده کیلومتری هدف کاهش ارتفاع داده تا خود را از دید رادار در میان کلاتر امواج دریا پنهان کنند.
با دوربردتر و دقیق شدن رادار ها اما این راهکار کارایی خود را از جهت پنهان کاری از دست داد، چرا که قبل از رسیدن به فاز ترمینال به جهت پرواز در ارتفاع رادار های پیش اخطار و دوبرد قادر به کشف موشک های ضد کشتی شدند. از اینجا مسیر توسعه موشک های ضد کشتی در 2 سمت ادامه یافت:
· موشک های مافوق صوت و حتی هایپرسونیک
· موشک هی با سطح بالای پنهان کاری مثل AGM-158C LRASM
هر دوی این راهکار ها در نهایت به ساخت موشک های پیچیده تر و بسیار گران قیمت تر می انجامد به گونه ای که در برخی منابع قیمت هر فروند موشک LRASM بیش از 3 میلیون دلار ذکر شده است. در این میان اما مهندسین چینی راهکار جالبی را پیش گرفته اند. آنها با استفاده از اثر سطح و استفاده از طراحی یک پرنده اثر سطحی و ترکیب آن با یک موشک کروز ضد کشتی، از یک سو موشکی ساخته اند که در ارتفاع پست عملکرد ایرودینامیکی قابل توجه و بازده مناسبی دارد و می تواند به برد بلند برسد، از سوی دیگر وارد پیچیدگی ها و هزینه های زیاد ساخت موشک هایپر سونیک یا پنهان کار نشده اند.
تصویر گرافیکی شبیه سازی شده از این موشک
اما همه این سلاح های میان رده در میدان دریا و در ابعاد چندین متری توسعه نیافته اند، بلکه در اندازه های به نسبت کوچک و در خارج از پهنه ی دریا ها نیز می توان چنین نمونه هایی مشاهده کرد.
از این میان می توان به عنوان نمونه به سلاح مینیاتوری پایک اشاره کرد.
سلاح میان رده دیگری که اخیرا به شکل عملیاتی نیز با موفقیت استفاده شده موشک قدس است. این سلاح با طراحی مشابه یک موشک کروز خا-55 ولی ابعادی کوچک تر دارد و عملکردی مشابه یک پهپاد دارد. در واقع این سلاح نوعی پهپاد دوبرد با قابلیت حمل محموله های شناسایی یا رزمی با وزن در حدود 100 کیلوگرم است که اولین بار طراحی آن توسط مهندس اوکراینی پاول نومنکو صورت گرفته است. اگرچه موشک های کروز دوبرد در کشور های صاحب فناوری نظامی قبلا ساخته بود، از نمونه هایی چون خا-55 و کلاب روسی تا هاماهوک های آمریکایی. این موشک ها که بردی بیش از 1000 تا حتی بیش از 2000 کیلومتر دارند معمولا دارای ابعاد به نسبت بزرگ و سرجنگی حدود 500 کیلوگرم هستند.
نمایه گرافیکی از موشک قدس
در مورد قدس یا کنت-2 با سلاحی مواجه هستیم که برد بلندی در محدوده 1500 کیلومتر داراست ولی پیلود آن و قابلیت انجام عملیات شناسایی آن مشابه پهپاد ها ست و ابعاد به مراتب کوچکتری نسبت به یک موشک خا-55 دارد و علاوه بر آنکه بسیار ارزان تر است می توان برای استفاده مجدد نیز آن را برنامه ریزی کرد. به عنوان یک مقایسه پیشران مینی توربوفن ms-400 بکار رفته در خا-55 در حدود 4 کیلونیوتن و پیشران مینی توربوجت tj-100 بکار رفته در طراحی پاول نومنکو و موشک قدس در حدود 1.3 کیلونیوتن تراست تولید می کند.
در صورتی که از این سلاح در سناریو ی تهاجمی استفاده شود با موشکی رو به رو هستیم که به رغم دارا بودن برد بلند از ابعاد و سطح مقطع راداری بسیار کمتری بر خوردار است و نقص سرجنگی به نسبت کوچک خود را می تواند با برخورد های بسیار دقیق به نقاط حساس هدف و نیز شانس بیشتر عبور از پدافند دشمن در مناطقی که انتظار وجود چنین سلاحی نمی رود جبران کند. حمله و ایراد خسارت جدی به تاسیسات نفتی آرامکو در عمق خاک عربستان مهمترین و جنجالی ترین استفاده عملیاتی این سلاح بوده است.
اطلاعات بیشتر از این موشک و عملیات مذکور به تفصیل در مقاله “عملیات تن ماهی” ذکر شده است.
گرچه آنچنان که در مقاله مذکور ذکر شده است طراحی این موشک به پاول نومنکو می رسد، ولی بسیاری تحلیلگران نظامی ساخت آن را به ایران نسبت می دهند. در حالی که ایران به طور رسمی و عمومی مسئولیت تجهیز گروه های مقاومت در منطقه چون حشد الشعبی عراق، حزب الله لبنان و جهاد اسلامی فلسطین را پذیرفته است و آن را سیاست رسمی خود می داند اما در عین حال هیچ گاه به طور رسمی مسئولیت رسمی تجهیز جماعت انصار الله یمن را نپذیرفته و ادعا های مرتبط را تکذیب کرد است.
در ایران اما از تعداد دیگری از سلاح های میان رده با طراحی میان پهپاد و موشک کروز آثاری یافت که همگی از مواردی هستند که اخیرا اطلعاتی در موردشان منتشر شده است.
یکی از این موارد موشک/پهپاد مبین است که در نمایشگاه ماکس اخیر در روسیه اطلاعات و تصاویری از آن منتشر شد.
برای این سلاح اطلاعتی بدین شرح منتشر شده است:
· وزن 670 کیلوگرم
· سرجنگی 120 کیلوگرم
· سرعت 900 کیلومتر در ساعت
· ارتفاع پروازی 10 متر تا 13 کیلومتر
· برد 450 کیلومتر
· فاصله 2 سر بال 3 متر
گفته شده است که این سلاح به طیف متنوعی از سامانه های هدایتی مجهز است و در طراحی و ساخت آن سعی شده اصول رادار گریزی و پنهان کاری رعایت شود.
سلاح میان رده ی دیگری که پروژه آن در ایران و به سفارش نیروی دریایی در دست توسعه است پهپاد سجیل است. این پهپاد اولین پهپاد جت 2 موتوره ایران خواهد بود. طراحی رادار گریز مشابه موشک های کروز رادار گریز چون AGM-158 یا استروم شدو از ویژگی های شاخص طراحی پهپاد سجیل است.
از جمله توانایی های این پهپاد توان رسیدن به سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت، قابلیت لانچ از سکوی ناو های نیروی دریایی و بازیابی با چتر و قابلیت حمل بمب های دور ایستا با برد 100 کیلومتر است.
طراحی مشابهی از سوی چینی ها در نمایشگاه ماکس اخیر مشاهده شد که پروژه LJ-I نام دارد. در طراحی این پهپاد جت می توان ترکیبی از طراحی موشک کروز و پهپاد رادر گریز را مشاهده کرد که البته بر اساس اطلاعات موجود قرار است در آن در نقش پهپاد هدفی که هواگرد های رادارگریز دشمن را شبیه سازی می کند استفاده شود.
مثال قابل توجه دیگری را می توان در نوع خاصی از مهمات توپخانه ای یافت. مهمات با پیشران رمجت اگرچه اخیرا توجهات زیادی را به خود جلب کرده اند اما تاریخچه آنها به جنگ جهانی دوم باز می گردد. از جمله در پروژه ای در سال 1943 مهماتی با پیشران رمجت در کالیبر 210 میلیمتر به وزن 90 کلیوگرم ساخته شد که بر اساس اطلاعات موجود می توانست به برد 200 کیلومتر برسد. گرچه آلمان ها برنامه های بلند پروازانه ای در حوزه پیشران های رمجت در نظر داشتند اما با شکست در پایان جنگ مهندسین شان به عنوان بخشی از غنایم جنگی میان روسیه و آمریکا تقسیم شدند و در آنجا کار روی پیشران های رمجت به سمت موشک هایی چون بوریا و ناواهو رفت. دلیل عدم اقبال بیشتر به مهمات توپخانه ای رمجت در آن زمان به رغم امکان دست یابی به برد های خیره کننده را می توان افزایش شدید دایره خطا با افزایش برد و نبود هرگونه مکانیزم هدایتی برای این گلوله ها در آن زمان دانست.
امروزه اما با ساخت سامانه های هدایتی پیشرفته و مناسب بکار گیری در مهمات توپخانه ای، اعم از سیستم های هدایتی مبتنی بر هدایت ماهواره ای همچون مهمات اکسکالیبور و البته مهمات هدایت لیزری چون کراسنوپول امکان اصابت دقیق مهمات توپخانه در برد های بلند ایجاد شد. اولین تلاش ها در این حوزه ساخت مهمات با پیشران راکتی بود، اما این ایده همیشه وجود داشت که در سرعت های مافوق صوت پیشران های رمجت به جهت آنکه نیازی به حمل اکسیدایزر ندارند و آن را از اکسیژن موجود در جو فراهم می کنند امکان ارائه عملکردی بهتر از پیشران های راکتی معمول را دارا هستند، خصوصا آنکه سرعت شلیک اولیه این مهمات معضل عملکرد ضعیف
این دسته از پیشران ها در سرعت های کم را بر طرف می کند.
جدید ترین محصول این ایده مهمات دوربرد هدایت شونده NAMMO در کالیبر 155 میلیمتر است که محصول یک کمپانی نوروژی-لهستانی می باشد. این مهمات از پیشران رمجت و سوخت جامد بهره می برد، موردی که مشابه آن در موشک معروف سام-6 نیز دیده شده بود، و مجهز به سامانه های هدایت داخلی و ماهواره ای است. همان طور که در تصویر دیده می شود دیفیوزر در نوک موشک جانمایی شده و هدایت ایرودینامیکی آن توسط کانارد های تا شونده در بدنه صورت می گیرد. بنابر اطلاعات اعلام شده این موشک توان رسیدن به برد 150 کیلومتر را خواهد داشت، البته وزن مواد منفجره هر گلوله نسبت به گلوله های معمولی این کالیبر کمتر خواهد بود.
پیشران های رمجت محدوده عملکردی مناسبی در سرعت های از حدود 1 تا 6 ماخ دارند. جهت رساندن موشک های با این پیشران به سرعت اولیه مناسب عموما از یک مرحله بوستر سوخت یا جامد و یا ترکیب طراحی این موتور با یک موتور توربینی هواتنفسی دیگر استفاده می شود که مهمترین مثال آن موتور جی-58 است. راه اول دوم به مراتب بهینه تر از نظر فنی و البته به مراتب گرانتر و پیچیده تر است، لذا خصوصا در موشک ها که ابزاری یک بار مصرف هستند از راه حل بوستر استفاده می شود که اگرچه به مراتب ارزان تر است و پیچیدگی فنی کمتری دارد ولی عملکرد ضعیف تر و وزن بالاتری را نسیب سلاح می کند. در یک راه حل ابتکاری در مورد مهمات توپخانه ای با بهره بردن از انرژی و سرعت اولیه خرج پرتابی توپ این معضل به کلی دور زده شده، و از سوی دیگر امکان دست یابی به برد های خیره کننده ای چون مثال 150 کیلومتری اخیر و اصابت دقیق به هدف فراهم می شود. اگرچه چنین گلوله ای در حالت معمول قدرت تخریب محدودی دارد ولی با قابلیت اصابت دقیق می تواند طیف قابل توجهی از اهداف تاکتیکی را از حیز انتفاع ساقط سازد، از سوی دیگر در صورت عدم استفاده از چنین سلاحی تنها گزینه قابل بکار گیری از سطح زمین جهت نابودی هدفی در فاصله 150 کیلومتری موشک های کروز یا بالستیک است که اگرچه معمولا دارای قدرت تخریب بسیار بیشتری هستند ولی قیمت به مرابت بالاتری نیز داشته و استفاده از آنها برای هر هدفی به صرفه نیست.
در پایان همان طور که در ابتدای یادداشت ذکر شد، ارائه راه حل در میادین نبرد همواره الزاما نیازمند توسعه فناوری های جدید و گران قیمت نیست، بلکه گاهی تنها با ترکیب خلاقانه فناوری های موجود و ارائه پاسخی متفاوت با آنچه دشمن انتظار و آمادگی مقابله با آن را دارد به پیروزی دست یافت. از این جهت در عرصه نظامی جهانی نمی توان تنها کشور هایی با منابع مالی ده ها و صد ها میلیارد دلاری که به آخرین و به روز ترین فناوری های روز دنیا دسترسی دارند را پیروز همیشگی میدان و دارای قابلیت اعمال قدرت و عنصر کلیدی بالانس قدرت [3] منطقه ای یا جهانی دانست. و راه برای رسیدن به سلاح های توانمند تر بدون صرف هزینه های گزاف با ارائه طرح های خلاقانه در حوزه سلاح های میان رده باز است.
[1] RPK-2 Vyuga
[2] RPK-6 Vodopad/RPK-7 Veter
http://msai.ir/2019/12/30/balance-of-power/
برای بحث و گفتگو در انجمن کلیک کنید.